نقاشی از جنس موسیقی
گفتوگو با لوریس چکناواریان
آقای چکناواریان خود در باره این نقاشی ها گفته است: "من سال ها دغدغه این را داشتم که آثار موسیقی ام را به تصویر دربیاورم."
او معتقد است در این آثار موسیقی اش به رنگ در آمده است و می توان این نقاشی ها را شنید.
در این نمایشگاه، کسانی که تا پیش از این آقای چکناواریان را به خاطر فعالیت های موسیقایی اش می شناختند برای نخستین بار 30 اثر نقاشی او را می بینند.
گفت و گو با لوریس چکناواریان را به مناسبت اولین نمایشگاه نقاشی اش می خوانید.
آقای چکنواریان اصلا چی شد که به سراغ نقاشی رفتید؟
من از بچگی علاقه زیادی به نقاشی داشتم. یک مدتی هم می خواستم بروم دنبال نقاشی اما عشقم به موسیقی بیشتر بود. وقتی آهنگسازی را یاد گرفتم و می خواستم برای ارکسترها بنویسم رنگ آمیزی ارکستر خیلی برایم مهم بود. همیشه می رفتم موزه ها و گالری های هنری را می دیدم و از آنجا کارت پستال ها را می آوردم. خانه من پر از نقاشی بود و من مرتب به این نقاشی ها نگاه می کردم. می خواستم این رنگ ها را ترجمه کنم و آنها را به موسیقی تبدل کنم. کارهای بسیاری از نقاشان مثل شاگال، موندریان، کاندینسکی، پیکاسو و حتی گوستاو کلیمت، از نقاشان مکتب وین. اینها همه روی کارهای من از لحاظ رنگ و فرم موسیقی تاثیر گذاشتند و خیلی از رنگ آمیزی های ارکستر من از اینجاها الهام گرفته بود.
چقدر در خلق این آثار از موسیقی الهام گرفتید و یا در واقع در نقاشی ها چقدر موسیقی را روایت می کنید؟
در من عشق بزرگی وجود داشت و من یواش یواش شروع کردم به نقاشی. سال گذشته تمام مدتی که در امریکا بودم فقط نقاشی کردم و این فقط برای این بود که کارهایم را روی تابلو بیاورم، البته به صورت آبستره، در این کارها از نشانه ها و علامت های موسیقایی خیلی استفاده کردم؛ مثلا ما سه تا کلید داریم کلید سل، کلید دو و فا و بعد توی "رستم وسهراب" رستم کلید فا بود و سهراب کلید دو بود و تهمینه سل بود؛ و همین طور چند سری تابلو کشیدم که مجموعه ای از احساس های من از اپرای سهراب بود، همین طور از اپرای ضحاک و قتل عام ارامنه که به دلیل زندگی من میان مهاجران تمام عمر مرا تحت تاثیر قرار داده است. اصولا همه این کارهای آبستره را با علامت های موسیقی کشیدم.
در این کارها از نشانه ها و علامت های موسیقایی خیلی استفاده کردم؛ مثلا ما سه تا کلید داریم کلید سل، کلید دو و فا و بعد توی "رستم وسهراب" رستم کلید فا بود و سهراب کلید دو بود و تهمینه سل بود؛ و همین طور چند سری تابلو کشیدم که مجموعه ای از احساس های من از اپرای سهراب بود، همین طور از اپرای ضحاک و قتل عام ارامنه که به دلیل زندگی من میان مهاجران تمام عمر مرا تحت تاثیر قرار داده است. اصولا همه این کارهای آبستره را با علامت های موسیقی کشیدم.
چطور این نقاشی ها را با موسیقی تان تطبیق می دهید؟
من دنبال هیج مکتبی نیستم. صرفا آنچه را که در ذهنم هست روی تابلو می آورم. نقاشی های من موسیقی من است که می توانی ببینی؛ در واقع نقاشی های که می شنوی.
آیا بعد از این تجربه فکر می کنید باز هم نقاشی خواهید کرد و این راه را ادامه می دهید؟
این فانتری شخصی من بود که این کار را انجام بدهم و بعد هم به اصرار بعضی دوستان و هنرمند این کارها را به نمایش گذاشتم. الان هم بعد از افتتاح این نمایشگاه خیلی ها تشویق می کنند که ادامه بدهم، ولی من الان گرفتار آهنگسازی هستم. ولی خب ممکن است که نقاشی را هم ادامه بدهم. این را هم اضافه کنم که امسال قصد دارم داستان های کوتاه و شعرهایم را نیز منتشر کنم.
کارنامه هنری چکناواریان در یک نگاه
لوریس چکناواریان متولد سال 1316 است و تحصیلات موسیقی خود را ابتدا در هنرستان عالی موسیقی در ایران و پس از آن در آکادمی موسیقی وین و دانشگاه میشیگان در آمریکا ادامه داد.
او در سال 1349 به ایران بازگشت و کنسرت هایی با ارکسترسمفونیک تهران، ارکستر مجلسی و تلویزیون ملی ایران به عنوان رهبر میهمان این ارکسترها اجرا و آثار درخشانی خلق کرد که بیشتر آنها در تالار رودکی اجرا شد.
لوریس چکناواریان در سال 1351 به عنوان رهبر ارکستر اپرای تهران انتخاب شد و همزمان اجراهای متعدد و موفقی را با ارکستر های مختلف دنیا تجربه کرد.
او پس از انقلاب به ارمنستان رفت و فعالیت های خود را در آنجا ادامه داد و سال های طولانی رهبری ارکستر فیلارمنیک ارمنستان را برعهده داشت.
لوریس چکناواریان در طول پنجاه سال فعالیت حرفه ای خود در حوزه موسیقی بیش از صد اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویولن، گیتار، و موسیقی فیلم خلق کرده است.
اپرای رستم و سهراب، اپرای پردیس و پریسا، باله سیمرغ،سمفونی پرسپولیس و سمفونی عشق و امید از جمله آثار او هستند.
او همچنین برای چند فیلم مثل «من ایران را دوست دارم»، «پرتو یک حماسه»، «تنگسیر»، «مناظرایران»، «هشتمین روز هفته»، «به امید دیدار»، و «جدال در مهتاب» موسیقی ساخته است.
نمایشگاه آثار نقاشی با استقبال هنرمندان به ویژه اهالی موسیقی روبه رو شده است.
هوشنگ کامکار، ارسلان کامکار، همایون خرم، صیف الله صمدیان، عبدالحسین مختاباد، رضا مهدوی و علیرضا میرعلینقی از جمله هنرمندانی بودند که در افتتاحیه این نمایشگاه حضور داشتند و آثار نقاشی لوریس چکناواریان را مورد تحسین قرار دادند.
همایون خرم آهنگساز سرشناس در این نمایشگاه گفت: "من تا امروز نمی دانستم که لوریس چکناواریان نقاشی هم می کند، او با این آثار نشان داد که می تواند گوشه هایی از مقام های ایرانی را به زبان نقاشی به تصویر بکشد."
علیرضا میرعلینقی، منتقد موسیقی، نیز در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه گفت: "لوریس چکناواریان شخصیت رمانتیک دوران ماست و این اولین بار است که من با هنر نقاشی او آشنا می شوم و آنچه را که از موسیقی او در ذهن دارم، با نقاشی هایش تطبیق می دهم و به این رمانتیک در موسیقی افتخار می کنم، حضور رمانتیک ها در هر دوره ای ضروری است و باید در میان ما باشند."
همزمان با این نمایشگاه همچنین کتاب کوچکی در معرفی لوریس چکنواریان به همراه آثار نقاشی اش با همکاری گالری شیرین و به کوشش چاپ هنر معاصر منتشر شد ، در این کتابچه شمار زیادی از استادان و هنرمندان سرشناس درباره آثار موسیقی و نقاشی او اظهار نظر کرده اند.
همایون خرم آهنگساز سرشناس در این نمایشگاه گفت: "من تا امروز نمی دانستم که لوریس چکناواریان نقاشی هم می کند، او با این آثار نشان داد که می تواند گوشه هایی از مقام های ایرانی را به زبان نقاشی به تصویر بکشد."
از جمله بهنام کامرانی نقاش و منتقد هنری درباره لوریس چکناواریان نوشته است: "رابطه موسیقی و هنرهای بصری رابطه ای عمیق و کیفی است می توان احساسش کرد اما بیشتر نگفتنی است، رابطه ای که از دیرباز تاکنون در روح هر عصر قابل دریافت است، موسیقی لوریس چکناواریان رو در فرهنگ ایرانی دارد، رسیدن به هسته های بنیادینی که همه انواع هنرها را به هم پیوند می دهد و در سطحی جهانی به نمایش در می آورد، اجزای این موسیقی را یک جا باید از چشم انداز تاریخی گوش داد تا برج های سترگ آن را احساس کرد، و در تخیل قطعات و رنگ هایش را کنار هم چید، دیدن در شنیدن و شنیدن در دیدن."
او در خلق این آثار بدون هیچ قید و شرط و آموزشی با استفاده از نشان ها و عناصر موسیقایی و رنگ هایی که از زندگی شخصی اش گرفته است، دست به تجربه ای متقاوت زده تا آن طور که خود گفته، موسیقی اش را به تصویر بکشد.
تابلوهای آبستره آقای چکناواریان در موسیقی اش ریشه دارد و این تبدیل و ادغام موسیقی و رنگ دریچه ای برای درک بهتر احساس خلاق این هنرمند شده است.
همزمان با این نمایشگاه مجموعه آثار 50 سال موسیقی این هنرمند شامل 20 سی دی صوتی و 2 دی وی دی اپرای رستم و سهراب از سوی انتشارات آوای باربد رونمایی شد.
بخش هنری تبیان
منبع:
سایت آفیش