تبیان، دستیار زندگی
اجازه اجتهاد ، مشتمل است بر سه جزء : اجازه دهنده ، اجازه گیرنده و محتواى اجازه.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اجازه اجتهاد

اجتهاد

اجازه اجتهاد ، مشتمل است بر سه جزء : اجازه دهنده ، اجازه گیرنده و محتواى اجازه.

بررسی سیستم آموزشی حوزه (قسمت ششم)

-وجود سیره درخواست و اعطای اجازه روایت و اجتهاد .

اجازه اجتهاد شیوه اى سنتى است از اعطاى مدرک علمى معتبر در حوزه هاى علمیه که البته عالى ترین و تنها مدرک در آنجا به شمار مى رود . گفتنى است که در اعطاى اجازه اجتهاد ، علاوه بر صلاحیت هاى علمى ، بلکه همسان یا بیشتر از آن ، مراتب معنوى نیز منظور مى شود .

اجازه اجتهاد ، مشتمل است بر سه جزء : اجازه دهنده ، اجازه گیرنده و محتواى اجازه.

1.اجازه دهنده:

غالباً از فقیهان نامدار حوزه است که به تناسب قوت و شدت اعتبار او ، بر اعتبار و اهمیت اجازه افزوده خواهد گشت.

2.اجازه گیرنده:

شاگرد و یا کسى است که در سال هاى زیاد ، شخصیت علمى و اخلاقى خود را به اجازه دهنده ، شناسانده است . گاهى براى تکمیل یا تأیید شناسایى ، آزمون کتبى یا شفاهى نیز انجام مى پذیرد.

3 .محتواى اجازه ها:

 نیز متفاوت است ، که از نوع تعبیرهاى آن از هم متمایز مى شوند . در عمومى ترین تعبیرها اشاره مى شود که اجازه گیرنده به مرتبه اى از مراتب اجتهاد دست یافته است و در عالى ترین تعبیرها ، تقلید کردن بر اجازه گیرنده حرام دانسته مى شود ، چون تقلید کردن مجتهد از مجتهد دیگر جایز نیست .

تذکر این نکته ضرورى است که اجازه اجتهاد با اجازه روایى و امور حسبه کاملا متفاوت مى باشد ، در حالیکه اغلب به این نکته توجه نمى گردد و بعضاً اجازه روایى و امور حسبه به عنوان اجازه اجتهاد مطرح و عرضه مى گردد .[1]

اجازه روایت از اصطلاحات علم درایه و به معناى اجازه شفاهى یا کتبى شیخ و استاد به فرد مورد اطمینان خود براى نقل احادیثى است که وى در نوشته‌هاى خویش گردآورده و یا آن‌ها را روایت کرده است.[2]

در نظام آموزشی حوزه از قدیم الایام چنین رسم بوده که استاد بعد از پی بردن به قوه اجتهاد شاگرد به او اجازه اجتهاد می داد.

این یکی از خصویات مهم سیستم آموزشی قوی ست که استاد با اشراف بر روی شاگرد خود و میزان علم وی می تواند به اجازه خطیر اجتهاد یعنی دست یافتن به مقامی علمی را بدهد.

البته اخیرا این اجازه دادن ها کم رنگتر شده است که فرمایش رهبری که در ذیل می آید نازل به اهمیت و پررنگ تر کردن سنت اجازه اجتهاد است؛

"در این جا پیشنهاد مى كنم كه سنت اجازه اجتهاد را كه سالهاست در حوزه ها منسوخ شده آقایان دوباره زنده كنند. اجازه اجتهاد در گذشته چیز خوبى بود.

در سابق طلاب بعد از آن كه مقدارى درس مى خواندند براى این كه مى خواستند به مراكز و شهرها بروند ومشغول تبلیغ و خدمت علمى بشوند احتیاج به گواهینامه اى داشتند كه معلوم كند این آقا اهل علم و فضل است لذا مى رفتند پیش علماى بزرگ یك مسأله فقهى را مطرح و بحث مى كردند و آن عالم تشخیص مى داد كه ایشان مجتهد است و براى او اجازه اجتهاد مى نوشت و به او مى داد.

در دوره قبل از ما علما و بزرگان زیادى از علماى قبل از خودشان اجازه اجتهاد داشتند. الان سالهاست كه این كار منسوخ شده است.

این كه چرا منسوخ شد شاید عللى داشت. مثلاً بعضى از بزرگان مراجع عادت نداشند اجازه اجتهاد بدهند جهاتى را رعایت مى كردند. الان اجازه افراد فقط براى امور حسبیه است.

این كافى نیست چقدر خوب است كه اجازه اجتهاد در حوزه ها زنده بشود. منتهى پیشنهاد من براى ترتیب آن این است كه طلبه فاضل بعد از آن كه مقدارى درس خواند و در خود قوت و نیروى اجتهاد رااحساس كرد نزد استاد برود و استاد یك موضوع ومسأله مهم را (كه سعى كنند از مسایل جدید و بحث نشده انتخاب شود) براى طلبه تعیین كند و او برود روى این موضوع كار كند ومثل جزوه هاى تزى كه در دانشگاهها معمول است نتیجه بررسیهاى خود را ارائه بدهد.

ما البته به آقایانى كه انشاء الله قرار است تشكیلات مدیریت حوزه را راه بیاندازند قبلاً این پیشنهاد را كرده بودیم كه در یك دوره اى از تحصیل به طلاب موضوع بدهند و از آنها بخواهند كه تز بنویسند حالا عرض مى كنم كه طلاب این تز را براى اجتهاد بنویسند.

اگر به طلاب موضوع داده شود و آنها هم آن را تنقیح كنند گاهى دو سه نفرى پیرامون آن بحث كنند و استاد راهنما هم داشته باشند شما خواهید دید ظرف چند سال هزاران تز فقهى جالب و مسائل بحث نشده به دست خواهد آمد.

این راه تحقیق را باز خواهد كرد. البته عرض نمى كنیم طلبه جوان تازه مجتهدى كه درباره مساله تحقیق كرده حرف آخر را در آن مورد خواهد زد. شما بگذارید حرف اول را بزند و اولین گام را بردارد.

بنابراین این كار را ما در حوزه قم و به تبع آن در دیگر حوزه ها بایدشروع كنیم. اجازه اجتهاد را هم ممكن است نخواهیم مراجع بزرگ بدهند یك یا دو نفر از همین فضلا ومدرسینى كه در حوزه به فضل و قوت علمى و تحقیقى شناخته شده اند اگر اجازه اجتهاد بدهند كافى است.

در این صورت اگر طلبه بخواهد به یك شهر یا دستگاهى برود ویك شغل تبلیغى انتخاب بكند ورقه اجتهادى كه نزد اوست مراتب فضل او را نشان مى دهد. این عمل راه را باز و طلاب را به تلاش بیشتر در تبلیغ و ترویج اسلام تشویق خواهد كرد."[3]


پی نوشت ها :

[1] شیعه نیوز

[2] ویکی فقه

[3] سایت تبیان

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان