بازرگانان و صنعتگران و تنظیم روابط تجاری
شیوه اخذ خراج و انصاف در آن «گزینش حق الهی را بدین ترتیب انجام ده: مال را دو قسمت کن، آنگاه صاحب مال را مخیر کن که هر کدام را می خواهد، برای خود بردارد و هر کدام را که برداشت، مزاحمش نشو؛ سپس نیم باقیمانده را دو قسمت کن، هر کدام را که برداشت، بپذیر و ایراد مگیر ... آنگاه حق الهی را از او بگیر و اگر خواست جابجا کند، بپذیر ...
امام علی علیه السلام درباره نظام مندی امر خراج نیز به طرح مسائل اصلاحی و آداب و آیین های اخذ خراج پرداخت. سفارش به تقوا، رعایت حریم ملک، اعلام موضوع ـ اعلام اینکه برای اخذ حق خدا آمده ام ـ ، کفایت اقرار فرد در مورد وجود حق خدا یا عدم آن، نگرفتن بیشتر از حق الهی و ... از مسائلی است که امام علیه السلام در سیره و گفتار خود تبیین نموده است.
شیوه اخذ خراج و انصاف در آن «گزینش حق الهی را بدین ترتیب انجام ده: مال را دو قسمت کن، آنگاه صاحب مال را مخیر کن که هر کدام را می خواهد، برای خود بردارد و هر کدام را که برداشت، مزاحمش نشو؛ سپس نیم باقیمانده را دو قسمت کن، هر کدام را که برداشت، بپذیر و ایراد مگیر ... آنگاه حق الهی را از او بگیر و اگر خواست جابجا کند، بپذیر و اصل را برگردان و از نو به همان ترتیب اول عمل کن تا حقوق واجب الهی را دریافت داری و از احشام، پیر و دست و پا شکسته و معیوب را نگیر».(1) «پس اینک شما را فرمان می دهم: با مردم از سر انصاف رفتار کنید ... در گرفتن مالیات مته به خشخاش نگذارید و تن پوش زمستانی و تابستانی و چارپایانی که وسیله کارند و بردگان را حراج نکنید و کسی را به خاطر درهمی تازیانه نزنید ... و به دارایی کسی از مردم ـ چه نمازگزار و چه در پیمان مسلمین ـ دست درازی مکنید، مگر آنکه اسبی یا سلاحی نزد آنان [غیرمسلمین] بیابید که بخواهند با آن بر مسلمانان حمله کنند...».(2)
«... در مورد مالیات، چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران گردد؛ زیرا با درستی خراج و سامان یافتن حال خراج گزاران، وضع دیگران نیز اصلاح شود و کار دیگران جز با بهبود آنان سامان نپذیرد؛ زیرا روزی مردم در گرو خراج و خراجگزاران است».(3)
«... باید نظر تو بیشتر در آبادانی زمین باشد تا گرفتن خراج؛ چون خراج بدون آبادانی به دست نیاید و آن که بدون آبادانی خراج مطالبه نماید، کشور را خراب و مردم را هلاک کند و حکومتش چند روز بیش نپاید. بنابراین، اگر مردم از سنگینی مالیات یا آفت زدگی یا قطع سهمیه آب یا خشکسالی یا دگرگونی وضع زمین بر اثر غرقاب یا بی آبی، شکوه کردند، به آنان تا هر قدر که فکر می کنی موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفیف بده...».(4) بازرگانان و صنعتگران و تنظیم روابط تجاری «... همه اینان استواری نخواهند یافت، مگر به وسیله بازرگانان و صنعت پیشگان که به کار مردم به امید سود روآورند و بازارها بدیشان رونق یابد و کار و کسب آنان از دست دیگران ساخته نیست...».(5)
در مورد مالیات، چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران گردد؛ زیرا با درستی خراج و سامان یافتن حال خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح شود و کار دیگران جز با بهبود آنان سامان نپذیرد؛ زیرا روزی مردم در گرو خراج و خراجگزاران است
بازرگانان و صنعتگران و تنظیم روابط تجاری
«... و اما در مورد بازرگانان و صنعتگران، نصیحت پذیر باش و آنان را به نیکی پند ده، چه پیشه وری که مقیم است و چه آن که با داراییش در رفت و آمد است و چه کاسبی که به نیروی تن کسب روزی می کند[صنعتگران]؛ زیرا آنان سرچشمه سودها و مایه آسایش و راحتی اند و این منافع را از سرزمین های دوردست و وادی های پرت و از دریا و بیابان و کوه و دشت قلمرو تو فراهم آورند؛ نقاطی که توده مردم را توانی نیست تا در آن گردآیند و نه جرأتی که بدان پای گذارند. اینان مردم آرامی هستند که بیم خطرشان نمی رود و مسالمت جویانی هستند که گمان آشوبگری در مورد آن ها نباشد. پس به کار آنان، چه در مرکز حکومت و چه در دیگر شهرهای کشورت رسیدگی کن».(6)
«... با این همه بدان که در بسیاری از ایشان، تنگ چشمی آشکار و بخل زننده و احتکار منافع و نرخ گذاری خودسرانه در فروش، وجود دارد که ضرر و زیانی است، برای مردم و ننگی است، برای جامعه...».(7) با این بیان، در حقیقت امام علیه السلام دو موضوع را مورد توجه قرار داده است: اول، احتکار که امام علیه السلام آن را به طور کلی ممنوع و استثناءناپذیر عنوان کرده و دولت را موظف به مواجهه با محتکران نموده است. دوم، نرخ و نرخ گذاری بر مبنای عدل و انصاف صورت پذیرد و برای این منظور، دولت را موظف به ارائه طریقی در جهت نرخ گذاری عادلانه نموده است. اما علیه السلام وجود این دو مفسده ـ احتکار و گرانفروشی ـ را موجب ننگ دولت دانسته است.
پرهیز از دادن امتیازات ویژه (رانت)
«... دگر آنکه هر زمامداری، یاران نزدیک و محرم اسراری دارد که در میان ایشان امتیازخواهی و درازدستی و بی انصافی در روابط اقتصادی پیدا می شود، اما تو ریشه ستم و فساد اینان را با بریدن اسباب آن برکن. مبادا به هیچ یک از نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع افتد که مالک آب و زمینی گردد تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک خسارت وارد آورد و بارش را بر دوش دیگران اندازد».(8)
امام علیه السلام به والیان هشدار می دهد که همیشه به طور طبیعی در اطرافیان و نزدیکان حاکم روحیه سودجویی بروز می نماید و علت بروز نیز اغلب، مقاصد اقتصادی است که معمولاً به صورت امتیازهای ویژه (رانت) آشکار می شود. از سویی نیز باید مواجهه کارگزار به گونه ای باشد که این امتیازخواهی را در ریشه بخشکاند. در صورت بروز این پدیده نیز، کارگزار نباید به هیچ عنوان به فعلیت رسیدن آن را برتابد و باید به گونه ای رفتار کند که سوءاستفاده کننده از طمع خویش ناامید شود.
همچنین اگر آنان خود امکاناتی را فراهم آوردند، رفتار والی باید به گونه ای باشد که آنان از امتیاز خویشاوندی یا نزدیکی که دارند، در جهت استفاده بیشتر از منابع عمومی و مشترکات با همسایگان به کار نگیرند و بار خویش را به دوش دیگران نیفکنند و به آنان خسارت وارد نیاورند.
«حق را در موردی که باید ـ دور یا نزدیک ـ رعایت کن و در آن، پایداری بورز و بازده نیکویش را از خدا بخواه و هر چه در این راه از خویشان و نزدیکانت رسد، گو رسد؛ زیرا این گرچه بر تو گران آید، اما چشم به پایان کار بند که آن فرخنده است».(9)
وصیت و وقف اموال امام علیه السلام در طول زندگانی پربرکت خویش، بسیار پرتلاش ظاهر شدند؛ به طوری که باغ های فراوان خرما و چاه ها و قنوات فراوانی از آن حضرت برجای مانده است که هنوز هم در اطراف مدینه وجود دارند. این مسئله در زندگی امام علیه السلام و دوران مدیریت حضرت بر جامعه اسلامی دو اثر گرانقدر از خود بر جای نهاد:
1. امام علیه السلام در قبال اعمال مدیریت خود، بهره ای از بیت المال دریافت نکرد.
2. امام علیه السلام مساکین، فقرا و یتیمان بسیاری را تحت تکفل خود قرار داده بود و به امور آنان رسیدگی میکرد.
... و اما در مورد بازرگانان و صنعتگران، نصیحت پذیر باش و آنان را به نیکی پند ده، چه پیشه وری که مقیم است و چه آن که با داراییش در رفت و آمد است و چه کاسبی که به نیروی تن کسب روزی می کند [صنعتگران]؛ زیرا آنان سرچشمه سودها و مایه آسایش و راحتی اند
جنگ صفین که تمام شد، امام علیه السلام در نامه ای تکلیف اموال خود را برای بازماندگان خود مشخص کرد. این نامه، حاوی نکاتی است که بیانگر عمق دقت امام علیه السلام در مسائل اقتصادی و مالی، حتی پس از شهادت حضرت می باشد:
1. وصیت، امری مورد رضایت الهی و دارای اهمیت است.
2. وارث باید از دارایی به طور شایسته و به دور از افراط و تفریط، بهره مند شود و از آن در راه خدا نیز انفاق کند. امام وارثان خود ـ و همگان ـ را از این مسئله که همه ثروت خود را وقف کنند، در حالی که فرزندان آنان در عسرت به سر می برند، نهی کرده است.
3. امام علیه السلام با اشاره به برتری فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها تأکید داشت که مساوات و عدالت باید در تقسیم مال الارث رعایت شود؛ زیرا عدالت چنین اقتضا می کند که حتی اگر انسان فرزندی از فرزندان را بیشتر دوست دارد، ولی هنگام تقسیم مال الارث از عدالت و مساوات عدول نکند.
4. وصی باید اصل مال را نگه دارد و از درآمد آن انفاق نماید.
5. نهال های خرما ـ یعنی آنچه که باعث افزایش بهره وری است ـ باید حفظ شود.(10)
امام علی علیه السلام با اقتدار کامل، به اقدام همه جانبه و متوازن بر اصلاحات ساختاری و به کارگماری افراد متعهد و متخصص در رأس امور، نظارت بر حسن انجام تعهدات دولت و کارگزاران، رعایت عدالت در به کارگیری بیت المال و نظارت بر حسن اجرا در اموال عمومی، تدوین سیستم اجرایی در امر مالیات و خراج و نظارت بر آن امور، تدوین نظامنامه حسابرسی و نظارت بر عملکرد مالی ادارات دولتی و کنترل و نظارت بر بازار و اجرای تعذیرات حکومتی مبادرت ورزید و الگویی برای تمام حاکمان اسلامی در همه اعصار و قرون پدید آورد.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، نامه 25.
2. همان، ن 51.
3. همان، ن 53.
4. همان.
5. همان.
6. همان.
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان، نامه 24
زهرا رضائیان
بخش نهج البلاغه تبیان