تبیان، دستیار زندگی
درود خدا بر او، روزی كه تولد یافت و روزی كه جانش گرفته شد و روزی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فعالیتهای شیعیان امام رضا(ع) و امام جواد(ع) در قم / 2


سرزمین قم كه در حاشیه كویر قرار گرفته، در مسیر كاروانهای تجاری همدان، ری و اصفهان قرار داشت و این منطقه را با خراسان و ماوراء النهر پیوند می داد و از سوی دیگر با شهرهای ارّجان و اهواز و نیز شهرهای عراق مرتبط می ساخت.


اختلاف میمون و مسافر

مسافر همراه امام رضا (علیه السلام) به خراسان آمده بود(31) و پیشكار آن حضرت به شمار می‌رفت(32) و گاهی به صورت پیك این طرف و آن طرف فرستاده می‌شد.(33)

فعالیت شیعیان در قم / 2

وی پس از شهادت امام (علیه السلام) جزو راویان امام جواد (علیه السلام) ذكر نمی‌شود و تنها پس از آن است كه به محضر امام هادی (علیه السلام) رسیده و از آن حضرت روایت می‌كند،(34) و از اصحاب آن حضرت به شمار می‌آید.

اما میمون چهره روشنی ندارد، روایات دیگر نیز این مسأله را نشكافته و پیرامون آن بحث و كنكاشی بچشم نمی‌خورد و از طرف دیگر افراد متعددی به همین نام در میان اصحاب امامان پیشین دیده می‌شوند(35) كه هیچ یك از محدثان این فرد را به آنان منسوب نكرده است.

این روایات درباره محل درگیری و علت اختلاف نیز سكوت می‌كند. اما از آنجا كه اختلاف میمون و مسافر با انحراف و انشعاب برخی شیعیان در آغاز امامت امام جواد (علیه السلام) همزمانی دارد، نشان می‌دهد كه اختلاف در این چارچوب قرار داشته و در قم و یا در حوزه سیاسی زكریا رخ داده است و از سویی حمل كالا رابطه مستقیمی با درگیری آنان داشته است كه میمون و مسافر را از افراد مهم تشكیلات شیعه در حوزه سیاسی قم می‌نمایاند و به نظر می‌رسد كه مسۆولیتهای حساسی داشته و یا عهده‌دار رهبری گروههایی از شیعه بوده‌اند. به هر حال فتنه عمر درازی نكرد و مسافر كه فردی ستوده بود(36)، در فرو نشاندن آن توفیق یافت و زكریا نیز داراییهای امام جواد (علیه السلام) را به مدینه فرستاد.

زكریا بن آدم برای اداره قم و مناطق تابعه آن گویا دستیاران و همكارانی داشته است، هرچند مسۆولیت و فعالیتهای یارانش جز احمد بن محمّد بن عیسی زیاد روشن نیست اما از نزدیكی آنان با زكریا و اهمیتی كه امام (علیه السلام) برای آنان قائل می‌شود و اعتباری كه در شهر قم داشتند به موقعیت آنها می‌توان پی برد كه عبارتند از:

1ـ سعید بن سعد قمی: وی از زكریا روایت دارد(37) و گویا شخصیت درخور توجهی داشته است، زیرا امام جواد (علیه السلام) پس از مرگ وی او را تأیید می‌كند.(38)

2ـ فرزندان حمزة بن یسع: وی سه پسر به نامهای علی، محمّد و احمد داشت.

علی پس از پدر والی قم شد و در زمان درگیری مردم با مأمون حكومت شهر را برعهده داشت.(39)محمّد از اصحاب امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) بود(40) و نام احمد تنها در میان اصحاب امام هادی (علیه السلام) دیده می شود.(41) محمّد و احمد از زكریا بن آدم روایت دارند.(42)

3ـ احمد بن محمّد بن عیسی بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعری: وی با كنیه ابوعلی معروف بود و از بزرگان قم و فقیهی بی رقیب به شمار می رفت.

احمد در ردیف پیروان امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) بود(43) و از او به عنوان بزرگ شهر قم یاد شده است كه به دربار سلطان راه داشت(44) و گویا از این طرق دستاویز لازمی برای رفت و‌آمد آزادانه خود به بغداد و كوفه و دیگر شهرها داشته است و به او امكان می داده كه با بزرگان شیعه آن مناطق ارتباط برقرار كند.(45) وی مدتی با یونس بن عبدالرحمن نماینده امام در بغداد و حسن بن محبوب كه در فقه یكی از اركان زمان خود به شمار می رفت و در شهر كوفه زندگی می كرد(46) به مخالفت برخاست كه نشان دهنده شیعه می تواند باشد. وی سرانجام پس از مدتی پشیمان گشت و توبه كرد.(47) وی با این همه نزد شیعیان از اعتماد كافی برخوردار بود و كتابهای فراوانی از خود به یادگار گذاشته است.(48) زكریا بن آدم در اداره شیعیان قم و توابع آن از این یاران ارزنده بهره می برد.

وی تا پایان عمر نماینده امام جواد (علیه السلام) بود و سرانجام در دوره امامت آن حضرت در شهر قم وفات یافت و در بقعه‌ای كه امروزه منسوب به اوست، در قبرستان بزرگ «شیخان» به خاك سپرده شد.(49)

پس از فوت زكریا محمّد بن اسحاق پیرامون وفات آن بزرگوار و وصیت وی به حسن بن محمّد بن عمران به امام گزارش داد و سه ماه پس از آن پاسخ حضرت در راه مكه به دست محمّد بن اسحاق و حسن بن محمّد بن عمران رسید كه به قصد انجام مراسم حج راهی مكه بودند. امام در آن نامه از زكریا ستایش و تجلیل كرد و چنین فرمود:

فعالیت شیعیان در قم / 2

«درود خدا بر او، روزی كه تولد یافت و روزی كه جانش گرفته شد و روزی كه زنده به پا می‌خیزد. او روزگار زندگیش را عارف به حق سپری كرد و سخنگوی آن بود و برای حق مراقب و حسابگر و پایدار بود و آنچه را خداوند بر پیامبرش و بر او واجب نموده، بپا می‌داشت. می‌رفت، درود خدا بر او، عهد نشكست و تغییر نداد. خدا پاداش نیّتش را دهد و برترین آرامش خود را بر او ببخشاید...»(50)

همان گونه كه پیش از این اشاره گردید ذكریا[زكریا] بن آدم پیش از فوت به حسن بن محمّد بن عمران وصیت كرد كه اموال جواد (علیه السلام) را به وی انتقال داد و محمّد بن اسحاق فوت زكریا بن آدم خصایص وصی وی را خدمت امام گزارش كرد و نظر امام (علیه السلام) را در این رابطه جویا شد. امام در پاسخ به نامه محمّد بن اسحاق پس از تقدیر از تلاشهای صادقانه زكریا چنین می‌فرماید:

«... به مردی كه به او وصیت شده است اشاره ای كردی و نظر ما را در آن باره نمی دانستی، درحالی كه شناخت ما نسبت به وی بیش از آن است كه شما توصیف كردی».(51)

باتوجه به این روایت و تأیید وصیّت زكریا از جانب امام (علیه السلام) به نظر می‌رسد كه حسن بن محمّد بن عمران از جانب امام به نمایندگی منصوب شده باشد كه دانشمند علم رجال «وحید بهبهانی»(52) روایت را موثق می داند و وكالت حسن بن محمّد بن عمران را تأیید می‌كند،(53) با این همه، پیشینه فعالیتهای حسن بن محمّد بن عمران در روشنی قرار ندارد و نام وی در میان اصحاب هیچ یك از امامان نیامده و در قیام مردم در سال 210 ه .ق كه منجر به كشته شدن عموی وی گردید نیز اثری از او دیده نمی شود حتی در قیام بعدی كه در پی خواهد آمد نامی از او برده نشده است.

قیام مردم قم (216ـ 217 ه .ق)

پس از شكست قیام مردم قم (210 ه .ق) و كشته شدن رهبر آن یحیی بن عمران، دیگر رهبران قیام تبعید شدند، از آن جمله جعفر بن داود قمی به مصر تبعید شد. وی در سال 216 ه .ق از مصر گریخت و به شهر قم آمد و قیام دیگری تدارك دید كه تا سال 217 ه .ق ادامه یافت سرانجام مأمون، علی بن عیسی قمی را مأمور سركوبی قیام كرد كه منجر به شكست قیام شد و جعفر بن داود قمی به نام علی بن محمّد خزرجی دستگیر و به بغداد فرستاده شد. و در آن جا جعفر بن داود قمی گردن زده شد و علی بن محمّد خزرجی زندانی گردید.(54)

این دو رهبر در منابع شیعه چهره های شناخته شده ای ندارند و موضع شیعیان بویژه حسن بن محمّد بن عمران وكیل امام جواد (علیه السلام) در قم در برابر قیام و تبعات این شكست كه گویا ناشی از اختلافهای داخلی(55) بوده است نیز روشن نیست.

منابع تاریخ و حدیث فراتر از این مطلبی پیرامون قیام و تبعات آن ندارند و ناآرامیهای دیگری از این شهر در دوره امامت امام محمّد جواد (علیه السلام) گزارش نشده است كه خود نشان دهنده توفیق شیعیان امام در فرو نشاندن ناآرامیهای درونی آغاز دوره امامت آن حضرت است كه سراسر مناطق شیعه نشین را دربرگرفته بود.(56)

در پایان نام افرادی كه اصلاً قمی بودند و یا در آن شهر می‌زیستند و در ردیف یاران امام جواد (علیه السلام) قرار داشتند، اما رابطه آنان با تشكیلات شیعه در این شهر روشن نیست، ذكر می‌گردد:

فعالیت شیعیان در قم / 2

1ـ احمد بن محمّد بن عبید، القمی، الاشعری.(57)

2ـ احمد بن محمّد بن عبیدالله اشعری، قمی.(58)

3ـ حمزة بن یعلی اشعری، ابویعلی قمی.

وی از امام رضا (علیه السلام) روایت دارد و نزد شیعیان فردی مورد اعتماد بود.(59)

4ـ احمد بن عبدالله بن عیسی بن مصقلة بن سعد اشعری، قمی. وی نزد شیعیان فردی مورد اعتماد بود.(60)

5ـ ادریس قمی.(61)

6ـ امیّة بن علی قیسی، شامی. وی در قم می زیست.(62)

7ـ حسین بن علی قمی.(63)

8ـ عبدالله بن صلت، ابوطالب قمی.

وی از موالیان قبیله ربیع بود، اما «نجاشی» او را از موالیان بنی تیم اللات می داند، عبدالله نزد شیعیان مورد اعتماد بود. وی پیش از امامت امام جواد (علیه السلام) در ردیف یاران امام رضا (علیه السلام) قرار داشت و از آن حضرت (علیه السلام) روایت دارد.(64)

9ـ علی بن عبدالله قمی.(65)

10ـ محمّد بن عبدالجبار. وی پس از امام جواد (علیه السلام) در ردیف یاران امام هادی (علیه السلام) و سپس امام حسن عسكری (علیه السلام) قرار گرفت و نزد شیعیان فردی مورد اعتماد بود.(66)

11ـ حسین بن محمّد قمی. وی از امام رضا (علیه السلام) روایت دارد.(67)

12ـ صالح بن محمّد بن سهل. وی از جانب امام جواد (علیه السلام) متولی اوقات قم بود.

ابراهیم بن هاشم درباره وی می گوید:

در محضر امام (علیه السلام) بودم كه صالح بن محمّد بن سهل آمد و به امام عرض كرد: مولای من آن ده هزار درهم را به من ببخش زیرا آنها را خرج كرده ام...
امام پس از بیرون رفتن صالح از او اظهار نارضایتی كرد و خرج كردن آن پول را ناروا دانست.(68)

گرچه این رویداد و آغاز مأموریت صالح بن محمّد بن سهل به عنوان وكیل وقف روشن نیست. اما از آنجا كه این حادثه در حضور ابراهیم رخ می‌نماید و ابراهیم از مسۆولیت وی آگاه نبوده است، نشان می‌دهد كه لااقل وی در زمان ابراهیم بن هاشم وكیل وقف نبوده است، و به نظر می‌رسد كه این اتفاق در زمانی صورت گرفته باشد كه دیگر ابراهیم رابطه ای با تشكیلات شیعیان در قم نداشته است. از این رو مأموریت وی باید در نیمه دوم دوران امامت امام جواد (علیه السلام) بوده باشد.


مآخذ و پی نوشتها

31. اختیار معرفة الرجال، ص 588.

32. اختیار معرفة الرجال، ص 498.

33. اختیار معرفة الرجال، ص 506، 589.

34. رجال طوسی، ص 421.

35. تنقیح المقال، ج3، ص 265.

36. جامع الرواة ، ج1، ص 227.

37. جامع الرواة، ج1، ص 331.

38. اختیار معرفة الرجال، ص 503.

39. تاریخ قم، ص 164.

40. رجال طوسی، ص 406ـ 424.

41. رجال طوسی، ص 409.

42. جامع الرواة، ج1، ص 49 و ج2، ص 107.

43. رجال طوسی، ص 366، 397، 409.

44. رجال نجاشی، ص 60.

45. نگاه كنید به مشیخه احمد در اختیار معرفة الرجال و جامع الرواة، ج1.

46. اختیار معرفة الرجال، ص 483، 490، 566.

47. اختیار معرفة الرجال، ص 496، رجال نجاشی، ص 60.

48. فهرست، ص 25، رجال نجاشی، ص 60، جامع الرواة، ج1، ص 69.

49. ناصر الشریعة، محمد حسین: تاریخ قم، (قم، دارالفكر، بی تا)، ص 197.

50. اختیار معرفة الرجال، ص 595.

51. اختیار معرفة الرجال، ص 595، 596.

52. وحید بهبهانی در سال 1117 هـ .ق در شهر اصفهان متولد شد و مدتی در شهر نجف اشرف زندگی كرد و سپس راهی اصفهان شد و پس از چندی به كربلا رفت و در سالهای 1205ـ 1208 هـ .ق در همان جا وفات یافت. وی از علمای برجسته اصولی به شمار می رود و در زمان حیاتش شهرت فراوان یافت تا جایی كه او را استاد كل و یا استاد اكبر لقب دادند و از كارهای عمده اش سركوب اخباریها و اندیشه اخباریگری بود. رـك: دوانی، علی: آقا محمد باقر بن محمد بن اكمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، (تهران، امیركبیر، چاپ دوم، 1362).

53. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، (نجف، مرتضویه، 1352)، ج1، ص 309، ش 2743.

54. تاریخ الامم و الملوك، ج7، ص 192، 194. الكامل فی التاریخ، ج6، ص 420، 422. تاریخ قم، ص 163، 164.

55. تاریخ قم، ص 163، 164.

56. فرق الشیعه، ص 85ـ 91.

57. رجال طوسی، ص 399.

58. رجال طوسی، ص 397. رجال نجاشی، ص 58.

59. رجال نجاشی، ص 102.

60. رجال نجاشی، ص 73، 74.

61. رجال طوسی، ص 398.

62. رجال نجاشی، ص 77.

63. رجال طوسی، ص 400.

64. رجال طوسی، ص 403، رجال نجاشی، ص 150.

65. رجال طوسی، ص 403.

66. رجال طوسی، ص 407.

67. رجال طوسی، ص 400، جامع الرواة، ج1، ص 253.

68. تهذیب الحكام، ج4، ص 140.

بخش حریم رضوی