تبیان، دستیار زندگی
خاطراتی کوتاه از شهید بهشتی به روایت خانواده آن شهید بزرگوار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاد ترین روز دکتر بهشتی


خاطراتی کوتاه از شهید بهشتی به روایت خانواده آن شهید بزرگوار.


دکتر بهشتی

به اجبار قم را ترك كرد

پدرم در سال چهل و دو به كمك عده ای از فضلای حوزه یك گروه تحقیقاتی پیرامون حكومت اسلامی تشكیل داد و در جریانات سال 41 و 42 فعالانه شركت داشت و توانست همراه جمعی از علما در تدوین اعلامیه ها و در تجمع ها نقش فعالی داشته باشد و به همین خاطر بعد از جریان پانزده خرداد 42 به اجبار ساواك ،قم را ترك كرد و به تهران آمد.

در تهران به صورت گسترده تری با نیروهای اسلامی فعال آن زمان كه درجریانات پانزده خرداد و قبل از آن فعالانه شركت داشتند یعنی هیئتهای مۆتلفه ارتباط داشت و در برنامه های آنان شركت می كرد و به خصوص از آن موقع كه هیئت مۆتلفه از امام تقاضا كردند كه چون اعمالشان باید مطابق با رأی فقیه باشد برای آنان یك شورای فقها درنظر گرفته و انتخاب كند. ایشان به همراه چهار نفر دیگر شورای فقهایی را تشكیل دادند.

شاخه نظامی هیئتهای مۆتلفه كه متشكل بود از شهید عراقی ، شهید نیك نژاد،شهید هرندی و شهید امانی تصمیم گرفتند برای ضربه زدن به رژیم و در هم شكستن جو رعب حاكم بر سراسر كشور دست به یك رشته عملیات ترور بزنند كه از جمله ترور منصور بود. این شورای فقها فتوای ترور منصور را صادر كرد و این عمل را شهید بخارایی به اجرا درآورد.

سید محمدرضا بهشتی

به نتیجه كار حساس بود

پدرم خیلی حساس بود كه نتیجه كار خودش را حتماً ببیند. از جمله به خاطر دارم وقتی ایشان در جمع تهیه كنندگان مطالب كتابهای دینی درسی بود و یك دوره آموزشی برای معلمین دینی در چند شهر از جمله در ارومیه گذاشته بودند كه بخش های مهم این كتاب توسط ایشان و آقای باهنر و آقای مطهری و... در این دوره تدریس می شد. در این جلسه حساس بود ببیند معلمان تدریس درس دینی نسبت به بخش ها و بحثهای مختلف این كتاب چه برداشت و نظر یا احیاناً انتقادی دارند،زیرا پدرم از آنها می پرسید در انتقال این بحثها به بچه ها در كجا مشكل دارید؟

سید محمدرضا بهشتی

جلسه تفسیر تشكیل داد

در سال چهل و نه آقای بهشتی ناچار به ایران برگشتند و در این سال ابتدا شروع به برقراری جلسه ای كردند به نام «مكتب قرآن » كه جلسه تفسیر بود و از نیروهای جوان و فعال تهران در آن شركت می كردند و محلی بود برای آموزش گسترده قرآن ومحل تجمعی برای نیروهای جوان اسلامی ، این مكتب بعد از پانزده جلسه درس كه پیرامون امر به معروف و نهی از منكر بود در یك یورش ساواك تعطیل شد.

سید محمدرضا بهشتی

شاید یكی از شادترین حالات پدرم را در نجف به هنگامی دیدم كه به ملاقات حضرت امام رفته بودند و پیدا بود كه از دیدار با ایشان خیلی خوشحال هستند. آن شادی كه در چهره ایشان موج می زد پس از گذشت نزدیك به 35 سال هنوز درخاطر من مانده است .

درصدد شناخت نیروهای كارآمد بودند

پدرم به تشكیل حكومت اسلامی می اندیشیدند و به این منظور از سال 1333 به منظور تربیت نیروهای انسانی مورد نیاز اداره یك كشور اسلامی ، دبیرستان دین و دانش را در قم تأسیس كردند و برای اولین بار در تاریخ آموزش كشور، علوم قدیم وجدید را با هم تلفیق كردند تا اثبات كنند دین و دانش از هم جدا نیستند و نیروی انسانی كارآمد باید علاوه بر سلاح دین و علوم دینی به دانش امروزی و از جمله تسلط به زبان خارجی مجهز باشند. بر همین اساس مدام به دنبال شناخت وشناسایی و تربیت نیروهای متعهد و كارآمد و مسلط به علوم جدید بودند.

ملوك السادات بهشتی

دیگر بهشتی میان شما نیست

از یكی از مسئولان نظام نقل می كنند بعد از فاجعه هفتم تیر كه هیئت دولت خدمت حضرت امام رسیده بودند امام به آنها فرمودند همه باید بدانید كه دیگر آقای بهشتی در میان شما نیست و حواستان باید بسیار جمع باشد.

سید محمدرضا بهشتی

نمی توانم تحمل كنم

ایشان تقریباً از 23 سالگی كه ما در قم بودیم پای درس امام می رفت و از امام نیرو می گرفت . البته به چند درس دیگر هم می رفت ولی علاقه خاصی به امام داشت . درهمان عاشورایی كه امام را دستگیر و بعد هم تبعیدشان كردند، دكتر وقتی كه می خواست از خانه بیرون برود گفت : خانم شاید امشب برنگردم ، گفتم برای چه ؟گفت برای این كه من آن ساعتی كه ببینم امام را می خواهند بگیرند و امام دیگر اینجا نیست و نمی تواند در اینجا كار بكند من نمی توانم تحمل كنم . این گذشت و شبانه امام را دستگیر كردند. از آن به بعد یك ساعت راحت نبود، مرتب در فكر امام بود.مرتب نامه های مخفیانه از تركیه و بعد هم از نجف از طرف امام برای ایشان می آمد.دو سفر هم رفتند آنجا (نجف ) چون ایشان می خواست خدمت امام برسد. بین جوانهای اروپا هم در تمام بحث ها می گفت ببینید امام چه می گویند همان را بایدعمل كنید. ما راهی را باید برویم كه امام می رود، ما باید همیشه پشتیبان امام باشیم و ایشان یك دقیقه هم از امام غافل نشد. تا موقعی كه امام به پاریس آمدند و ایشان هم به آنجا رفت .

عزت الشریعه مدرس مطلق،همسر شهید بهشتی

شادترین حالات پدر

شاید یكی از شادترین حالات پدرم را در نجف به هنگامی دیدم كه به ملاقات حضرت امام رفته بودند و پیدا بود كه از دیدار با ایشان خیلی خوشحال هستند. آن شادی كه در چهره ایشان موج می زد پس از گذشت نزدیك به 35 سال هنوز درخاطر من مانده است .

ملوك السادات بهشتی

کلیپ هایی از شهید بهشتی

فرآوری: عاطفه مژده

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :سیره شهید دكتر بهشتی