میایید بریم تو فکر؟!
خیالبافیهای هدفمند داشته باشیم ...
با خیالبافی حتی می شه قهرمان جهان شد. می گن اونایی که هر چیزی رو تو ذهنشون تمرین می کنن زودتر موفق می شن. مثلا اگه می خواهید قهرمان کاراته بشید حرکات کاراته رو تو ذهنتون یکی بعد از دیگری تمرین کنید. اگه می خواهید پیانو زدن رو تمرین کنید کلیدهارو تو ذهنتون مجسم کنید و ترتیب نت ها رو توی ذهنتون تمرین کنید. وقتی ذهن شما به چیزی عادت کنه و اونو خوب به خاطر بسپره ، شما دیگه به صورت خودکار می تونید اون کار رو انجام بدید. فقط باید ذهن شما مهارت کافی رو بدست بیاره.
تا به حال، بسیاری از افراد که در مسابقات ورزشی قهرمان شده اند، ادعا کرده اند موفقیتشان به خاطر تمرینات ذهنی بوده است. چند سال پیش شطرنج باز ناشناخته ای به اسم الخین توانست، قهرمان معروف و شکست ناپذیر شطرنج جهان یعنی کاپلابلانکا را شکست دهد. او پس از پیروزی گفت به مدت سه ماه در ذهنش شطرنج بازی می کرده و خودش را برای رویارویی با قهرمان جهان آماده می کرده است.» 1
بنابراین فرو رفتن در عالم خیال می تونه به نفع ما باشه به شرط اینکه هدف دار باشه، ولی متاسفانه خیلی از ما، بیشتر وقتها با خیالبافی فقط وقت تلف می کنیم و فرصتهای خوب زندگی رو از دست می دیم. مثلا وقتی امتحان داریم و باید درس بخونیم، غرق خیالبافی می شیم و انرژی و وقتمونو بی جهت تلف می کنیم. گاهی یه فیلم می بینیم و بعدش به جای اینکه راحت بخوابیم، تا نصفه های شب اونو تو ذهنمون پرورش می دیم. نهایتا صبح تا دیر وقت می خوابیم و بقیه روز رو هم با کسالت می گذرونیم.
پس لازمه از تخیلاتمون به خوبی استفاده کنیم. باید توانمندی مدیریت ذهن پیدا کنیم. یعنی باید تمرین کنیم تا اوقاتی که کار داریم ذهنمون رو مشغول خیالبافی های بیهوده نکنیم .
چرا کنترل ذهن از دستمون خارج می شه؟
بعضی وقتها وقت خوبی برای خیالبافی نیست ولی ما بی اختیار میریم تو خیال و یه دفعه از وسط یه اقیانوس سر در میاریم. این مشکل اصلی خیالبافیه ولی این اتفاق دلیل داره .دلیلش اینه که ذهن ما برای خیالبافی تحریک شده. مثلا وقتی مدتی طولانی تنها و بیکار می مونیم، ذهنمون خودبه خود شروع به خیالبافی می کنه .در این صورت باید به فعالیتهای اجتماعی و هنری روی بیاریم. تو تیم فوتبال شرکت کنیم . نقاشی بکشیم. اهل شعر و ادبیات بشیم. عکاسی تمرین کنیم ،کتابهای علمی جالب بخونیم و ...
اینطوری تنهاییمون کم میشه خیالبافیهامون هم تبدیل به کارهای مثبت می شه. مثلا وقتی قرار باشه تو یه مسابقه نقاشی شرکت کنیم، ذهنمون به جای خیالبافیهای الکی به تخیلات سازنده ای روی میاره و نتیجه اش می شه یه تابلوی نقاشی خلاقانه.
اینطوری خیالبافی کنید.!
گاهی می تونید خودتون رو پشت میکروفون تصور کنید و یه جمعیت هزار نفری رو در سالن فرضی مقابل خودتون مجسم کنید .حالا بشید مجری و برنامه اجرا کنید. باید سعی کنید با تسلط و لحنی دلنشین شعر بخونید به مهمونا خوش آمد بگید. اصلا خیال کنید رئیس یه سازمان بزرگ هستید حالا راجع به موضوعات مهم سخنرانی کنید. اینگونه خیالبافیها، انرژی ذهنتون رو هدر نمی ده بلکه باعث یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن می شه .
یه دلیل دیگه برای هرز رفتن قوه تخیل، اینه که خودتون رو در معرض تحریکات عاطفی و هیجانات بیهوده قرار می دید. مثلا زیاد فیلمهای عاطفی و هیجان زا می بینید. بعد از یه فیلم اکشن تا چند روز مشغول بکش بکش هستیم بعد از یه فیلم عاطفی تا چند روز آدم خوبه ایم و ...
1- روانشناسی تصویر ذهنی، دکتر ماکسول مالتز، انتشارات شباهنگ.
انسیه نوش آبادی
بخش کودک و نوجوان تبیان