تبیان، دستیار زندگی
مجموعه ی تلویزیونی دیوار به کارگردانی سیروس مقدم در این شب ها از تلویزیون ایران پخش می شود ، سریالی که در نوع تکنیک های تصویری کار متفاوتی است . نوع روایت داستان همانی است ، که پیش از این در سینما یا تلویزیون ایران شاهد بوده ایم ، اما جذابیت های بصری و هم
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیوار را بردار


مجموعه ی تلویزیونی دیوار به کارگردانی سیروس مقدم در این شب ها از تلویزیون ایران پخش می شود ، سریالی که در نوع تکنیک های تصویری کار متفاوتی است . نوع روایت داستان همانی است  که پیش از این در سینما یا تلویزیون ایران شاهد بوده ایم . اما جذابیت های بصری و هم چنین تدوین کار در ساخت یک پلیسی پر کشش موثر بوده است . سریالی که با وجود قوت هایی که در ساخت دارد ، باز از پرداخت درست فیلم نامه رنج می برد.

دیوار

نمی شود در مورد برخی از آثار هنری مستقل از پدیدآورنده اش اظهارنظر کرد. نام برخی به جهت استعدادی که در کارهای قبلی شان نشان داده اند، یا به جهت پرکاری شان یا به جهت عرض خاصی که امضای اثرشان را شکل داده، بر خود کار سنگینی می کند.

یکی از این نام ها، سیروس مقدم است. حرفه ای ترین تکنیسین کارگردانی مجموعه های تلویزیونی. عنوان ذکر شده می تواند باعث استنباط تعابیر متفاوتی باشد.

خواننده ی این چند سطر می تواند صفت حرفه ای ترین را پررنگ ببیند و تصور کند که بررسی مجموعه ی دیوار تحت تأثیر شیفتگی نگارنده به سیروس مقدم، نوشته می شود و یا این که تعبیر تکنیسین را برجسته ببیند و نوعی ستایش کنایه آمیز تلقی کند ولی استفاده از ترکیب حرفه ای ترین تکنیسین به جهت هیچ کدام از تعابیر یاد شده نیست. نه شیفتگی در میان است و نه قصد کنایه ای وجود دارد . سیروس مقدم خوب سریال می سازد ، اما شاید نشانه ی خلاقانه ای در کارش وجود نداشته باشد.

باید بپذیریم که مجموعه های سیروس مقدم حتی آن هایی که اشکالاتش بیش تر به چشم می آید هم، از اکثر کارهای تلویزیونی بهتر است. دست کم این که داستانی که مقدم انتخاب می کند به مفهوم واقعی سریال است. متن کشدار یک طرح فیلم سینمایی یا تله فیلم نیست. علاوه بر این دکوپاژ مجموعه های سیروس مقدم، هر چند که طبق استانداردهای تلویزیون است اما تداعی کننده ی زبانی سینمایی نیز هست.

شاید محدودیت زیبایی شناسانه نوع تصویربرداری های دیجیتال و ویدئویی، مقدم را به سمت تغییر و اصلاح نور و رنگ تصاویر سریال هایش به سمتی پیش می برد که حسّی سینمایی از دیدن تصاویر برای تماشاچی تداعی شود.

نمی شود سیروس مقدم و کارهایش را بررسی کرد و پیش زمینه ی هنری سیروس مقدم در آشنایی اش با نقاشی را نادیده گرفت. آشنایی با نقاشی و علاقه ی بی حرفش به اکسپرسیونیسم. تا حدی که نورپردازی و فضاسازی تمام مجموعه های سیروس مقدم بر اساس اصول زیباشناسی همین مکتب شکل می گیرد. برای مقدم فرقی نمی کند داستانی، پلیسی می سازد یا اجتماعی. محوریت داستانش دینی و اخلاقی باشد و یا حتی کمدی. این شیوه ی نورپردازی در کارهای سیروس مقدم از جمله عرض های خاصش است و شاید هم در بسیاری موارد اشکال کارش.

شاید محدودیت زیبایی شناسانه نوع تصویربرداری های دیجیتال و ویدئویی، مقدم را به سمت تغییر و اصلاح نور و رنگ تصاویر سریال هایش به سمتی پیش می برد که حسّی سینمایی از دیدن تصاویر برای تماشاچی تداعی شود.

اما این بار در سریال دیوار که به مناسبت هفته ی نیروی انتظامی از تلویزیون پخش می شود این شیوه ی فضاسازی اتفاقاً درست از کار در آمده است.

دیوار

دیوار قصه ی پر کششی دارد هرچند که در ما به ازاء بیرونی و عینی در زندگی شاید چندان قابل انطباق و تکرار نباشد. در داستان های کهن قرار گرفتن قهرمان ها و ضد قهرمان ها در نقاط مشترک تقابلی بسیار اتفاق می افتد، امّا برای مجموعه ای که قائل به نتیجه گیری های اخلاقی و اجتماعی است، قابلیت تعمیم ندارد. انسان امروز هر قدر هم که از هیجان و سرگرمی ناشی از آن، لذت ببرد، باز به منطق روایی داستان می اندیشد. وقتی مَدّ هیجانات هم زمان با دیدن فیلم فرو نشیند، به ارتباط منطقی شخصیت ها و اتفاقات فکر می کند و هر قدر که در لحظه ی دیدن فیلم درگیر شور و هیجانات شده باشد، بستر فکری، در موضع گیری اش موثر خواهد بود.

به عنوان مثال در صحنه ای که یونس پلیس داستان، مشخصات تیم جمیل را می دهد در تدوین موازی و روایتی مبتنی بر تصاویر، صحنه هایی به نمایش درمی آیند که شاید در تعلیق ضرب آهنگ داستان توی ذوق نزند، اما در مشاهده ی عمیق و یا دوباره دیدن فیلم، نه تنها موجه جلوه نمی کند بلکه خنده دار می شود. برجسته شدن صفات مذموم ضد قهرمان ها، بیش تر در ویژگی های فیزیکی خلاصه می شود و در تصمیم گیری های واقعی شغلی و زندگی معنی پیدا نمی کند.

دیوار

شاید این اشکالات به پرداخت جزئیات فیلم نامه مربوط باشد علاقه های شخصی فیلم نامه نویس و کارگردان در پررنگ و برجسته کردن برخی از المان ها و مۆلفه های دراماتیک، خط سیر داستانی را دچار ضعف می کند. در برخی از لحظه ها این قصد دیده می شود که بازی های هنرپیشه ها مینیاتوری و زیرپوستی باشد و در برخی جاها وابسته به اصول بازیگری برجسته و در هنر اصیل دراماتیک و این موارد شاید در نگاه سطحی و دنبال کننده ی سرنوشت قصه و آدم هایش مغفول بماند اما در ته نشین شدن مفاهیم اخلاقی منتج از داستان، به فراموشی سپرده نمی شود.

کافی است سیروس مقدم در ساختارگرایی که بیشترین توجهش را به آن معطوف می کند، نوع انطباق زندگی واقعی را از حقیقت یک عمل در تعبیر ارزش یا ضدارزش آن متمایز کند. آن وقت دیگر حرفه ای ترین تکنسین کارگردانی در تلویزیون نخواهد بود. سبکش، منحصر به فرد و قابل تعمیم به روند فیلمسازی در تلویزیون خواهد شد.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان