ختم بخیر شدن بگو مگو ها
پاسخ به این كه چگونه میتوانیم بگومگوهای خانوادگی را ختم به خیر كنیم تا به مشاجره نكشد و چگونه مشاجرهها را كنترل كنیم كه به شكستهشدن حریمها نینجامد، نكاتی است كه ما در این مطلب به آنها میپردازیم.
زمانی برای بیان دلخوریها
خانم و آقای ج، عادت مشترك عجیب و غریبی دارند كه باعث میشود بیشتر حرفهایشان با هم به دعوا ختم شود. این دونفر هر وقت از هم دلخور میشوند در هر شرایطی بلافاصله موضوع را بیان میكنند. برای مثال همین تازگیها این زوج میخواستند با هم از خانه بیرون بروند. آقای ج پیشنهاد كرد خودش خودرو را روشن كند و خانم ج هم درهای خانه را ببندد و برقها را خاموش كند و از پلههای پاركینگ پایین برود و سوار خودرو شود. وقتی خانم ج درها را میبست با خودش حساب و كتاب كرد و به این نتیجه رسید كه همسرش عمدا مسئولیت سختتر را به او سپرده و خودش كار آسانتررا برداشته است ! از پلهها پایین رفت و در پاركینگ فریاد زد: «تو چرا همیشه كارهای سختتر را میاندازی گردن من؟ فكر كردی من احمقم و متوجه نیستم؟» آقای ج ابتدا هاج و واج همسرش را تماشا كرد. چند ثانیه بعد یعنی وقتی با خودش فكر كرد كه اگر كسی توی پاركینگ بوده باشد حتما صدای فریاد زنش را شنیده و اصلا چرا باید همسرش چنین تصوری را از او داشته باشد، با خشم در خودرو را به هم كوبید و گفت: «وقتی نمیتوانی مسئولیت به این سادگی را قبول كنی همان بهتر كه توی خانه بنشینی.» و به خانه برگشت و بقیه وقت آن روز را با همسرش به مشاجرهكردن گذراند.
حالا تصور كنید اگر خانم ج این دلخوری را گوشهای از ذهنش نگه میداشت و آن را بلافاصله به زبان نمیآورد و شرایطی مناسب برای بیانش پیدا میكرد چه اتفاقی میافتاد؟ مسلما كار به دعوا نمیكشید.
بر همین اساس یكی از روشهای كارآمد برای كنترل دعواهای خانوادگی این است كه به همسرتان پیشنهاد كنید در هفته زمانی كوتاه را به گفتوگو درباره دلخوریهایتان از هم اختصاص بدهید و در اوقات دیگر درباره آنها حرف نزنید.
برای نمونه زوجی را میشناسم كه فقط یك ربع تا نیم ساعت از وقت روزهای پنجشنبهشان را به رفع سوءتفاهمهایی كه در طول هفته در روابطشان با یكدیگر داشتهاند اختصاص میدهند و عادت ندارند در هر شرایط و موقعیتی این نوع مسائل را مطرح كنند.
به هم زهر نخورانید
خیلیها تصور میكنند كنایهزدن معمولا كار زنهاست در حالی كه كم نیستند مردهایی كه حرفهایشان را دوپهلو میزنند!
بدترین شرایط وقتی است هر دو زوج تصمیم میگیرند به همین شیوه با هم سخن بگویند و منظورشان را واضح بیان نمیكنند یعنی دقیقا به زبان نمیآورند كه چه میخواهند و ترجیح میدهند طرف مقابل از طعنههایشان حدس بزند كه منظورشان چیست.
زهر زبانی اما فقط كنایهزدن نیست. زوجهایی كه وقت جر و بحث یكدیگر را با زوجهای دیگر مقایسه میكنند و آنها كه یكدیگر را مسخره میكنند نیز روشهای گفتوگوی سالم را یاد نگرفتهاند
بهتر است در این باره مثالی بزنیم. خانم و آقای ب هر دو اهل نیشزدن به هم در حرفهایشان هستند و به قول خودشان با زبان، یكدیگر را زخمی میكنند. به یكی از بحثهای آنها كه تبدیل به دعوا شده است دقت كنید:
آقای ب به زنش میگوید: «تو دختر قارونی كه شیر آب را باز گذاشتهای و مشغول حرفزدن با تلفنی؟» درحالی كه او باید بگوید: «عزیزم هزینه آب خیلی بالاست. ممكن است وقتی با تلفن صحبت میكنی شیر آب را ببندی؟»
خانم ب در جواب كنایه شوهرش نیشخند میزند كه: «خوب است كه دستم توی جیب خودم است!» خانم ب باید بگوید: «متاسفم كه شیر آب را باز گذاشتم. كاش ملایمتر به من تذكر میدادی.»
آقای ب میگوید: «چندرغاز حقوق این حرفها را ندارد.» خانم ب میگوید: «من نباشم كه توی خرج معمولیمان هم ماندهایم»، آقای ب میگوید، خانم ب جواب میدهد، آقای ب میگوید، خانم ب جواب میدهد، آقای ب از عصبانیت قرمز میشود، خانم ب جیغ میكشد و به این ترتیب مثل همیشه آنها با هم دعوا میكنند، اما شاید اگر اولین كنایه نبود، كار به اینجا نمیرسید یا اگر خانم ب سعی نمیكرد طعنه شوهرش را با حرف نیشدار دیگر جواب بدهد كارشان به دعوا نمیكشید.
زهر زبانی اما فقط كنایهزدن نیست. زوجهایی كه وقت جر و بحث یكدیگر را با زوجهای دیگر مقایسه میكنند و آنها كه یكدیگر را مسخره میكنند نیز روشهای گفتوگوی سالم را یاد نگرفتهاند.
صفت بد دیگری كه در گفتوگو با همسر ممكن است ظهور كند خط و نشان كشیدن و تهدیدكردن است. برای نمونه به این گفتوگوی آقا و خانم ج دقت كنید. خانم ج میگوید: «اگر در شستن ظرفها كمكم نكنی من هم نمیتوانم برای سینمارفتن به موقع حاضر شوم! خواستم بدانی!» در حالی كه باید بگوید: «آیا ممكن است در شستن ظرفها كمك كنی تا من هم برای سینما رفتن به موقع حاضر شوم».
آقای ج پاسخ میدهد: «اگر امشب به موقع برای سینما حاضر نشوی، من هم فردا شب برای مهمانی دیر حاضر میشوم! » اما او باید بگوید: «حتما كمكت میكنم. مایلم هر طور شده امشب به سینما برویم.» خانم ج میگوید: «اگر فردا شب برای مهمانی دیر حاضر شوی برنامه پسفردا برای رفتن به خانه مادرت را هم كنسل كن.» و....
باوركنید بچهها قاضی نیستند
«دخترم تو بگو! مگر بابات وقتی آمد خانه عصبانی نبود...» این را زن خانه میپرسد و دختر بچه سرتكان میدهد: «بله بابایی شما عصبانی بودید.» مرد میگوید: «من اصلا عصبانی نبودم. شماها من را عصبانی كردید.» زن میگوید: «دخترم تو بگو! ما چیكار كردیم وقتی بابات آمد....» دختربچه ترسیده و نگران سعی میكند همه كارهایی را كه او و مادرش پس از ورود پدر به خانه انجام دادهاند در ذهنش مرور كند و همین كه میخواهد بگوید پدر به او تشر میزند: «اصلا بحث ماست تو چرا فضولی میكنی؟ برو توی اتاقت!» دخترك میخواهد سمت اتاقش برود زن دستش را میكشد و رو به مرد میگوید: «چون بچه حرف حق را میزند دعوایش كردی؟» بعد دخترك را مینشاند روی صندلی آشپزخانه و میگوید: «نمیخواهم بروی اتاقت دخترم همین جا بمان.» مرد كه دیده است دخترش علیه او حرف میزند چند دقیقه بعد به بهانهای واهی او را تنبیه میكند.
تنبیه دختربچه، زن را خشمگین میكند و باعث میشود او به مرد اعتراض كند. اعتراض او جرقهای است در انبار دینامیت كه باعث شروع دعوا میشود. چه نكتهای از این مثال یاد گرفتید؟ هرگز در بگومگو با همسرتان از بچهها به عنوان شاهد یا قاضی استفاده نكنید. این كار باعث میشود همسرتان احساس كند شما پاره تنش را از او دور كردهاید و حالا او تحت تاثیر شما فكرشویی شده است و به همین علت وقتی یكی از زوجها میبیند فرزندش علیه او قضاوت میكند و رای میدهد عنان رفتار منطقی از دستش خارج میشود.
به هر ریسمانی چنگ نزنید
برخی زوجها عادت دارند وقتی با هم بحث میكنند و اوضاع آنطور كه دلشان میخواهد پیش نمی”‹رود، به روشهای ناجوانمردانه متوسل شوند. برای مثال نقاط ضعف یكدیگر را روی طرف مقابل میآورند، پای خاطرات بد از دعواهای قبلی را وسط میكشند یا به خانوادههای هم توهین میكنند.
زوج جوانی را میشناسم كه وقتی با هم جر و بحث میكنند دائما پابرهنه میان حرفهای هم میدوند؛ یكبار از هركدام جداگانه پرسیدم چرا صبر نمیكنند حرف طرف مقابلشان تمام شود و بعد صحبت كنند. هر دو معتقد بودند چیزهایی را ضمن گفتوگوی طرف مقابل به یاد میآورند كه میترسند فراموششان شود
شما هم حتما زوجهایی را دیدهاید كه وقتی با هم بگومگو میكنند همه اسرار خانوادگی یكدیگر را لو میدهند یا دست بر كاستیهایی از طرف مقابل میگذارند كه امكان دارد او را بشدت خشمگین كند. بحث زن و شوهری مانند یك خط صاف است كه شما روی آن راه میروید و باید سرانجام به هدفی مشخص برسید. بنابراین گریززدن به گذشتههای دور، حرفزدن از بگومگوهای قبلی با همسرتان و یادآوری این كه او چگونه شما را رنجانده است كمكی به پیشبرد یك گفتوگوی خانوادگی نمیكند. این اصل را یاد بگیرید كه در طول بحث رشته موضوع اصلی را با بیان مطالب نامربوط گم نكنید.
دستت را بینداز لطفا!
دستها و چشمهایتان را زمانی كه با همسرتان حرف میزنید كنترل كنید. این عادت بویژه در برخی مردان وجود دارد كه وقتی مشغول بحث میشوند و اختلاف نظر بالا میگیرد بیش از اندازه از دستهایشان هنگام حرفزدن استفاده میكنند و در این شرایط امكان دارد همسرشان این رفتار را نوعی تهدید علیه خودش قلمداد كند.
برای مثال مردی كه همیشه وقت حرفزدن دستش را مقابل صورت همسرش میگیرد در او این شبهه را به وجود میآورد كه شاید شوهرش توان فیزیكی بیشترش را به رخ او میكشد. علاوه بر دستها برخی افراد ناخودآگاه حالت چهرهشان را وقت حرفزدن تغییر میدهند. شما وقتی كسی با سگرمههای درهم درباره اختلاف نظری با شما بحث میكند بیشتر احساس نگرانی و اضطراب میكنید یا وقتی او لبخندی به لب دارد و با چهرهای گشاده درباره مسالهاش با شما گفتوگو میكند؟ برخی افراد هم عادت دارند وقتی عصبانی میشوند ادای هم را در بیاورند! واضح است كه طرف مقابل بیشتر از چند بار نمیتواند این رفتار را تحمل كند و سرانجام واكنش تندی نشان میدهد. توجه داشته باشید وقتی بحث میكنید و بحث شكل مشاجره به خود میگیرد باید فاصلهتان را از طرف مقابل حفظ كنید چون نزدیكشدن بیش از اندازه شما به او و تجاوز به حریمش ممكن است باعث شود او بترسد و بخواهد از خودش دفاع كند. بنابراین بیش از اندازه به طرف مقابل نزدیك نشوید مگر آن كه بخواهید در آغوشش بگیرید و آرامش كنید.
نه فریاد، نه سخنرانی
میگویند آدمها به این علت وقتی با هم بحث و جدل میكنند داد میكشند كه ناخودآگاه حس میكنند از هم دور شدهاند و صدایشان به هم نمیرسد.
شما از این گروه نباشید. با صدایی آهسته و عادی صحبت كنید یا او كنار شماست و حرفهایتان را میشنود یا نمیخواهد به حرفهایتان گوش كند كه در این صورت فریادكشیدن شما كمكی به بهترشدن شرایط نخواهد كرد.
گفتوگو بخصوص هنگامی كه عقاید دو نفر با هم متفاوت است، قواعد دیگری هم دارد. برای مثال شما باید به او هم فرصت حرفزدن بدهید. هدف شما سخنرانی نیست. او حق دارد نظرش را ابراز كند و شما مسئولید كه به حرفهایش با دقت گوش كنید و وقتی حرفهای او تمام شد پاسخ بدهید.
زوج جوانی را میشناسم كه وقتی با هم جر و بحث میكنند دائما پابرهنه میان حرفهای هم میدوند و به همین دلیل همیشه گفتوگوهایشان به مشاجره تبدیل میشود، چون احساس میكنند حقشان حتی در صحبتكردن با هم پایمال شده است.
یكبار از هركدام جداگانه پرسیدم چرا صبر نمیكنند حرف طرف مقابلشان تمام شود و بعد صحبت كنند. هر دو معتقد بودند چیزهایی را ضمن گفتوگوی طرف مقابل به یاد میآورند كه میترسند فراموششان شود.
فكر میكنید برای این فراموشكاری راهحلی وجود دارد؟ به آنها پیشنهاد كردم وقتی میخواهند باهم گفتوگو كنند دو طرف میز آشپزخانه بنشینند و كنار دستشان یك كاغذ و قلم بگذارند و وقتی یكی صحبت میكند و آنها نكتهای را به یاد میآورند آن را روی كاغذ بنویسند و منتظر بمانند طرف مقابل حرفش را تمام كند و سپس درباره نكتهای كه یادداشت كردهاند حرف بزنند. شما باید یاد بگیرید شنونده خوبی برای همسرتان باشید. برای تبدیلشدن به یك شنونده خوب نیز باید اصولی را رعایت كنید.
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع : چهاردیواری
مطالب مرتبط :