تاثیرات تربیتی و اجتماعی اعتقاد به ظهور
امام و امّت هر دو منتظرند: امّت، در انتظار امام و منتظر خویش است و امام نیز همواره در انتظار به سر میبرد. پس منتظَر امّت خود منتظِر است؛ یعنی، چشم به راه فرشتهی حق است كه در رسد و پیام قیام را برساند و او را به ظهور فراخواند تا او در پهنهی آشكار زندگی، گام گذارد و رستاخیز خویش را بیاغازد و انقلابی اصولی و فراگیر در كار زندگی انسان درافكند و آن همه كوششهای نافرجام برای ساختن جامعهی انسانی را به فرجامی راستین برساند و رسالت الهی خویش را كه برای آن ذخیره شده است، به انجام برد.
امام مهدی(عج) میداند كه با قیام خود چه حوادثی پدید میآورد و چه تحوّل و دگرگونی در زندگی ما ایجاد میكند و انسانها را به چه اوج و فرازی میرساند و چه موانعی از سر راه انسان برمیدارد و چه دردها و رنجها و نادانیها و گمراهیها و محرومیّتها و دیگر نابهسامانیهایی را ریشه كن میكند، از اینرو، همواره و هر لحظه، انتظارِ به وقوع پیوستن آرمانهای بزرگ الهی و انسانی را دارد. این انسان صالح و نمونهی الهی كه نسخهی دومی ندارد، به هدفهای خود عشق میورزد، و عشق او به هدفهایش، شایستهی والایی مقام و بیكرانی روح با عظمت او است. رسالت او و فلسفهی غیبت او، همه و همه، دراین خواست الهی نهاده شده است.
وجود او و آرمانها و عشقها و مهربانیهای او، همه، خدایی است. او، جز به حق و رضای او، به چیزی نمیاندیشد و به سعادت انسان و نجات اجتماعات بشری نیز عشقی الهی دارد، و انتظار او برای تحقّق این آرمانها نیز خدایی است.
در برخی از احادیث، انتظار فرج، برترین كارها به شمار آمده است. شاید یكی از علل این گونه آموزشها، این بوده است كه پیروان امام مهدی(عج) بكوشند تا خود را به امامشان نزدیك كنند و مانند او بیندیشند و امّت با امام، در انتظار به سر برند. در حالت انتظار، بهترین شیوهی پیوند و همسویی و همدلی با امام نهفته است، و غفلت از انتظار و معنای صحیح آن، باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای امام موعود است.
از این نظر، جامعهی منتظر، باید چون خودِ امام، منتظر باشد و هر حادثهی عظیم و ویران كننده و هر بازدارنده و یأس آفرینی، او را از تحقّق هدفهای مورد انتظار مأیوس نكند و در راه آن هدفها از پویایی و تلاش بازندارد و همواره به امام خود اقتدا كند
شاید در دوران غیبت انتظار راستین برای فرج، نخستین راه بیعت و هم پیمانی با امام موعود باشد؛ زیرا، انتظار، حضور در متن جریانها و حوادث پیش از ظهور است و مایهی یادآوری هدفها و آرمانهای امام موعود(عج) و زمینهی آگاهی و هوشیاری و بیداری همیشگی است. در حال انتظار نبودن، به معنای غفلت و بی تفاوتی و بی خبری است، پس چه سان میتوان خود را منتظر دانست و در انتظار مقدم گرامی امام بود، و محضر او را درك كرد؟
از این نظر، جامعهی منتظر، باید چون خودِ امام، منتظر باشد و هر حادثهی عظیم و ویران كننده و هر بازدارنده و یأس آفرینی، او را از تحقّق هدفهای مورد انتظار مأیوس نكند و در راه آن هدفها از پویایی و تلاش بازندارد و همواره به امام خود اقتدا كند.
تأثیرهای تربیتی - اجتماعی مهدویّت بر جامعه، شامل شاخصههایی میگردد كه به نوعی در اَبعاد تربیتی انسانهای جامعه اثر میگذارد. بارزترین نمونهی تأثیرهای تربیتی - اجتماعی مهدویّت، عبارت است از:
1- ایجاد روحیّهی امیدواری به آیندهای روشن
ما انسانها، منتظر تحقّق ارزشها هستیم، ولی به طور فردی و به طور نوعی، آنها را نمیبینیم؛ یعنی، نوع انسان متعارف، در تحقّق اینها در زندگی جمعی، شكست خورده است. حال آیا باید انسان، دچار یأس شود و خود را ببازد؟ انتظار مهدی موعود، عجّل الله تعالی فرجه، پیام امید است و به بشر سرخورده، امید میبخشد و میگوید، روزی، یك مرد الهی، آن چه را آرزوی تو است، یقیناً، برآورده خواهد كرد.
یكی از ویژگیهای نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آیندهی جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم و تصوّر كنیم كه منتظر دادگستر و عدل گستر جهان هستیم، برای برپایی آن اهداف تلاش خواهیم كرد. اگر امید نباشد، انسان، دچار افسردگی خواهد شد. اگر باور داشته باشیم جهان آینده، به دست نا اهلان اداره خواهد شد، احساس ناامیدی و خطر خواهیم كرد.
بنابراین، اعتقاد به مصلح جهانی، از نظر روانی هم برای جامعهی بشری، ارزش عظیم و فراوان دارد؛ زیرا، اگر ناامیدی و یأس، در فردی زنده شود، سعادت و خوشبختی آن فرد، در معرض سقوط حتمی قرار خواهد گرفت.
مفهوم امیدواری، دارای دو بُعد ((ذهنی)) و ((عینی)) است. منظور از امیدواری در بُعد ذهنی، مجموعه تفكّرات، تمایلات، انگیزهها، عادات، خویهای مثبت است كه شخصی امیدوار، در حیطهی ذهن خود از آن برخوردار است.
منظور از امیدواری در بُعد عینی، مجموعه اَعمال، رفتارها، كنشها، واكنشهایی است كه شخص امیدوار، به نحو مثبت و جهتدار و فعّال، در مواقع گوناگون، از خود نشان میدهد.
اندیشهی مهدویّت، میتواند به انسان بیاموزد كه جهت رسیدن به "جامعهی آرمانی به محوریّت امام مهدی(عج)"، همواره باید به این كانون فكر كرد و فعّالیّتهای خود را بدان سو معطوف ساخت. طبیعی است كه این فعّالیّت، انسان، را از پوچی میرهاند و به سوی زندگی مالامال از حركت و نشاط سوق میدهد
هر یك از این اَبعاد، خود دارای مۆلّفههایی است كه با بررسی آن مۆلفهها، میتوان به میزان وجود روحیّهی امیدواری در اَشخاص پی برد. نمودار زیر، این مۆلّفهها را نشان میدهد.
2- غایتمند سازی خلقت
در تربیت، بر این نكته تأكید میشود كه زندگیِ بیهدف، قطعاً، به پوچی و به بحران هویت میانجامد. برای جلوگیری از شیوع این روحیّه، خصوصاً در جهان صنعتی كه مشكلات فراوانی را پیش روی انسانها قرار میدهد، باید به كانونی برای حركت و تلاش، توجّه كرد. اندیشهی مهدویّت، میتواند به انسان بیاموزد كه جهت رسیدن به ((جامعهی آرمانی به محوریّت امام مهدی(عج)))، همواره باید به این كانون فكر كرد و فعّالیّتهای خود را بدان سو معطوف ساخت. طبیعی است كه این فعّالیّت، انسان، را از پوچی میرهاند و به سوی زندگی مالامال از حركت و نشاط سوق میدهد. از دیدگاه چنین انسانی، عدالت، نه تنها در قیامت و جهان واپسین، بلكه در همین دنیا هم جاری خواهد شد. بدین ترتیب، انسان، خود را در سرنوشت جهان، مۆثِّر میبیند و بنابراین میكوشد به دست خود بهترین جهان را بسازد.
ادیان، همواره، عنصری دارند كه در دینشناسی به آن "اسكاتولوژی (غایتشناختی)" میگویند. ادیان، بلكه همهی مكاتب، همواره، غایتی را برای بشر ترسیم میكنند. غایتشناختی، جزء عناصر اساسی ادیان است.
از دیدگاه جامعهشناختی، ادیان، برای استحكام بخشیدن به اخلاق، نیاز به پشتوانهای در انتها و آن سوی این زندگی دارند. به بیان دیگر، این جهان، زمانمند است و روزگاری به پایان خواهد رسید، پس برای بررسی اَعمال و داوری دربارهی آنها، باید دنیای دیگری باشد. دقیقاً، در این وضع است كه نیك و شر معنا میدهد. بنابراین، اخلاق، در چنین شرایطی معنا میدهد و ارزشهای اخلاقی به كمك چنین غایتشناختی، تحكیم میشوند.
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش مهدویت تبیان
منابع:
برگرفته از مجله انتظار موعود شماره 5، مقاله تاثیرهاى اجتماعى اعتقاد به مهدویت از دیدگاه جامعهشناسى نوشته حسن عبدی پور