تبیان، دستیار زندگی
کارگردان کلاه پهلوی در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به سریالش مطرح است ، منتقدین را به شکیبایی دعوت کرده است . به اعتقاد سید ضیاالدین دری بسیاری از اشکالاتی که از طرف مخاطبین مطرح می شود ، در قسمت های بعدی رمزگشایی خواهد شد ، با این که تمامی انتقادها به محتو
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلاه گران قیمت


کارگردان کلاه پهلوی در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به سریالش مطرح است ، منتقدین را به شکیبایی دعوت کرده است . به اعتقاد سید ضیاالدین دری بسیاری از اشکالاتی که از طرف مخاطبین مطرح می شود ، در قسمت های بعدی رمزگشایی خواهد شد ، با این که تمامی انتقادها به محتوای اثر مربوط نمی شود ، پیش از بررسی مفاهیم مطرح شده در کلاه پهلوی به نقایصی برمیخوریم که به ساختارشناسی فیلم سازدر زبان سینمایی مربوط می شود.

کلاه گران قیمت

از وقتی کلاه پهلوی پخش شده صدای خیلی ها درآمده است. از اهالی سینما و تلویزیون تا مورخین و جامعه شناس ها و ... . این مجموعه تا حدی ناامید کننده بوده است، که از همان قسمت اول سریال، مخالفین و منتقدین، وجهه ی معترضین را پیدا کرده اند.

و در تقابل این سیل انتقادها، پاسخ هایی از سوی عوامل سازنده و مدیران تلویزیون مطرح شده است.

پاسخ هایی که در یک وجه مشترکند: دعوت به شکیبایی. این که چند هفته ای صبر کنید تا پاسخ سۆالاتتان را بگیرید. این فرار به جلو، دیگر ترفند کهنه ای است. و در مورد فیلم های معناگرا که ریتم متفاوتی از اجزاء تصویری در هندسه ی فیلم را تشکیل می دهند نیز، چنین درخواستی از تماشاچی، همیشه اعتبار ندارد. خصوصاً این که مدیوم تلویزیون، تفاوت های اساسی با سینما دارد و شاید به این جهت است که گزینش واژه ی رسانه، برای تلویزیون بیشتر کاربرد دارد تا عنوان ماهوی و اصیلش.

درخواست کارگردان و عوامل سازنده ی کلاه پهلوی مبنی بر صبر تماشاچی تا رسیدن به قسمت هایی که معلوم نیست چه وجه تمایزی با قسمت های ابتدایی خواهد داشت، در مورد تلویزیون صدق نمی کند. حتی در مورد رمان های بلند هم در این روزگار، شیوه ی قدما در توصیفات مفصل منسوخ شده است. نویسنده در همان ابتدای قصه تعریف کردنش باید به سوژه اش شیرجه بزند. باید بیم آن داشته باشد که خواننده با وجود این که برای کتابش هزینه کرده است، باز در همان چند سطر ابتدایی، کتاب را ببندد و در میان کتاب های دیگری که خوانده نشده اند به قفسه ی تزئین و فراموشی سپرده شود. در مورد تلویزیون و مجموعه ای که باید سرگرم کننده باشد قضیه سخت تر هم می شود.

اگر قرار بود، قسمتی از تاریخ معاصر ایران را بازخوانی کنند، می شد مورخی مثل خسرو معتضد شیرین زبان را بیاورند. اتفاقاً در برنامه های تاریخی مستند، این تعلیق دراماتیک بهتر از کار درمی آید. پاسخ کارگردان کلاه پهلوی از این جهت فرار به جلو است که در ادله اش، فقط مولفه های محتوایی را پیش می کشد.انگار که از نظر نگاه سینمایی اشکالی به این مجموعه وارد نیست. با این که حرف اصلی اتفاقاً، از هم گسیختگی فرم در مجموعه ی کلاه پهلوی است.

جالب این که سید ضیاءالدین دری به ساخت مجموعه های تلویزیونی به شیوه های دیجیتال راضی نمی شود و علاوه بر هزینه هایی که جمعیت قابل توجه بازیگران و هنروران و ساخت دکور و ... در کنار طولانی شدن مراحل تولید ایجاد می کند ، باید سریالش به شیوه ی سی و پنج فیلم برداری شود. هزینه ای که در صورت اعلام دقیق آن، بر مخاطبین مشخص خواهد کرد که هزینه ی همین اتخاذ شیوه ی فیلم برداری رقم قابل توجهی بوده است.

جالب این که سید ضیاءالدین دری به ساخت مجموعه های تلویزیونی به شیوه های دیجیتال راضی نمی شود و علاوه بر هزینه هایی که جمعیت قابل توجه بازیگران و هنروران و ساخت دکور و ... در کنار طولانی شدن مراحل تولید ایجاد می کند ، باید سریالش به شیوه ی سی و پنج فیلم برداری شود. هزینه ای که در صورت اعلام دقیق آن، بر مخاطبین مشخص خواهد کرد که هزینه ی همین اتخاذ شیوه ی فیلم برداری رقم قابل توجهی بوده است.

مرحوم علی حاتمی، یک هزاردستان ساخت که طولانی شدن اجرای پروژه تبدیل شد، به یکی از ویژگی های مثبت آن. و از آن به بعد در داوری های مربوط به یک پروژه ی تلویزیونی، بدون هیچ استناد آکادمیک و یا الزام تجربه گرا، طولانی بودن مراحل ساخت، به حُسن یک مجموعه یاد می شود.

کلاه گران قیمت

در مورد هزاردستان قضیه فرق می کرد. طولانی شدن ساخت به دو عامل بستگی داشت. کشور درگیر جنگ بود و طبیعتاً بودجه های در نظر گرفته شده و زمان تخصیص آن به پیشبرد پروژه می توانست کمک کند یا تأخیر در آن به وجود بیاورد. علاوه بر این قسمت قابل توجهی از زمان تولید هزاردستان به ساخت شهرک سینمایی غزالی مربوط می شد. کاری که برای اولین بار در ایران صورت می گرفت. اما در مورد کلاه پهلوی، تجربه ی مجموعه های پیش از این که به وقایع تاریخ معاصر  پرداخته اند ، دستمایه استفاده عوامل سازنده بوده است.

اصلاً حرف بر سر محتوای مجموعه ی کلاه پهلوی نیست که اظهارنظر در این مورد بر عهده مورخین و جامعه شناسانی است که احاطه ای جامع بر فرهنگ شناسی و هم البته مردم شناسی تاریخ معاصر ایران دارند.

کلاه گران قیمت

با وجود این که در بسیاری از متدهایی که مۆلفه های یک متن نمایشی را مهندسی می کنند، پرداخت و نقد فرم بدون در نظر گرفتن بستر محتوایی، چندان معتبر نیست اما اگر کلاه پهلوی را در قالب یک اثر نمایشی مجرد در رعایت اصول دراماتیک بررسی کنیم، ناچار به بیان اشکالات بسیاری هستیم. هرچند که در یک مجموعه تلویزیونی، این  امکان وجود دارد ، که به جهت زمان بیشتر در ارائه ی یک قصه به شخصیت پردازی بهتری هم دست یابیم ، اما کش دار شدن قصه الزام این شخصیت پردازی نیست. ریتم در یک مدیوم تصویری( چه فیلم و چه سریال)، از ارکان اصلی ساختارشناسی است. ریتم کلاه پلهوی با نشانه شناسی های تصویری منطبق نیست. علاوه بر زوایایی که دوربین برای روایت داستان انتخاب می کند ، در کنار هم قرار گرفتن به معنی درنمی آیند، تدوین کار هم در این نقص موثر است. سکانس های پشت سر هم که اکت تصویری خاصی ندارند و تنها در دیالوگ هایی شکل می گیرند که بیشتر شبیه مونولوگی است که بیانیه های تاریخی را به ذهن تداعی می کند.

آثار قبلی سیدضیاءالدین دری، فارغ از این که به نوع قرائتش از تاریخ معاصر قائل باشیم یا نه، از بابت رعایت اصول دراماتیک مجموعه های قابل اعتنایی بوده است.

هنوز خاطره ی کیف انگلیسی در ذهن تماشاچی های تلویزیون، نمونه ی مناسبی است. ریتم درست کیف انگلیسی و تعلیقی که تماشاچی را در دنبال کردن داستان، متمایل می کرد، در کلاه پهلوی وجود ندارد. کلاه پهلوی اشکالاتی دارد که دیگر نمی شود آن را جبران کرد ، اما یک پیشنهاد برای کارگردان کلاه پهلوی در جذب بیشتر مخاطب در قسمت های بعد می تواند کارگشا باشد. دست کم تدوین دوباره ی قسمت های پخش نشده می تواند به ریتم و ضرب آهنگ سریال، سر و سامانی بدهد.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان