تبیان، دستیار زندگی
نذر کرده ام نمازهایم را سر به زیر بخوانم؛ به علامت شرمساری! نذر کرده ام تمام رکعت هایم را در سجده باشم و تمام سجده هایم را زیر باران خیس کنم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شب های پشیمانی

توبه

امشب فقط برای تو می شکنم؛ کنار سجّاده ای که راز خاموش این شب های پشیمان را در تار و پود سبز مخملی اش حفظ خواهد کرد.

التهاب سینه ام، خبر از آتش زخمی می دهد که می دانم مرهمی جز اشک روان برایش نخواهد بود.

ساده و خسته، با تنی غبارآلود، رو به روی تو، چشم در چشم تو ـ بی کران مطلق ـ زانو زده ام؛ خاطرات تیره گناه، روزهایی که در آتش معصیت، صفای دلم را سوزاندم، لحظه هایی که طعم دوزخ گرفتند، چشم هایی که هوس را جان دادند، دست هایی که به ابلیس امید می دادند، پاهایی که راه بهشت را گم کردند، زبانی که به جای شمشیر می جنگید، افکاری که بالاتر از «ماده» نمی رفتند، سینه ای که تنگ شده بود، دلی که سخت شده بود و...

... اینک تمام ذرّات «من»؛ زیر لگدهای معصیت له شده اند. پاهایم توان رفتن ندارند.

دلم می لرزد

دست هایم حایل چشم ها شده اند.

چشم هایم سخت باران زده اند.

زبانم گنگ شده است.

این لحظه های پشیمان، بوی عطوفت تو را می دهد

این لحظه های پشیمان، توفانی از ندبه می شود

این لحظه های پشیمان، آتش خشمت را می بلعد

در میان امواج رحمتت دست و پا می زنم؛ جسم نحیفم، دوباره جان می گیرد، جانم گرم می شود و گرمای روح، دلم را تسلّی می دهد

اشک قافیه تمام شعرهایم، «العفو» می شود؛ در دریای «الغوث»، جانی تازه می کنم و با امید «خلّصنا من النّار»، تمام خستگی هایم را به دوش زمان می سپارم.

امشب نذر کرده ام تا سحر، توبه ببارم

نذر کرده ام نمازهایم را سر به زیر بخوانم؛ به علامت شرمساری! نذر کرده ام تمام رکعت هایم را در سجده باشم و تمام سجده هایم را زیر باران خیس کنم...

در میان امواج رحمتت دست و پا می زنم؛ جسم نحیفم، دوباره جان می گیرد، جانم گرم می شود و گرمای روح، دلم را تسلّی می دهد.

بر کرانه های خواهش نشسته ام و نام تو را با تمام نیاز خود، فریاد می کنم.

بر کرانه های خواهش نشسته ام و دست های التماسم را به هزار نام بزرگت، گره می زنم

بر کرانه های خواهش نشسته ام و نجوای «العفو»، کابوس عذابم را بی تعبیر می گذارد.

بوی یاس سپید، سجّاده ای از تار و پود سبز مخملی، آسمانی که بر آن راهی هست، دست هایی که پل شده اند، چشم هایی که ستاره امید می پرورند و «مهربانی» که اشک هایم را می خرد.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان 


منبع : پایگاه  تخصصی مجلات حوزه

عاطفه خرمی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.