تبیان، دستیار زندگی
خوزه ماریو دو سانتوس مورینیو فلیکس متولد 26 ژانویه 1963 در ستوبال پرتغال، معروف به خوزه مورینیو و ملقب به قای خاص. نامی آشنا برای تمامی فوتبالدوستان جهان. مردی خاص با تفکری خاص و حرکاتی خاص.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مورینیو،آقای منحصر به فرد


خوزه ماریو دو سانتوس مورینیو فلیکس متولد 26 ژانویه 1963 در ستوبال پرتغال، معروف به خوزه مورینیو و ملقب به آقای خاص. نامی آشنا برای تمامی فوتبال دوستان جهان. مردی خاص با تفکری خاص و حرکاتی خاص.


مورینیو

اندر احوالات پر افتخارترین مربی چندین سال اخیر اروپا

"من در دنیایی کار و زندگی میکنم که نمی توانی اندیشه‌ات را بیان کنی و هرگر نمی‌توانی حقیقت را بگویی. بزرگترین نقص من این است که ریاکار، سیاستمدار و ترسو نیستم".

خوزه مورینیو

* به خاطر پوشیدن اورکت آرمانی معروف است.

* خودش می گوید عاشق الکس فرگوسن است.

* مدرک فیزیک دارد.

* کتاب اتوبیوگرافی اش پر فروش ترین کتاب پرتغال بود.

* چند خط تولید لباس در پرتغال دارد.

* برای حمایت از کودکان فلسطینی کارهای خیریه انجام داده.

* او میگوید:لطفا به من لقب مغرور ندهید من فقط قهرمان اروپا هستم و آدمی خاص.

* او درباره مدل موهایش می‌گوید: به مدل موهایم نگاه کنید من آماده جنگ هستم.

خوزه ماریو دو سانتوس مورینیو فلیکس متولد 26 ژانویه 1963 در ستوبال پرتغال، معروف به خوزه مورینیو و ملقب به آقای خاص. نامی آشنا برای تمامی فوتبال دوستان جهان. مردی خاص با تفکری خاص و حرکاتی خاص. در سبک خود بی نظیر و در شناخت فوتبال کم نظیر. فوق العاده باهوش و استاد بلامنازع ایجاد تشنج در داخل و خارج مستطیل سبز و کنترل کننده نبض رسانه ها با جملات هوشمندانه ای که هر از چند گاهی می گوید. مورینیو البته هر از چند گاهی دچار دگردیسی خاصی شده و اعمال عجیبی از وی بروز می کند. مثلا دست در چشم ویلانوا، مربی بارسلونا، کرده و یا از شادی یک گل ساده در یک بازی ساده بر روی کمر کایخون پریده و او را مجبور به سواری دادن می‌کند. براستی این مرد کیست؟ یک مربی با پرستیژ باوقار که هر از چند گاهی کودک درونش فریاد می زند و یا یک مربی بی‌نزاکت گستاخ (بقول بکن بائر) که شناختش از فوتبال در حد تاکتیکهای دفاعی و جنگهای روانی است؟

خوزه مورینیو

مورینیو بارها به شدت از باریکنان خود در تیمهای مختلف دفاع کرده است. آخرین مورد آن، قضیه له کردن دستهای مسی توسط پپه بود. مورینیو در کنفرانس مطبوعاتی پس از آن، به خبرنگاران گفت: "اگر پپه به من می گفت که عمدا این کار را کرده خیلی مرا ناراحت می کرد اما او گفت که عملش عمدی نبوده است. اگر شما فکر می کنید که او یک دروغگوست پس اعلام کنید که دروغگوست. اگر هم نه، پس به حال خود بگذاریدش". مورد دیگر مربوط به کریستین رونالدو بود. وقتی طرفداران رئال مادرید در اعتراض به عملکرد رونالدو در الکلاسیکوها با سوت خود وی را در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو مورد توهین قرار دادند، مورینیو بلافاصله با این جمله که نشان از میزان دلشکستگی او از نمک‌ناشناسی "مادریدیسموها" (طرفداران رئال مادرید) داشته اینچنین گفت: "رونالدو اندازه یک حیوان برای رئال مادرید زحمت می‌کشد. من همیشه به او گفته ام که بسیار به کمک تیم می‌رسد. وقتی تیم می برد همه مسئولند و وقتی می بازد هم همه مسئولند. این خیلی ساده است". او خود را متعهد به باشگاه و بازیکنانی می‌داند که با آنها همکاری می کند. هم از این روست که طرفدارانش معتقدند که فرو بردن انگشت در چشم تیتو ویلانوا، مربی بارسلونا و دستیار گوآردیولا، فقط بخاطر این بوده که در میان آن جنجال و تبعات بعد از آن، فشار از روی بازیکنان رئال برداشته و به سوی او منعطف شود. لذا این میزان فداکاری و گذشت مورینیو که به اشتباه به خودخواهی محکوم شده را می‌رساند.

سخن در مورد خودخواهی و بی رحمی مورینیو از سوی مخالفانش زیاد است. اما اینکه چرا دروگبا در زمانیکه مورینیو در حال ترک چلسی است غرق اشک می‌شود و چرا لمپارد و جان تری و پائولو فریرا به او التماس می کنند که آنها را ترک نکند، جای سوال باقی می گذارد. چرا سرخیو راموس و کاسیاس برای او جشن تولد می‌گیرند و یا اسب سرکشی چون کریستین رونالدو اینچنین رام مربی دلخواه خود می‌شود تا جاییکه خبر ماندن او در رئال مادرید را بعنوان اولین نفر اعلام میکند، جای سوال دارد. فرانک لمپارد در جایی می گوید: "مربیان روزی می آیند و روزی می‌روند. فوتبال همین است. اما در این مورد ، او بیش از یک مربی برای ما بود ، دوستی بود که ما را ترک کرد ."

شجاعت، صراحت بیان، استفاده از مولفه‌‌های سیاست و گاهی بالعکس آن، حمایت بی‌چون و چرا از شاگردان فعلی و سابق، یکدندگی، قدرت طلبی، جاه طلبی، دارا بودن روح مدیریت، پنهانکاری در مقابل جراید و رسانه‌ها (تمرین پشت درهای بسته و یا گفتگو به بازیکنان و کادر در حالیکه دست جلوی دهان گرفته است) و صداقت در گفتار در کنفرانس خبری. اینها همه از مشخصه‌‌های پررنگ "آقای منحصر بفرد" است. مجموعه‌ای از تناقضات و سمپاتی‌ها که در درون همه ما نیز می‌باشند

خوزه بارها گفته که خودخواه نیست. بلکه با برنامه است. او اخیرا خود را یک مربی بزرگ خوانده و تاکید کرده که این نشان از خود راضی بودن نیست بلکه او کارش را طی بازی دوست دارد. مورینیو در مصاحبه با "مجله آئودی" میگوید:"صحبت کردن با شما آسان نیست چرا که شما همیشه می‌خواهید به مردم طوری القا کنید که بقیه از خود راضی هستند اما من به خاطر دستاوردهایی که داشته‌ام اگر واقع بینانه نگاه کنیم ، یک مربی بزرگ هستم ."

اخیرا کریستین رونالدو که همگام با مسی بهترین بازیکنان فوتبال دنیا است، در پی گله‌گی از باشگاه رئال مادرید مبنی بر عدم حمایت کافی از وی برای وارد شدن به عرصه رقابت برای توپ طلای 2012، در بازی با گرانادا پس از گل خوشحال نکرد. به مدت دو هفته توجه تمامی رسانه‌های ورزشی دنیا به این موضوع معطوف شد. شور و بلوایی به پا شد و اکثر

مورینیو

شخصیتهای فوتبالی مشهور دنیا وارد عرصه شدند و هر کدام سخنی گفتند. مورینیو اما مثل همیشه با ذکاوت و هوشیاری با موضوع برخورد کرد. پاسخ او به این عکس العمل یک جمله بود: "مشکل او با باشگاه به خودش مربوط است. من حاضرم او ناراحت باشد اما خوب بازی کند".

"آقای منحصر بفرد" اخیرا در گفتگو با روزنامه دیلی میل انگلیس صراحتا عنوان کرده است که منتظر بازنشستگی الکس فرگوسن و جلوس بر اریکه هدایت "شیاطین سرخ" نیست. وقتی خبرنگار روزنامه انگلیسی از او می‌پرسد که چرا "سر الکس فرگوسن" را "رییس" خطاب میکند، در پاسخ گفت: "به او می‌گویم رییس چون رییس همه مربیان جهان است. من به رئال تعهد دارم. و تا پایان تعهدم اینجا می‌مانم. بعد از آن بی‌شک به انگلیس خواهم آمد. خیلی دوست دارم زمانی که به انگلیس می‌آیم "سر الکس" هنوز مربی منچستر یونایتد باشد. رقابت با او یعنی جذابیت محض در فوتبال".

خوزه مورینیو اخیرا اعلام کرد که دیگر به او نگویند "آقای خاص" بلکه او "آقای منحصر بفرد" است. چرا که در 4 کشور در طی زمان مربیگری خود موفق به کسب جامهای داخلی و اروپایی شده است.

او میگوید:لطفا به من لقب مغرور ندهید من فقط قهرمان اروپا هستم و آدمی خاص

او همچنین اخیرا اعتراف و اظهار نظر بسیار جالبی کرده است: "به مرحله‌ای رسیده‌ام که حتی پسر 12 ساله‌ام هنگام بازی فوتبال آماج سرزنش‌ها و طعنه‌ها قرار می‌گیرد. از زندگی اجتماعی‌ام متنفرم. از اینکه نمی‌توانم یک پدر معمولی باشم که با پسرش به مسابقه فوتبال می‌رود و با 20 پدر دیگر به تماشای مسابقه فرزندشان می‌نشینند. در مسابقه فوتبال بچه‌ها هستم و باید آنجا باشم. مردم برای عکس گرفتن، امضا گرفتن و توهین کردن به من می‌آیند؛ پشت دروازه پسر من قرار می‌گیرند و به بچه 12 ساله من توهین می‌کنند. مردم به من نگاه می‌کنند و آنچه را می‌بینند که باید ببینند. پس از آن کنفرانس مطبوعاتی جای دیگری است که مردم مرا از طریق آن می‌شناسند. در کنفرانس مطبوعاتی هنوز مسائل مسابقه وجود دارد. قبل از مسابقه مصاحبه مطبوعاتی، مصاحبه پیش از بازی و پس از مسابقه نشست خبری بعد از بازی است. مردم مرا به عنوان یک دوست، یک مرد خانواده، یک مربی در گروه خودم نمی‌شناسند و روابطم با افرادی که با آنها کار می‌کنم را نمی‌دانند. بنابراین شکایت نمی‌کنم و می‌گویم مردم در اشتباه هستند. مردم با دید اشتباهی به من نگاه می‌کنند. آنها همان چیزی را مشاهده می‌کنند که می‌بینند. من عاشق این هستم که در خیابان مثل یک فرد عادی با خانواده‌ام باشم و نمی‌توانم. بنابراین من در زندگی شخصی یک فرد کاملا متفاوت هستم. یک روز وقتی مربیگری‌ام تمام شود، امیدوارم هنوز سال‌هایی برای زندگی به عنوان یک فرد معمولی داشته باشم زیرا می‌خواهم در سن 70 یا 75 سالگی مربیگری را کنار بگذارم".

مورینیو سرمربی اینتر

با نگاه به این المانها و مشخصه‌‌ها تا حدودی می‌توان به کدهای مخفی هزارتوی شخصیت پیچیده این مربی موفق پی‌ برد. کافی است با چیدن قطعات پازل که در این مقاله به ترتیب در اختیار شما قرار داده شد به شکل مناسبی از تصویر برسید.

شجاعت، صراحت بیان، استفاده از مولفه‌‌های سیاست و گاهی بالعکس آن، حمایت بی‌چون و چرا از شاگردان فعلی و سابق، یکدندگی، قدرت طلبی، جاه طلبی، دارا بودن روح مدیریت، پنهانکاری در مقابل جراید و رسانه‌ها (تمرین پشت درهای بسته و یا گفتگو به بازیکنان و کادر در حالیکه دست جلوی دهان گرفته است) و صداقت در گفتار در کنفرانس خبری. اینها همه از مشخصه‌‌های پررنگ "آقای منحصر بفرد" است. مجموعه‌ای از تناقضات و سمپاتی‌ها که در درون همه ما نیز می‌باشند.

مورینیو، مورینیوست. هر کاری با او بکنید و یا هر گونه نگاهش کنید باز همان مورینیوست. کارشناسان و تحلیلگران بزرگی چون "کریستوفر هال" او را نه تنها بزرگترین مربی هزاره سوم بلکه بزرگترین مربی تاریخ فوتبال می‌دانند. بی‌شک در سالهای بعد در انتظار کسب جامهای مختلف در کشورهای مختلف توسط او باشید. "کاریزمای" او حقیقت است. چه ما دوست داشته باشیم چه نه. حتی دشمنانش دارای حس مثبت نهانی نسبت به او هستند که خود منکر آن می‌شوند. فوتبال نیاز به چنین مربیانی دارد. درست است که فوتبال نیازمند رعایت آداب کلاسیک و نوین است اما دیوان شعر  و یا محفل ادبی نیست که لغات و الفاظ زیبنده و اتوکشیده را به یدک بکشد. فوتبال همین است. خوشحالی کودکانه، مشاجره، جنگ روانی، گریه و خنده، درگیری عصبی و فیزیکی، و بسیاری چیزهای دیگر در خود دارد و بزرگانی چون الکس فرگوسن، آرسن ونگر، ویسنته دلبوسکه، یوآخیم لوو و بسیاری دیگر که ذکر نامشان موجب اطناب در کلام می‌شود هر کدام به شکلی درگیر این مسائل و خصوصیات بوده و هستند. بزرگانی که مانند مورینیو نبودنشان یعنی "مرگ فوتبال". و یادمان نرود: "فوتبال همین است".

ترجمه: محمدرضا صامتی

بخش ورزشی تبیان


منابع:

Encyclopedia.thefreedictionary.com

josemariomourinho.com

guardian.co.uk

dailymail.co.uk

josemourinho.narod.ru

fifa.com