تبیان، دستیار زندگی
امام آمد، ... و آتش نمرودیان را گلستان خرم ساخت. موسایی بود که فرعون را در کام موج انقلاب، غرق کرد و "بنی اسلام" را به ساحل نجات "جمهوری اسلامی" رهنمون گردید، امام آمد، و چراغ بادیه ی ظلمت شد، و خلیل ح...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موسی زمان


امام آمد، ...

و آتش نمرودیان را گلستان خرم ساخت.

موسایی بود که فرعون را در کام موج انقلاب، غرق کرد و "بنی اسلام" را به ساحل نجات "جمهوری اسلامی" رهنمون گردید،

امام آمد،

و چراغ بادیه ی ظلمت شد، و خلیل حادثه ی ایمان.

"ذلت ایران" را به "عزت اسلام" مبدل ساخت و سرها و گردن ها را درمقابل ابرجنایتکاران، همچو قله های رفیع، برافراشته ساخت و برگه ی بدهکاری مستضعفین را در برابر قدرت های استکباری، به برگه های طلبکاری مبدل کرد و موازنه ها را در منطقه و در سطح جهان برهم زد و طرح نو در انداخت و دنیایی جدید ساخت و اسلام را به عنوان "نیروی سوم" در سطح جهان مطرح نمود.

امام آمد، ...

و شوکت دروغین و جبروت پوک و پوچ جباران را در هم شکست و زمین افتادگان محروم، و لگدمال شدگان مظلوم را به اوج شکوه و شوکت رساند. آمد، و سیلی "اسلام" را بر صورت "کفر" نواخت و با مشت و بازوی "حق"، بر فرق و دهان "باطل" کوبید.

آمد، و همه جای ایرانمان را طراوت و سرسبزی ایمان بخشید و تمامت سرزمینمان را، و دشت ها و جلگه هایمان را، کوهها و بیابان هایمان را، کوچه و گذرهایمان را، خانه ها و مزارهایمان را، لاله کاشت، لاله ی سرخ انقلاب، که خونبهای آزادی بشریت، و رهگشای مردم به سوی نور و فلاح و روشنائی است.

امام آمد، ...

و لاله های سرخ شهادت را آبیاری کرد، و با آمدنش، ویرانه هایمان آباد شد، و جهاد زندگی ساز "سازندگی" معجزه کرد، و کار، ارزش یافت، و کارگر، مقدس شد و ساختن، عبادت گشت و عبادت، بعد سیاسی یافت.

انقلابمان پیش رفت – و می رود – ولی نه به بهای کم، که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.

چه خون هائی که ریخته شد،

چه عزیزانی که فدا شدند،

و چه مخلصانی، در مقام رفیع "ایثار" جای گرفتند.

"آبادان" مان، "شهید آباد" گشت،

"خرمشهر" مان، "خونین شهر" شد،

و "خوزستان" مان، "خونستان" ،

و خانه هایمان، سنگر،

و کلاسهایمان، جبهه،

و قلمهایمان، سلاح،

و بذرهایمان، باروت،

و کارخانه هامان، معبد،

و سنگرهایمان، محراب.

جهادمان، "سازندگی" شد،

و سازندگی مان، "جهاد"،

و سوادآموزی مان، "نهضت"،

و شهادت هایمان، "بنیاد".

ملتمان، "بسیج" گشتند،

و پیرانمان، "چریک" شدند،

و جوانانمان، "پاسدار"،

و عشایرمان، "مسلح"،

و کردهای مسلمانمان " پیش مرگ"،

هر روزمان "عاشورا" شد،

و جای جای وطن سرخ و خونینمان، همچون سوسنگرد، هویزه، خرمشهر، بستان، دزفول، سومار، میمک، و ... "کربلا" گشت.

اسلام عزیز شد و مسلمانان سربلند،

قرآن، حاکم شد و طاغوت، فراری،

صف ها متحد و مشت ها گره خورده و تکبیرها بلند.

و ... اینها بود گوشه ای از میوه های روئیده بر شاخسار زمان در "22 بهمن" که با بذرافشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی، یعنی امام امت، فرا دست آمده است.

یاد آن روز آفتابی جاودان، و ثمرات "یوم الله" بزرگ و خونرنگ 22 بهمن افزون باد.

جواد محدثی