ازدواج در دست انداز بچهداری
پژوهشهای بسیاری نشان میدهند – و بسیاری از زوجها هم قبول دارند- که به دنیا آمدن اولین بچه ممکن است ازدواج را با مشکلاتی مواجه کند.
شبهای بیخوابی و روند بیپایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه زمان چندانی برای صمیمیت عاطفی میان همسران به جای نمیگذارد.
طبق تحقیقات انتشار یافته «جان گاتمن» در انجمن روانشناسی آمریکا و در مجله «روانشناسی خانواده»، رضایت زناشویی 67 درصد زوجها بعد از بچه دار شدن کاهش پیدا میکند. از سوی دیگر ، تحقیقی که اخیرا بر روی 2870 زوج در "طرح ملی ازدواج" در دانشگاه ویرجینیا انجام شد، نشان داد که در حدود دو سوم زوجها کیفیت روابط زن و شوهر در سه سال اول پس از به دنیا آمدن بچه افت میکند. میزان اختلافات بالا میرود، زمان اندکی برای ایجاد رابطه صمیمی میان زن و شوهر باقی میماند، و ممکن است بین آنها فاصله عاطفی ایجاد شود.
در این گروه زوجها، مردان و زنان به نحو متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته بودند: رضایت مادران از ازدواجشان به فوریت افت میکند، اما در مورد مردان این افت به تدریج و در طول چند ماه رخ میدهد. تغییرات هورمونی، فشارهای جسمی ناشی از زایمان و شیردهی، و جابهجایی ناگهانی از محیط کار به خانه به همراه نوزاد ممکن است توضیحدهنده این کاهش رضایت از ازدواج باشد. یک عامل مهم در اختلاف میان این والدین جدید چگونگی تقسیم کردن کارهای خانه و کارهای مربوط به نوزاد بود.
به گفته جان گاتمن «مشاجرات بعد از بچهدار شدن امری معمول است و بسیاری از زوجها فکر میکنند غیرقابل اجتناب بوده و پذیرفتنی است. اما آنچه آنها نمیدانند آن است که مشاجرات تاثیراتی منفی بر کودکان آنها دارد».
دو دهه تحقیقات نشان میدهند که تعارضات زناشویی برای کودکان بد است و باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی، اختلالات ارتباطی و کاهش مهارتهای اجتماعی در دورههای بعدی میشود.
وی میافزاید «وقتی کاهش سریع در رضایت زناشویی و افزایش در خصومت وجود دارد، این وضعیت به کودکان انتقال پیدا میکند و کودک را تحت تاثیر قرار میدهد».
برای پیدا کردن راه حلی برای این مشکل جان گاتمن و همسرش «جولیو گاتمن» 33 زوج را که هم اکنون بعد از بچهدار شدن همچنان شاد هستند و توانسته بودند با موفقیت از پس فشارهای عاطفی، جسمی و مالی ناشی از به دنیا آمدن بچه برآیند را مورد بررسی قرار دادند.
این تحقیق نشان داد که ارضای جنسی و حس تعهد به همسر در صدر فهرست صفاتی قرار دارد که باعث میشود این زن و شوهرهای تازه بچهدارشده ازدواجشان را "بسیار سعادتمند" بخوانند.
خصوصیت سوم این زوجها "خیرخواهی" بود که در این بررسی این طور تعریف شده بود: "فضیلت دادن چیزهای خوب به فراوانی و رایگان به همسر" و شامل مواردی از انجام خدمات کوچکی مانند درست کردن چای برای همسر در صبح تا ابراز عشق و نشان دادن احترام و تمایل برای "بخشایش همسر به خاطر اشتباهات و ناکامیها" بود.
در رده بعدی این فهرست "سهیم شدن در انجام کارهای خانه" قرار میگیرد. هم مردها و هم زنها پس از به دنیا آمدن بچه، هنگامی که کارهای خانه به طور یکسان بین آنها تقسیم شده بود، ازدواجشان را "بسیار شادمان" توصیف میکردند.
در واقع این فشار وظایف مربوط به بچهدار شدن به حدی سنگین است که اکنون شمار فزایندهای از متخصصان بهداشت روانی توصیه میکنند زوجهای منتظر به دنیا آمدن فرزند، به طور پیشگیرانه به مشاور مراجعه کنند تا برای به عهده گرفتن مسئولیتهای جدید مربوط به بچه، مسائل مالی ناشی از آن، تغییراتی که در زندگی زناشویی و اجتماعیشان به وجود میآید، آمادگی پیدا کنند.
بر اساس آنچه از این تحقیقات بدست آمد آنها برنامهای را طراحی کردند که به طور موثری مهارتهای ارتباطی قابل انتظار را استحکام میبخشید.
طبق آزمایشی که در مجله «ارتباط خانوادگی» منتشر شد شرکت کنندگانی که قبل از بچهدار شدن در کارگاههای گاتمن شرکت کرده بودند، جریان تولد فرزندشان را پیگیری میکردند که به نسبت گروه کنترل رضایت بیشتری از روابط و کاهش افسردگی پس از زایمان نشان میدادند و بعد از سه ماه پدرانی که در کارگاه شرکت کرده بودند رابطه بیشتری با کودکان خود داشتند.
کارگاههای گاتمن بر نظریه «صدای رابطه در خانه» استوار بود؛ نظریهای که در آن فرض میشد سه کلید برای رضایت زناشویی وجود دارد:
** دوستی و صمیمیت
** تعارضات ساختار یافته
**سهیم شدن در معنا
طی کارگاه این سه مولفه ارتباطی به شرکت کنندگان آموزش داده میشد.
برای مثال در حوزه دوستی، از تحقیقات گذشته جان گاتمن استفاده میشد که نشان میداد زوج های شاد در تمام طول عمر در حال کشف یکدیگر هستند حتی زمانی که در حال گرفتن جشن سالگرد ازدواج بودند و حتی در این زمان از هم میپرسند که آرزویی که میخواهی در زندگیمان به آن برسی چیست؟
برای ایجاد عادت سوال پرسیدن در زوجهای جوان، گاتمن مجموعه سوالهای خنده داری آماده کرد؛ سوال های ساده و جدی مانند نوار مورد علاقه تو چیست؟ یا دشمن اصلیات در محل کار چه کسی است؟
به گفته گاتمن «این سوالها به زوجها در فهم و قدردانی از هم کمک میکند».
بسیاری از زوجها فکر میکنند رابطه خوب یعنی یک مکان تفریحی خوب و خلوت ، آرامش امواج با آفتاب ملایم. اما برعکس زوجهایی که احساس شادی میکنند از شیوههای مدیریتی متفاوتی برای حل تعارضات خود کمک میگیرند.
برای مثال وقتی یک مکالمه با حالت سخت و خشنی شروع میشود آنهایی که مهارت ارتباطی بالایی دارند به سمت نرم خویی متمایل میشوند و سعی میکنند به جای پرخاش به طرف مقابل بر احساسات خود تمرکز کنند.به گفته جولیو گاتمن، این زوجها به جای آنکه بگویند «دیوانم کردی باز آشغالا رو بیرون نذاشتی؟!» یا «چقدر بی نظمی، این بی نظمیت متنفرم میکنه»، میگویند «من ناراحت شدم وقتی آشغالا رو بیرون نذاشتی».
برای آموزش این مهارتها به زوجها، در کارگاه دیگری از شرکت کنندگان خواسته شد 14 جمله اتهامی را به شکلهای مثبت تری تغییر دهند.
برای مثال جمله «فکر میکنی خیلی حالیته اینقدر دستور میدی» را به جمله «وقتی مدام به من میگویی چه کنم یا چه نه کنم احساس بدی بهم دست می ده» تغییر دهند. (جملات به موقعیتهای ایرانی تغییر شکل پیدا کرده است)
باید به خاطر داشته باشید که گاهی اختلافات بالا میگیرد و فشار خونمان بالا میرود. در این زمان کنترل اوضاع از دستمان خارج میشود و غیر منطقی و هیجانی رفتار میکنیم. بهتر است بگذارید کمی آرام شوید و سپس در مورد موضوع صحبت کنید.
گاتمن میگوید:«وقتی زوجها از هم جدا میشوند به آنها آرام سازی تصویری را یاد میدهیم و به آنها میگوییم از عمیق نفس کشیدن استفاده کنند و حداقل 20 تا 30 دقیقه از هم جدا باشند و در آن زمان در مورد حالتهای قبل فکر نکنند».
برای تحکیم سومین مولفه رابطه شاد یعنی سهیم شدن در معنا، گاتمن زوجها را تشویق میکند ارتباط روحی با یکدیگر مانند خوردن شام بایکدیگر یا بازیهای خانوادگی را گسترش دهند. این فعالیتها باعث گسترش احساس اهداف مشترک دو نفره و فهم یکدیگر میشود.
وی افزود: «در یک رابطه قوی، زوجها از هم حمایت میکنند و به اهداف، ارزشها و آرزوهای هم احترام میگذارند».
این شیوهها محدود به انتظارات زناشویی نمیشوند و مقالات دیگر نشان میدهند که میتوان از این روش در بحرانهای زناشویی، کاستن خشونتهای خانوادگی و غیره استفاده کرد.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: همشهری آنلاین همراه با تغییرات و اضافات