تبیان، دستیار زندگی
پیروزی اصولیان براخباریون دردوره قاجارباعث حفظ وتقویت نقش وجایگاه مجتهد شد. علمای شیعه توانستند درپرتو نهاد مرجعیت نقش مهم وموثری دررهبری جنبش های اجتماعی – سیاسی ایران دردوره قاجاریه ایفانمایند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جریان‌های مذهبی دردوره قاجاریه


پیروزی اصولیان براخباریون دردوره قاجارباعث حفظ وتقویت نقش وجایگاه مجتهد شد. علمای شیعه توانستند درپرتو نهاد مرجعیت نقش مهم وموثری دررهبری جنبش های اجتماعی – سیاسی ایران دردوره قاجاریه ایفانمایند.

مكتب اخباری گری كه تقریباً  درقرن 12م تاسیس شده وتوسط شیخ محمد شریف استرآبادی بسط یافته بود،بر انكار وظیفه مجتهد ومحدود كردن نقش علما- چه ازلحاظ عقیدتی وچه ازجهت علمی تاكیدداشت.بنابه استدلال پیروان این مكتب فقط ائمه معصوم شیعه(ع) می توانند اجتهاد كنندومجتهدان مثل بقیه شیعیان باید مقلد ائمه وصرفاً  راوی اخبار و احادیث آنان باشند ونباید به عقل واجتهاد خود تكیه كنند.

آغا محمدخان قجار

درمقابل ،علمای اصول و در رأس آنها آقا محمدباقربهبهانی كه نقش موثروقاطعی درسركوب اخباریون وصوفیان داشت والهام بخش بسیاری ازعلماومجتهدان دوره فتحعلی شاه بود بر وظایف وتكالیف مجتهدان ازجمله" امربه معروف ونهی ازمنكر" واجتهاددرچارچوب فقه شیعه وبه كمك عقل به عنوان یكی ازمنابع استنباط احكام،تاكید داشتند.بهبهانی درواقع به نوعی احیاگرتفكرمذهبی شیعه اثناعشری بودكه توانست به سیطره اخباریون بر عتبات خاتمه دهد،به گونه ای كه وقتی میرزامحمد اخباری ازایران به عتبات تبعید شد،خود را تنها و منزوی یافت.

به این ترتیب علمای شیعه باردیگردرایران مستقرشده ونفوذوگسترش یافتند. بسیاری ازآنان كه درزندگی عمومی دوره فتحعلی شاه دخالت می كردندیا ازشاگردان مستقیم بهبهانی بودند مثل میرزا ابوالقاسم قمی،سید مهدی بحرالعلوم ،ویا شاگرد شاگردان اوبودند مثل ملاعلی نوری،حاج محمدابراهیم كلباسی وملااحمد نراقی.

آغامحمدخان قاجارموسس سلسله قاجاریه به دلیل رفتارخشن وخونریزانه ونیزبافت عشیره ای حكومتش دربرقراری ارتباط باعلما موفق نبودولی فتحعلی شاه باتوجه به نفوذ روزافزون علما،برای تثبیت وتحكیم ومشروعیت دادن به حكومت خود،درصددجلب نظرآنان مطابق باالگوی صفویه برآمد، وی توانست ازشیخ جعفرنجفی یكی ازشاگردان بهبهانی ومولف كتاب كشف الغطاء در رد مشرب اخبارگری به نیابت از او اذن سلطنت بگیرد.

اوبه تزیین وتعمیرحرم هادرقم ومشهد و ری و ساختن مساجدپرداخت واهالی قم راازمالیات معاف كرد وتقریباً هرساله برای زیارت به قم رفت،جایی كه مدرسه فیضیه نیزدرآنجاساخته شد.علاوه بركمك و حمایت مالی وهدایا،شاه باگماشتن شیخ الاسلام هاوامام جمعه هاوترغیب علمابه سكونت درمناطق مختلف كشور،كوشیدهرچه بیشتربه آنان نزدیك شود.وی حتی آنان رابه تهران دعوت كردوماموریت هاومقاماتی درحكومت به آنها تفویض نمود.

آغامحمدخان قاجارموسس سلسله قاجاریه به دلیل رفتارخشن وخونریزانه ونیزبافت عشیره ای حكومتش دربرقراری ارتباط باعلما موفق نبودولی فتحعلی شاه باتوجه به نفوذ روزافزون علما،برای تثبیت وتحكیم ومشروعیت دادن به حكومت خود،درصددجلب نظرآنان مطابق باالگوی صفویه برآمد

علما معمولاً بین حكومت مركزی وقشرهای مختلف جامعه وساطت می كردند.آنهادردرجه اول برجمعیت های شهرنشین ودرمحیط شهری وبعددرمیان روستاییان وعشایر- به ویژه درخراسان – نفوذ داشتند.البته درادامه سنت وسابقه صفویه ،دراین دوره نیزتا اوایل حكومت ناصرالدین شاه اصفهان پایتخت مذهبی كشوردرمركز تجمع اكثر روحانیون ومجتهد ان ایران بودومهم ترین روحانیان ایران دراین شهر اقامت داشتند.سه تن ازاین روحانیان ،ملاعلی نوری، حاج محمد ابراهیم كلباسی وسیدمحمد باقرثقفی نفوذ زیادی داشتندكه فرد اخیر به مراتب مهم تر ازهمه بود زیرا با ثروت،قدرت وقاطعیت فراوان خود،عملاً دراصفهان قدرت قضایی،اقتصادی وسیاسی رادراختیارداشت وحكومت تنها با رضایت او امور را اداره می كرد.

درجریان جنگ های ایران و روسیه كه به شكست ایران وپذیرش عهدنامه های ننگین گلستان وتركمنچای منجرشد،درمیان علمای شیعه ایران تحركی چشم گیر در جهت كمك به دولت ودفع تجاوز بیگانه به وجود آمده بود.درجنگ اول با توجه به روابط نزدیك عباس میرزا- ولیعهد فتحعلی شاه و فرمانده نیروهای نظامی ایران ومیرزاعیسی قائم مقام وزیراوباعلما،ازآنها درخواست صدوراعلام جهاد شده بود.درجواب این درخواست علمای بزرگ ایران وعتبات ،فتاوی و رسالاتی درخصوص جهاد به تبریز فرستاده بودندومیرزا بزرگ به دستورعباس میرزا آنهارا در مجلدی به نام رساله جهادیه تدوین نمود.

درجنگ دوم ایران وروسیه آسیدمحمد مجاهد،مجتهدمعروف بابسیج مردم مسلمان ایران شخصاً وارد عمل شد.جلب حمایت علمای بزرگ شیعه طی جنگ ها وبه ویژه اصلاحات نظامی عباس میرزاو وزیران شایسته اویعنی میرزابزرگ وپسرش میرزاابوالقاسم قائم مقام،باتوجه به این كه مخالفان درباری اصلاحات به این وبرخی ازعلمامتوسل می شدند،اهمیت زیادی داشت.

قاجاریه -جنگ ایران و روس

نفوذ روز افزون استعمار غربی در ایران كه بعد از جنگ های ایران وروس،و بر اثر رقابت بین انگلستان وروسیه تشدیدشد،واكنش هاوجنبش های اعتراضی علمای شیعه رابرانگیخته ودامن زد ودردوره فتحعلی شاه درقضیه قتل گریبایدف،رئیس هیات روسی درایران ومخالفت بافعالیت های مذهبی مبلغان مسیحی مثل هنری مارتین مبلغ نیزنمودیافت.

گرایش محمدشاه وصدراعظم او،حاجی میرزاآغاسی ،به تصوف به قصدمحدودكردن علماوجلوگیری ازدخالت آنان درامورسیاسی وحكومتی بودكه بامحدود شدن وظایف محاكم شرعی وتقویت محاكم عرفی وبه طوركلی تقویت دولت مركزی،باعث واكنش هاواعتراضات علماشد.آغاسی كه درپی مغضوبیت وسپس قتل قائم مقام،جانشین وی شده بود،قطب ومرشدشاه محسوب می شدوعملاً اداره كشور را دردست گرفته وآگاهانه ازصوفیان حمایت می كرد.این تحرك ملایم تصوف درمقابل قدرت سازمان یافته ومقبولیت مردمی علمانمی توانست كاری ازپیش ببرد،اگرچه به شكاف میان دین ودولت یاعلماوحكومت دامن می زد.

ازمعروف ترین فرقه های تصوفی كه دراواخرقرن 18م درایران قدرت گرفت وهماننداخبارگری موقعیت علما را تهدید كرد،شاه نعمت الله ولی بود. به ادعای آنان،صوفیان نمایندگان واقعی تشیع اندو فتواهای مجتهدان به دلیل تناقضات واختلافات،اعتبارنداردوچون اسلام،كامل است،ازعلما بی نیاز بوده ومداخله آنهادراموردنیوی برای دین زیانباراست.بسیاری ازدرویشانی كه دردوره صفویه به هندوستان گریخته بودند،دراین دوره فترت به ایران بازگشتندومخصوصاً دركرمان،درویشان نعمت اللهی مریدان بسیاری رابه دورخودجمع كردند،رقابت وكشمكش میان علماوصوفیان درسراسرقرن 19م جریان داشت واگرچه دردوره فتحعلی شاه بافشارعلماوی همه درویشان را ازت هران تبعید كرده بود ولی درگیری مستقیم درباروحكومت محمدشاه درماجرا ، به این جدال ابعاد تازه ای داد.

طریقت ذهبیه نیزازدیگرطریقت هایی بودكه طرفدارانی پیداكرده بود.درحالی كه نعمت اللهی هابه خصوص درنیمه دوم دوره قاجارفرقه ای اشرافی شده بودند،درمیان صفوف سایرفرقه هامثل فرقه گنابادی ونیزفرقه ملاسلطانی،بسیارازصنعتگران وكسبه خرده پاهم دیده می شدند.

درجریان جنگ های ایران و روسیه كه به شكست ایران وپذیرش عهدنامه های ننگین گلستان وتركمنچای منجرشد،درمیان علمای شیعه ایران تحركی چشم گیر در جهت كمك به دولت ودفع تجاوز بیگانه به وجود آمده بود

علاوه براخباری گری وتصوف ازدیگرجریان های مذهبی مخالف علماودولت،جریان شیخیه،منسوب به شیخ احمداحسایی متولد بحرین بود.اوپس ازسال هاتحصیل ومسافرت،درزمان فتحعلی شاه به وی نزدیك شدولی باتوجه به عقاید خاص او،علماوی راتفكیركردند.پس ازمرگ شیخ احمد و رقابتی كه بین شاگردان ومریدانش برسرجانشین اودرگرفت ،سیدعلی محمدشیرازی(باب)به تشویق ملاحسین بشرویه ،فرقه بابی گری رابنیان نهاد وتحت تاثیرافكارسیدكاظم رشتی شاگرد ومرید شیخ احمد،ادعای مهدویت كرد.

وی ابتدا ادعا كرد كه همان در،یا باب امام زمان (عج)است وبعد اعلام نمودكه خودامام زمان(عج) است

و برای ایجادكمال درروی زمین رجعت كرده است.درآغازبسیاری ازطرفداران وی ازپیروان شیخی های ایران بودندوبرخی روحانیان باگرایش های سابقاً شیخی واینك بابی قیام بابیان را رهبری می كردند.

این جنبش رادیكال متاثر از شیخیه وتا حدودی درپیوند با اخباری گری،پس ازتلاشی ناموفق درنزدیكی به دولت ودررقابت باعلما،دردوره محمدشاه علیه دولت وبه ویژه علماموضع گیری كردومتقابلاًنیزاز طرف آنان به عنوان جریانی انحرافی و بدعت گذارمعرفی شد.اقدام دولت علیه این جریان زمانی صورت گرفت كه احساس كرد امنیتش به خطرافتاده است.

منابع:

1- حامد الگار،نقش روحانیت پیشرودرجنبش مشروطیت،ترجمه ابوالقاسم سری،تهران:قومس، 1356.

2- سیداحمدموثقی ،دین،جامعه ودولت درایران،تهران:موسسه تحقیقات وتوسعه علوم انسانی،1387.

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان