تبیان، دستیار زندگی

کدام قرائت را برای خواندن قرآن انتخاب کنیم؟

موضوع اختلاف قرائات یکی ازموضوعات روزی است که درحوزه علوم قرآنی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بزرگانی در این زمینه اظهاراتی داشته اند. در این زمینه با حجت الاسلام حاج علی مدرس حوزه، حافظ کل قران کریم و صاحب نظر در این زمینه گفتگویی داشتیم و پیرامون ماهیت و چگونگی این موضوع از نگاه اهل بیت و اسلام کسب فیض نمودیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اختلاف قرائات،  تلاوت قرآن، علمای شیعه، موضع اهل بیت،

ماهیت اختلاف قرائات

آنچه که مردم در مورد قرآن کریم آگاه و آشنا هستند همین مصاحف قرآن کریم است که به شکل مصحف واحد در کشورهای اسلامی موجود است و همه مسلمانان از آن استفاده می کنند ولی بعضی از آیات است که بعضی از افرادی که آنها موسوم به قاری هستند و در سده های اولیه اسلام بودند این آیات را به گونه های مختلفی تلفظ یا قرائت کرده اند.

به طور مثال کلمه یُعلنِون را تُعلِنون خوانده (صیغه ی غایب را صیغه ی مخاطب تبدیل کردند) یا والسماء (بین الف و همزه مکث می کنند بعضی از قراء) یا وألارض (با یک مکثی برسر همزه خوانده می شود) و امثال اینها که اشکال اختلاف قرائت مختلف و متنوع می باشد.

بعضی اوقات حالت تجویدی و گاه حالت نحوی و حالت صرفی پیدا می‌کند. بسیاری ازمواقع باعث اختلاف در معنا می شود برهمین اساس احکامی که از این آیات استفاده می شود می تواند متفاوت باشد.

 

تاریخچه اختلاف قرائت

بیشترین اختلاف قرائت به آغاز عصر بنی امیه برمی گردد. می دانیم که بعد از پیامبر اسلام نهضتی به نام نهضت حدیث سوزی راه افتاد چرا که پیامبر اسلام قرآن را که برای مردم بیان کردند هر آیه ای که قرائت می کردند بعد از وحی شدن، تفسیر و توضیح و مصداق پیرامون آن آیه را بیان می کردند و صحابه آن را در ذیل مصاحف می نوشتند اما بعد از پیامبر سیاست دستگاه حاکمه به بهانه مخلوط شدن قرآن با حدیث پیامبر شروع به مصحف سوزی کردند. (اینکه معروف است که می گویند عثمان مصحف قرآن را جمع آوری کرد به این معنا صحیح است که قرآن های قبل از عثمان از زمان پیامبر تا زمان عثمان همه دارای تفسیر بود و تفاسیری که پیامبر فرموده بود در ذیل اینها نوشته شده بود.)

از روز اول قانون شد که مصاحفی که ذیل آنها تفسیر پیامبر نوشته شده بود را جمع آوری کنند و تفاسیر را حذف کنند و این کار نیمه کاره ماند تا اینکه عثمان آن را تکمیل کرد.

زرکشی در کتاب البرهان من علوم القرآن یک فرق اساسی بین قرآن و اختلاف قرائات مطرح کرده: اگر کسی به اختلاف قرائات حمله کرد این به معنای حمله به قرآن نیست بلکه به معنای دفاع از قرآن است چون اختلاف قرائات تغییر و تبدیل قرآن است و مقابله با اختلاف قرائات در حقیقت دفاع از کرامت قرآن است

 

به عبارتی تمامی صحافی که از صحابه باقی مانده بود را با زور و اجبار همه را جمع آوری کردند و سوزاندند و تنها 5 مصحف اصلی استنساخ کردند که در آنها آیات قرآن بود وهیچ تفسیرو کلامی از پیامبر اکرم در ذیل آنها نوشته شده نبود و این 5 مصحف را به نام مصاحف امام نامیدند و به سراسر دنیای اسلام آن موقع که سرزمین وسیعی بود فرستادند.

یک مصحف به مصر و یک مصحف به کوفه یک مصحف به یمن وهمین طور به جاهای مختلف فرستادند وقتی که قرآن ازحدیث پیامبرحذف شد (می دانیم که آیات قرآن نیاز به تفسیر و توضیح دارد همان طور که خود قرآن می فرماید: ما قرآن را نازل کردیم تا تو (پیامبر) آن را برای مردم تبیین کنی (وانزلنا الیک لتبین للناس...) پیامبرآن را باید تعیین کند چرا که بسیاری از آیات مجمل است و نمی توان چیزی از آن برداشت کرد.

به همین خاطر مسلمانان وقتی با قرآن بدون تفسیر مواجه شدند دچار یک خلاء علمی – فکری و اطلاعاتی شدند . از طرفی هم دستگاه حاکمه درب خانه اهل بیت را برمردم بسته بود و نمی گذاشت که مردم با اهل بیت ارتباط بگیرند و سنت واحکام مفصل قرآن را بیاموزند.

دراین حالت مردم دچار یک خلاء شده وازطرفی وجود عده ای سوء استفاده چی (به اصطلاح حضرت امام خمین (ره)) منجر شد که بازاراختلاف قرائت داغ شود.

عده ای دیدند اگر بخواهند همین قرآن معمولی که در دست همه است را بخواهند برای دیگران بخوانند جذابیت و عاملی برای جلب توجه دیگران نمی شود. آمدند یک سری قرائات را جعل واختلاق کردند و شروع به نسبت دادن این قرائات به پیامبر شدند؛ چرا که اگر این قرائات را به خود نسبت می دادند مورد قبول واقع نمی شد و مسلمانان قبول نمی کردند.

در نتیجه شروع به سند سازی و نسبت دادن احادیث جعلی به صحابه پیامبر مثل عبدالله ابن مسعود و ابی بن کعب و دیگران شدند. حتی عده ای از قرائات را به امیرالمومنین نسبت دادند و این بازار و مسابقه رقابتی شد تا جایی که صد و خورده ای قرائت تولید کردند.

چهل حدیث ابزاری در مقابل تشیع

در ادامه این اختلاق و تعدد قرائات، تعدد راویان قرائت هم بوجود آمد. گاه دیده می شد که یک قاری راویان متعددی داشت و همه هم قرائات خودشان را منتسب مثلا به عاصم می کردند و حال آنکه اینها با هم متفاوت بود. 

پس منشاء پیدایش این اختلاف قرائات این بود که تفاسیر قرآن از ذیل قرآن حذف شد و مسلمانان دچار خلاء فکری اطلاعاتی شدند و یک عده در این وضعیت بحرانی سوءاستفاده کردند و برای اینکه مطلبی داشته باشند تا به مردم عرضه کنند (هیچ راهی نداشته چرا که ازاهل بیت دور شده بودند جز اینکه بیایند یک سری قرائات کاذب و دروغین جعل کنند که این قرائات هیچ گاه نتوانست بر قرآن ضربه بزند.

علیرغم اینکه این قرائات از سمت حکام بسیار ترویج شد با گذشت قرون متمادی این اختلاف قرائات هیچ گاه بین مردم رایج نشد و تنها در کتب و کتابخانه ها باقی ماند . مثلا همین سوره حمد که معروفترین آیات قرآن است و همه مسلمانان آن را حفظ هستند همه مالک یوم الدین می خوانند در حالی قرائت ملک یوم الدین هم است که تنها این قرائت در کتب است و مردم و علما در نماز نمی خوانند مگر عده قلیل که اصلا مورد توجه نیستند و این مصداق همان آیه ی قرآن است که می فرماید: ما قرآن را نازل کردیم و ما هم آن را از تغییر و تبدیل حفظ می کنیم (انا نحن نزلنا الذکرو اناله لحافظون) و (اتل ما اوحی الیک من کتاب ...؛ ای پیامبر ما هر چه برتو وحی می کنیم را بخوان هیچ کس نمی تواند کلمات الهی را تغییر و تبدیل کند یا فرمود و: قرآن کتابی است شکست ناپذیر که باطل به او از هیچ راهی ورود ندارد.

منشأ پیدایش سیاسی این اختلاف در عصر بنی امیه بود. عصری که اهل بیت به وسیله حکام زور منزوی شده بودند و مردم به چشمه زلال اهل بیت دسترسی نداشتند به همین خاطر بازار دروغ پردازی ها داغ شده بود.

زرکشی در کتاب البرهان من علوم القرآن یک فرق اساسی بین قرآن و اختلاف قرائات مطرح کرده: اگر کسی به اختلاف قرائات حمله کرد این به معنای حمله به قرآن نیست بلکه به معنای دفاع از قرآن است چون اختلاف قرائات تغییر و تبدیل قرآن است و مقابله با اختلاف قرائات در حقیقت دفاع از کرامت قرآن است.

علت انتخاب عدد 7 بر این قرائات این است که بتوانند مستمسکی برای توجیه و مشروطیت بخشیدن به این قرائات دهند

 

علت مشهور شدن قرائات سبعه

چرا 7 قرائت مشهور شده و زمان آن چه زمانی است؟!

در قرن 4 شخصی به نام ابن مجاهد 7 قرائت را که قاریان آن عبارتند از (ابن کثیر نافع – ابن عامر – ابوعمرو – ابوبکر – حمزه – کسایی) قرائت این 7 نفر را انتخاب می‌کند و در کتاب خود می‌آورد.

قبل ابن مجاهد فقط 5 قرائت تدوین و به آن اهمیت داده می شد ولی از زمان ابن مجاهد این 7 قرائت را جمع آوری کرده و از آنجا که با دستگاه حاکمه هم مرتبط بوده اجازه نداده قرائات دیگر مطرح شود و اجازه ترویج قرائات دیگر را نداده.

سۆال مطرح بین علمای اهل سنت این است که چه شد که این 7 قرائت باقی ماند و به صورت رسمی حکومت وقت تأیید کرد؟!

از آنجا که اختلاف قرائات با بحران مشروطیت مواجه بود و مورد پسند مردم نبود ، آمدند 7 قرائت را حالت رسمی دادند که توجیه پیدا کند. حال چرا 7 ؟! چرا 5 نه؟! و حال آنکه قرائات بیش از 7 تا است؟!!

به خاطر حدیثی در منابع اهل سنت با این عنوان که "ان القرآن نزل علی سبعة احرف ، قرآن بر 7 گونه حالت نازل شده." اینها برای پیدا کردن دستمایه ای برای توجیه این 7 قرائت آمدند 7 قرائت را انتخاب کردند که با آن حدیث (سبعة احرف) سازگار شود و آن حدیث مۆید این قرائات شود.

  7 قرائت، حدیث سبعة احرف، نزول قرآن بر 7 گونه،

بنابراین بسیاری از علمای اهل سنت من جمله زرکشی در برهان بسیار حمله کردند براینکه غلط است کسی توهم کند که حدیث نزل القرآن علی سبعة اصرف ناظر برقرائات 7 گانه باشد زیرا مجاهد این 7 را در قرن 4 در نظر گرفته و بقیه را کنار گذاشته و خود قرائات عددش بیش از 7 است  .

پس علت انتخاب عدد 7 بر این قرائات این است که بتوانند مستمسکی برای توجیه و مشروطیت بخشیدن به این قرائات دهند.

 

 

موضع اهل بیت در مقابل این اختلاف قرائات

یکی از نکات مهم در اختلاف قرائات موضع اهل بیت در این قرائات بود اهل بیت یک موضع سرسختانه گرفتند و فرمودند: القرآن واحد نزل من عند الواحد. قرآن یکی است و از نزد خدای یگانه نازل شده است.

اهل سنت برای توجیه این قرائات و اینکه بگویند این قرائات حق است حدیثی ساختند و جعل کرده وبه پیامبر نسبت دادند تحت این عنوان که: القرآن نزل علی سبعة احرف : قرآن به 7 گونه نازل شده غافل از اینکه قرائات بیش از 7 تا است و به 10 و 100 تا هم رسیده است.

مردم نزد اهل بیت می رفتند و می گفتند مردم قرآن را به اشکال و قرائات مختلف می خوانند و هر کسی قرائتی را به خود نسبت داده است ما دراین شرایط چه کنیم؟! کدام قرائت را بپذیریم و عمل کنیم؟!

 

اهل بیت می فرمودند: کذبوا اعداءالله : اینها دشمنان خدا بوده و دروغ می گویند. (کسانی که می گویند قرآن 7 قرائت دارد یا قرآن 7 جور نازل شده است یا خدا به پیامبر و امت پیامبر اجازه داده که قرآن را 7 جور قرائت کند اینها همه دروغ هایی است که دشمنان تولید می کنند القرآن واحد نزل من عند الواحد و الاختلاف یحی من قبل الروات و این اختلافاتی که موجود است راویان و افراد تولید می‌کند و از قرآن محسوب نمی شود.

مردم سۆال می کردند بالاخره ما چه بخوانیم؟! اهل بیت می فرمودند: إقرۆا کما اقرا الناس: قرآن را همانطور که عموم مردم می خوانند بخوانید. لذا امروز می بینیم قرآنی که در جمهوری اسلامی چاپ می شود با قرآن عربستان و قرآنی که در کتابخانه آمریکا و اسرائیل است همه یک شکل است.

 

مواضع علمای شیعه در برابر اختلاف قرائات

مواضع خیلی محققانه ای تا عصر اخیر در برابر اختلاف قرائات از سوی علمای شیعه صورت نگرفته است. خیلی از علما در برابراین اختلاف قرائات سکوت کرده، عده ای آن را پذیرفته اند.

قول رایج بین شیعه: این است که از بین این همه قرائات قطعا یک قرائت صحیح است و سایر قرائات باطل است منتها در تعیین قرائت صحیح این اختلاف وجود دارد که عده ای می گویند آن قرائت صحیح و حقی که از طرف خدا نازل شده معلوم نیست چه قرائتی است و باید با استدلال و تحقیق و بررسی تشخیص داد اما در عصر اخیر مثل حضرت امام و علامه عسگری به جد و شدت با این حرف مقابله کرده اند و گفته اند که جای تامل وجود ندارد که همین قرآن که در تمام بلاد در دستها است همین قرائت حق است و غیر این قرائت باطل است و حضرت امام می فرماید: اشکال دارد کسی در نمازش به جای مالک یوم الدین، مَلک یوم الدین بخواند. (آداب صلوة 267-269)

منشاء پیدایش این اختلاف قرائات این بود که تفاسیر قرآن از ذیل قرآن حذف شد و مسلمانان دچار خلاء فکری اطلاعاتی شدند ویک عده دراین وضعیت بحرانی سوءاستفاده کردند وبرای اینکه مطلبی داشته باشند تا به مردم عرضه کنند (هیچ راهی نداشته چرا که ازاهل بیت دور شده بودند جز اینکه بیایند یک سری قرائات کاذب و دروغین جعل کنند که این قرائات هیچ گاه نتوانست برقرآن ضربه بزند

 

بعضی برای اینکه به اختلاف قرائات وجهه ببخشند گفتند که علت این اختلاف قرائات این است که مصاحف متعددی در بلاد اسلامی وجود داشت و چون این مصاحف عاری از علامت و نشانه و لغت و حرکات و اعراب و اعجام بود اینها باعث اختلاف قرائت ها شده است که این حرف برای توجیه اختلاف قرائت ها است که حضرت امام به این حمله می کنند و می فرمایند: شاید این حرف در مورد بعضی از سوره های قرآن که مردم عادی با آن خیلی آشنا نیستند درست باشد اما در مورد سوره حمد اصلا این حرف صحیح نیست چرا که قرائت سوره ی حمد را مردم نسل به نسل شفاهاً از یکدیگر گرفته اند و از روی کتابت نیاموخته اند .

متواتر ترین کلام بشر سوره ی حمد است چرا که میلیون ها نفر روزی چند مرتبه آن را می خوانند و هیچ جمله ای نداریم که این حد تواتر داشته باشد.

پس این قرآن که نزد مسلمانان است همان قرآن واحد و حقی است که از جانب خدای یگانه آمده و اختلاف قرائات افترا و کذب برخدا و رسول خداوند است.

 

نقدی برتوجیه این اختلاف قرائات

از یک طرف که می خواهند توجیهی بر این اختلاف قرائات کنند آن را نسبت به رسول خدا می دهند می گویند: قرائت ابن مسعود که این گونه است، می گویند: ابن مسعود از رسول خدا این را گرفته و رسول خدا این را این گونه قرائت کرده و ابن مسعود از رسول خدا گرفته است .

برای اینکه قرائات موجه شود به رسول خدا نسبت می دهند ولی از طرفی وقتی ما به کتب علم قرائات و کتب تفسیر که قرائات در آن موجود است مراجعه می کنیم می بینیم که این افراد برای قرائت خودشان استدلال دارند و ترجیحات عددی و فقهی و حرفی دارند مثلا فلان قاری که فلان جور قرائت کرده می گوید اگر این طور قرائت می کنم به خاطر این است که اگر این طور قرائت نشود از لحاظ نحوی و یا ... آن غلط می شود. این یک تناقض پیش می آید که بالاخره این قرائت؛ قرائت رسول الله است یا چیزی است که خودت اختراع کرده ای؟!!!

و بنابراین حضرت امام می فرمایند: این اختلاف قرائات بیشتر به ترجیحات عددی مستدل است نه به اینکه مستند به رسول خدا باشد که از ایشان شنیده باشند.

نکته ای دیگر اینکه  یکی از توجیحاتی که برای اختلاف قرائت گفته اند این است که اینکه قرآن 7 جور قرائت دارد برای این است که لهجه های فصیح عرب 7 جور بوده است و لذا حدیث " القرآن نزل علی سبعة احرف " را بر7 لهجه هم معنا کرده اند که توجیه این اختلاف قرائات شود. 

جواب این سخن سست هم از اینجا آشکار می شود که ؛

اولا: لهجه های فصیح عرب 7 تا نیست – و زبان فصیح عرب واقعی 3-2 لهجه بیشتر نیست اما اگر بخواهیم وسیع تر نگاه کنیم از 7 لهجه بیشتر است.

و از طرفی می بینیم که قرآن برای مردم مکه و قبیله قریش نازل شده و خود قرآن می فرماید که لسان مبین است یعنی یک لهجه واضح و روشن است و قرار نبوده به لهجه های سایر اقوام عرب نازل شود.

تمامی صحافی که از صحابه باقی مانده بود را با زور و اجبار همه را جمع آوری کردند و سوزاندند و تنها 5 مصحف اصلی استنساخ کردند که در آنها آیات قرآن بود و هیچ تفسیر و کلامی از پیامبر اکرم در ذیل آنها نوشته شده نبود و این 5 مصحف را به نام مصاحف امام نامیدند و به سراسر دنیای اسلام آن موقع که سرزمین وسیعی بود فرستادند

 

نکته دیگر اینکه ما وقتی به خود اختلاف قرائات مراجعه می کنیم می بینیم که اصلا به لهجه ربطی ندارد. اینکه فعل یُعلون ، تُعلون قرائت شود به لهجه ربطی ندارد. (گاهی ممکن است که بعضی از اختلاف قرائات به لهجه باشد اما بسیار اندک است)

نکته دیگر که در واقع اعجاز قرآن است این است که قرآن موجود با تمامی قواعد صرف و نحو سازگار است و مشکلی ندارد اما وقتی به قرائت‌های دیگر مراجعه می کنیم اشکالات صرفی و نحوی زیادی در آنها یافت می کنیم و می بینیم که با خیلی از قواعد عرب سازگاری ندارد و اگر این قرائات را قبول کنیم باید معجزه بودن قرآن را انکار کنیم چرا که معجزه بودن قرآن اساسش بر فصاحت و بلاغت است و اساس فصاحت و بلاغت این است که با قواعد عرب مشابهت و هماهنگی داشته باشد.

 

نتیجه گیری:

برای تحقیق در این زمینه زمینه می توان به کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین علامه عسگری ج2 – ص265-193 مراجعه کرد.

قبل از علامه عسگری اولین کسی که ازعلمای شیعه به اختلاف قرائات حمله کرده و تعابیر تندی دارد حضرت امام است.

خلاصه ای از تعابیر ایشان این گونه است:

در مورد آیه‌ی سوره‌ی بقره (یَطهُرنَ و یَطَّهَرنَ) خیلی واضح است که قرائت بدون تشدید(قرائت کنونی کتاب قرآن) بر سایر قرائات رجحان دارد مثل رجحان آتش بر مناره.
این قرآنی که در دست همه است متواتر است و تواتر آن هزاران برابر بالاتر از حد تواتر معمول است همه ی طبقات مسلمین و حتی غیر مسلمین همین قرآن موجود به همین شکل از طبقه قبل گرفتند تا برسد به رسول خدا و می فرمایند: در عالم کم کلامی است که این حد تواتر را داشته باشد.

 

بعد می فرمایند: این قرائات 7 گانه یا 10 گانه اصلا نتوانسته به قرآن ضربه بزند و عامه مسلمانان به هیچ قاری و هیچ یک از قرائات اعتنا نکرده اند. (کتاب الطهارة – ج1 – ص249)