منش شهدا
سه شعر از سه شاعر درباره شهدای عزیز.
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم
شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن
عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم
شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا
ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم
و از آن برکت خون شهدامان حالا
ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم
و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم
یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم
پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما
در میان قفس نفس چه محصور شدیم
شاعر: یاسر مسافر
کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو
دلم دوباره گرفته زبیخیالی تو
تو التماس نگاه کدام پنجرهای
که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو
شکوفههای نگاهم همیشه پژمرده است
بدون عشق و صمیمیت شمالی تو
به بام شهر، من امشب ستاره میکارم
برای چشم گریزندهی غزالی تو
همیشه مثل ستاره، بیا کنارم باش
دوباره قصه رفتن و جای خالی تو
شاعر:سیده فاطمه میر عمادی
آسمان شهید
بر سینههای ستبر،بر شانههای رشید
دیریست خیمه زدی، ای آسمان شهید
در خانه میشكفد، در كوچه میشكند
قلب شكستهی تاك، بغض شكفتهی بید
تا از گلوی حرم، زخم عطش ندمد
بر دست و بازوی تو، یك باغ لاله دمید
زخم از ستاره فزون، اما در آتش و خون
دست بریدهی تو، كی كرد قطع امید
بابالحوائج ما، بستهست راه دعا
ای اسم اعظم تو، بر قفل بسته كلید
شاعر:عبدالجبار كاكائی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منابع:وبلاگ حدیث اشک + شعر شاعر +
سایت گفتمان دینی