لبیک ای خدای خوب من

محرم شدن
تمثیل حج، تمثیل آفرینش انسان است و تو ای انسان، ای آنکه مشتاقانه به لقای محبوب شتافته ای، اینجا تمثیل مرگ است که فرمود:«موتوا قبل أن تموتوا»
و این کفن است که می پوشی تا پیش از آنکه مرگ تو را دریابد، تو با پای خویشتن به مقتل عشق بشتابی و به مذبح معشوق.
و چه می گویی؟... لبیک اللهم لبیک.
اکنون به میقات آمده ای و تمثیل میقات، تمثیل وعده گاه قیامت است، که فرمود:
«قل إنَّ الاولین و الآخرین. لمجموعون إلی میقات یومٍ معلومٍ.»
و اکنون تو به میقات آمده ای و اینجا باب ورود به حرم کبریایی است.
ای آنکه از خود به سوی خدا گریخته ای و به ندای آسمانی ففّروا إلی الله لبیک گفته ای، ورود به حرم کبریایی بی احرام جایز نیست، و تو نخست باید باطن را از حبّ ماسوی الله تطهیر کنی، و این گونه، لباس عصیان را که شیطان بر تو پوشانده است از تن برآوری و لباس ورود به حرم عشق بپوشی و تمثیل احرام همین است: سفید است و دوخت و آرایش نداردف چرا که لباس تقواست. رنگ ها از رخساره ها پریده استو.. دلها در سینه ها می لرزدو... صداها در گلو پیچیده است، چرا که لحظه تشرف نزدیک است و دعوت ها به اجابت رسیده و حضرت حق جلّ و علا تو را به حرم خود خوانده است.
بشتاب! بشتاب! ای از خود گذشته به سوی خدا بشتاب!
لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک.
إنّ الحمد و النعمة لک و الملک، لا شریک لک لبیک.
و اکنون لحظه تشرف نزدیک است، و وعده گاه معشوق در پیش.
دلهای مشتاق، آرام و قرار ندارند و تو گویی همچون طایر قدسی که می خواهد از قفس تنگ سینه پر بکشد و خود را به بحر معلق آسمان آبی بسپارد و غرقه در جذبه های روحانی محبت یار خود را به حرم دوست برساند.
ای آنکه از خود به سوی خدا گریخته ای و به ندای آسمانی ففّروا إلی الله لبیک گفته ای، ورود به حرم کبریایی بی احرام جایز نیست، و تو نخست باید باطن را از حبّ ماسوی الله تطهیر کنی، و این گونه، لباس عصیان را که شیطان بر تو پوشانده است از تن برآوری و لباس ورود به حرم عشق بپوشی و تمثیل احرام همین است
و ارواح مشتاق، تو گویی تاب هماهنگی و هم قدمی با تن های سنگین دنیایی را ندارند و پیشاپیش بدن ها، خود را به حریم وصل رسانده اند و به حضرت أقدس او تعلیق یافته اند، همچنان که اشعه شمس، به شمس چرا که فرموده اند:
پیوند روح مۆمن به ذات أقدس پروردگار محکم تر است و شدیدتر از اتصال شعاع خورشید و چه عجب اگر این طایر قدسی روح در اشتیاق حرم وصل به ترنم درآید و تلبیه کند، آنچنان که تو گویی، به ندای دعوت فطرت خویش پاسخ گوید، به همان نخستین.
آنگاه که پرسید: «ألست بربکم» و پاسخ دادیم: «بلی، بلی»

«لبیک اللهم لبیک» و این نوای دلنشین «لبیک، لبیک» ترنم روح مۆمنی است که وعده های پروردگار خویش را محقق یافته است و می شتابد تا خود را به مبدأ و معاد خویش پیوند دهد و با فنای خویش در معشوق، به جاودانگی برسد.
لبیک اللهم لبیک، لبیک ذالمعراج لبیک، لبیک.
و اینجاست بیت الله الحرام!
اللهم البیت و بیتک و الحرم حرمک و العبد عبدک.
خدایا این خانه، خانه توست و این حرم، حرم توست، و این بنده، بنده ذلیلی که از خود و نفس خویش به روی خویش به روی تو گریخته است.
تو گویی اینجا مرکز آفرینش است و این طواف، تمثیل حرکت سبحانی عالم وجود یعنی که کائنات بر وجود مطلق حق می گردد و حکایت این انسان های شیدایی که سر از پا ناشناخته گرداگرد بیت الله طواف می کنند، تفسیر عینی این آیه است که:
و اینچنین است که مناسک حج از طواف آغاز می شود و به طواف خاتمه می یابد و به کمال می رسد و سر اینکه حجت خدا علی (علیه السلام) در کعبه متولد می شود همین جاست
یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض
و تو ای انسان، به یاد آر که هم اکنون بر کوکبه ارض گرداگرد خورشید و در عمق آسمان لایتناهی شناوری و از دل ذره تا بی نهایت این آسمان، همه جا همه چیز در طواف است و همه می چرخند و از یک مدار وضعی بر گرد خویش به مدار بزرگتری بر گرد خورشید منتقل می شوند و تو گویی که این همه تمثیل این معناست که: تو ای انسان، باید از مدار معرفت نفس خویش به مدار معرفت رب منتقل شوی که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
مجموعه مناسک حج تمثیلی جامع است و از سیر روحی انسان های متکامل در سیر إلی الله.
و اینچنین است که مناسک حج از طواف آغاز می شود و به طواف خاتمه می یابد و به کمال می رسد و سر اینکه حجت خدا علی (علیه السلام) در کعبه متولد می شود همین جاست.
یعنی که کعبه جسم است و روح آن، حجت خدا و انسان کامل است و تو نیز باید به اتمام مراحل و مواقف حج به کمال برسی و مدار رجعت تو به مبدأ و معاد کامل شود:
انا لله و انا الیه راجعون ".
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : وبلاگ مسافر نور
