مشکل ازحقالتألیف نیست
گفتوگو با علی عبداللهی درباره اقتصاد نویسندگی
فرهنگ و اهالی آن از گذشتههای دور تا به امروز درمیان مردم از جایگاه خاصی برخوردار بوده و هنوز هم هستند؛ جایگاهی که به زحماتی بازمیگردد که این قشر برای ارتقای فرهنگ جوامع میکشند. نیازی نیست که بگوییم فرهنگ یکی از اصلیترین زیرساختهای پیشرفت و تعالی جوامع انسانی در تمام بخشها به شمار میآید. نیازی نیست که بگوییم تعالی بخش مهمی ازاین فرهنگ هم برعهده اهالی کتاب است. قلم به دستانی که به خاطر عشق و علاقه خود مینویسند و داشته هایشان را به اشتراک میگذارند. با این وجود، این عشق و علاقه ذاتی را نباید دلیلی بر بیتوجهی به قدردانی مادی از زحمات آنها دانست چراکه آنان هم مانند دیگر افراد باید به گذران زندگی بپردازند و نمیتوانند بینیاز از مادیات باشند.
موضوع گفتوگویی با علی عبدالهی شاعر، مترجم زبان آلمانی و پژوهشگر ادبیات هم به همین مسئله قدردانی مادی یا اگر بهتر بگوییم حقوق مادی اثر خلق شده باز میگردد. مسئلهای که در میان اهالی قلم به عنوان حق التألیف ازآن یاد میشود. مبلغی که با توجه به قیمت پشت جلد کتاب منتشر شده و با توافق میان ناشر و صاحب اثر در نظر گرفته میشود.
معمولاً حقالتألیف نوشتههایتان را برچه مبنایی میگیرید؟
پرداخت حقالتألیف بر اساس یک توافق صورت میگیرد، توافقی میان ناشر و صاحب اثر که در قالب قرارداد به امضای طرفین درمیآید. نمیتوان مبلغ دقیقی عنوان کرد چراکه به خاطر همان توافقی بودن ممکن است متغیرباشد. معمولاً به مۆلف یا مترجمی که سابقه چندانی ندارد یا به هر دلیلی مخاطبان کمتری دارد حق التألیف کمتری تعلق می گیرد.هر چه سابقه صاحب اثر بیشتر باشد یا شناختهتر باشد، مبلغ بالاتری به او تعلق میگیرد و امکان بیشتری برای امضای قرارداد بر طبق میل خود دارد. از همین رو میگویم نمیتوان مبلغ مشخصی را برای تمام نویسندگان یا مترجمان عنوان کرد.
پرداخت حقالتألیف در کشور ما چگونه است؟
متأسفانه تیراژ کتاب ها در کشور ما متناسب با جمعیت نیست. به همین خاطر هر چقدر هم مبلغ حقالتألیف بالاتر برود باز هم تأثیر چندانی برای صاحب اثر ندارد. حقالتألیف در کشور ما چندان نامطلوب نیست. این تیراژ پائین کتابهای منتشر شده است که موجب میشود به خالقان کتابها مبلغ چندانی تعلق نگیرد. بعضی اوقات شنیده میشود برخی دوستان از پائین بودن حقالتألیفها گلایه دارند، این در صورتی است که مشکل ما اهالی قلم از این بابت نیست. مشکل اصلی از کتاب نخوان بودن مردم است. اگر سرانه مطالعه افزایش پیدا کند، اگر متولیان فرهنگی و دستاندرکاران دست به اقدامات لازم بزنند و تیراژها افزایش پیدا کند همین حقالتألیفهای فعلی هم کافی است.
با این تفاسیر مشکل اصلی اهالی قلم در مباحث اقتصادی از تیراژ پائین کتابهای منتشر شده است، نه ازمیزان حقالتألیفها!
بله، همین طور است. تیراژ هزار یا 2 هزار تایی برای جمعیت 70 میلیونی واقعاً خجالتآور است. در برابر این تیراژ ناشر هر درصدی را هم برای حقالتألیف در نظر بگیرد باز به جایی نمیرسد. در این شرایط حقالتألیف بشود 10درصد یا 17 درصد فرق چندانی نمیکند. بویژه در چاپ اول کتابها که حتی برای خود ناشر هم صرف چندانی ندارد و سود آن در برابر هزینههای اعمال شده چندان قابل توجه نیست. ولی اگر همان کتابی که با تیراژ هزارتایی و حقالتألیف به عنوان مثال 12 درصدی به تیراژ 10 هزار تا برسد سودی که عاید نویسنده، مترجم و ناشر میشود اصلاً قابل مقایسه نیست. پس همان طور که میبینید مسئله اصلی تیراژ کتابها است نه حقالتألیف.
قرارداد های پرداخت حقالتألیفها معمولاً به چه طریقی نوشته میشود؟
قاعده خاصی ندارد. همان طور که گفتم بستگی به توافق طرفین دارد. ناشران بزرگ و آنهایی که به شکل حرفهای مشغول فعالیت هستند معمولاً بهتر حق و حقوق صاحبان آثار اعم از نویسنده و مترجم را میپردازند. ناشرانی هم که بدقولی کرده و به درستی حقوق نویسندگان را نمیپردازند معمولاً ناشرانی تازه کار و بیتجربه هستند. با توجه به کم تجربه بودنشان قراردادی مینویسند که فراتر از توان آنها است.
خود شما برای نخستین اثرتان چه درصدی دریافت کردید؟ آن هم در شرایطی که شناخته شده نبودید.
من برای نخستین اثرم که منتشر شد با 10درصد قرارداد امضا کردم. مبلغی که به صاحبان اثر در کشور ما تعلق میگیرد معمولاً به طور میانگین بین 10 تا 15 درصد به صاحبان اثر تعلق میگیرد. البته درصدهای پائینتر از این هم در قراردادها قرار میگیرد که باز به همان مواردی که اشاره شد بستگی دارد. کتابهای کودکان و کتابهای مصور که بخش بالایی از آنها به تصاویر و گرافیک تعلق دارد هم برای خالقان آنها درصدهای پائینتری را به دنبال دارند. اما همانطور که گفتم نویسندگان و مترجمان در سطح کاری من به طور متوسط 10 تا 15 درصد مبلغ ذکر شده در پشت جلد به آنها تعلق میگیرد.
بعضی اوقات شنیده میشود برخی دوستان از پائین بودن حقالتألیفها گلایه دارند، این در صورتی است که مشکل ما اهالی قلم از این بابت نیست. مشکل اصلی از کتاب نخوان بودن مردم است. اگر سرانه مطالعه افزایش پیدا کند، اگر متولیان فرهنگی و دستاندرکاران دست به اقدامات لازم بزنند و تیراژها افزایش پیدا کند همین حقالتألیفهای فعلی هم کافی است.
نوع پرداختها معمولاً به چه طریقی است؟
بلافاصله بعد از انتشار، مبلغ توافق شده به خالق اثر تعلق میگیرد که البته پرداخت اینچنینی کمتر اتفاق میافتد. برخی ناشران 6 ماه بعد از انتشار کتاب و برخی دیگر 3 ماه بعد از انتشار مبلغ مورد نظر را پرداخت میکنند. برخی دیگر هم که تعدادشان کم نیست بعد از به فروش رفتن کتابها مبلغ توافق شده را به صاحب اثر می پردازند. در کل قاعده خاصی ندارد و بستگی به توافق طرفین دارد. ناگفته نماند تعداد کمی از ناشران هم به محض امضای قرارداد مبلغی را به عنوان پیش پرداخت میدهند، مبلغی که باز هم با توجه به زحمت نویسنده یا مترجم و همچنین وضعیت اقتصادی چشمگیر نیست.
وضعیت فعلی نشر و مشکلات آن تا چه اندازه بر پرداخت حقالتألیفها اثر گذاشته است؟
وضعیت نشر به گونهای است که باید به صورت زنجیره ای به هم پیوسته به آن نگاه کرد. اگر بخشی از این زنجیره دچار مشکل شده باشد دیگر بخش ها را هم بشدت تحت تأثیر خود قرار میدهد. به عنوان نمونه همین مسئله گرانی کاغذ که از سال گذشته تا به امروز سه برابر شده برای اهالی نشر مشکلات بسیاری ایجاد کرده است. از کاغذ که بگذریم خود وزارت ارشاد هم در بحث ممیزی مشکلاتی ایجاد کرده. میزان معطل شدن ناشران و صاحبان آثار برای ممیزی ها به قدری شده که بسیاری از ناشران به این نتیجه رسیدهاند که این کار فایده چندانی ندارد. بویژه حالا که حال و روز خود بازار کتاب هم چندان مطلوب نیست. اصلاً شما خودتان را بگذارید جای نویسنده یا ناشر. به نظر شما وقتی که برای نوشتن یا ترجمه یک اثر به صرف زمان بسیاری نیاز است و از طرفی کسب مجوز و گذر از دالانهای پیچ در پیچ ممیزی هم کار راحتی نیست چطور میتوان از این راه گذران زندگی کرد؟ چطور میتوان به درآمد حاصل از این کار اکتفا کرد یا بر اساس آن دست به برنامهریزی زد؟
حالا اگر کتابی در راه کسب مجوز موفق نشود هیچ مبلغی به صاحب اثر تعلق نمیگیرد؟
هیچ مبلغی! البته برخی ناشران برای این که نویسنده یا مترجم ضربه نخورد مبلغ اندکی به او میدهند ولی این مبلغ همان طور که گفتم بسیار اندک است. ناشر معمولاً تا کتاب منتشر یا فروخته نشود به صاحب اثر پولی نمیدهد. ناشر هم تقصیری ندارد. شرایط این طور ایجاب میکند. گاهی اوقات کتابی که برای کسب مجوز ارائه میشود سفارش خود ناشر است که بحث آن فرق میکند و باید بالاخره مبلغ مورد نظر را بپردازد.
این مشکلات در کنار هم موجب میشود ما از نویسندههای حرفهای محروم شویم!
بله، متأسفانه همین طور است. زمانی که من نویسنده یا مترجم مجبورم در کنار کار نوشتن به کار دیگری برای امرار معاش مشغول باشم چطور میتوانم زمان زیادی دراین راه صرف کنم؟ این مشکل نه تقصیر ناشر است و نه نویسنده و مترجم، سیستم نشر مقصر اصلی است. سیستمی که چندان کارآمد نیست و برای مدیریت صحیح آن باید فکری کرد. متولیان فرهنگی اگر فکری به حال مدیریت صحیح آن نکنند وضع بدتر از این خواهد شد.
به طور کلی کار فرهنگی در اغلب کشورهای دنیا درآمد چندان بالایی ندارد و افرادی که دراین زمینه کار میکنند براساس عشق خود گام برمیدارند. در اغلب کشورها نهادها و تشکلهای خصوصی از قدرت خوبی برخوردار هستند، قدرتی که به آنها اختیارات بسیاری میدهد؛ در نتیجه می توانند افرادی که در زمینه فرهنگ فعالیت میکنند را حمایت کنند. این حمایتها آنقدر مختلف و زیاد است که آن درآمد نه چندان بالا را جبران میکند. متأسفانه در کشورما این تشکلها چندان پا نگرفته اند. جشنوارههای مختلف برگزار میشود و برگزیدگان آنها از تسهیلات مختلفی برخوردار میشوند یا بورسیههای مختلفی برای اهالی فرهنگ و کتاب در نظر گرفته میشود. از همه مهمتر تیراژ کتابها در کشورهای دیگر اصلاً قابل مقایسه با اینجا نیست. حتی اگر حقالتألیف آنها بالا نباشد ولی تیراژها آنقدر بالاست که مبلغ قابل توجهی هم نصیب ناشر میشود هم نویسنده یا مترجم.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: روزنامه ایران