میان دل خواهر و برادر پل بزنید (1)
روزگاری بود كه ارتباط عاطفی عمیقی بین اعضای خانوادهها وجود داشت که خواهرها و برادرها، آن را در بزرگسالی نیز حفظ میکردند.
در گذشتههای دور سنتها و عُرف اجتماعی باعث میشد دنیای دختران و پسران از هم فاصله زیادی داشته باشد.
دخترها بیشتر اوقات شان را در کنار زنان خانواده و در خانه میگذراندند و طبیعتاً پسرها وقت شان را با مردان خانواده و خارج از خانه. معمولاً قرار نبود تلاشی برای ادغام این دو دنیای مختلف با هم شود، اما با وجود اختلاف این دو دنیا، ارتباط عاطفی عمیقی بین اعضای خانوادهها وجود داشت که خواهرها و برادرها، آن را در بزرگسالی نیز حفظ میکردند.
از طرفی دیگر خانوادهها اغلب مردسالار بودند و وقتی کهنسالی، توانایی پدر خانواده را برای حکمرانی بر اعضا میگرفت، پسرها مسئول خانواده میشدند.
آنها وظیفه داشتند رفتار زنهای خانواده و از جمله خواهرهایشان را کنترل کنند و در عین حال آیندهشان را تأمین کنند. اما در این روزگار ماجرا کاملاً تغییر کرده است. خانوادهها کمتر مردسالار هستند. زنان میتوانند کار کنند و برای آیندهشان بدون وابستگی مالی به خانواده تصمیم بگیرند.
تغییر سبك زندگی
سبک زندگی تغییر کرده است، برادرها گرفتارتر از آن هستند که بخواهند خواهرهایشان را دائماً زیر نظر داشته باشند و زنان هم، چنین نظارتی را نمیپذیرند. در عین حال در بسیاری از خانوادهها، پیوندهای عاطفی میان خواهر و برادرها به قوت گذشته نیست و گاهی پیش میآید که ما، همسایه یا همکارمان را بیشتر از خواهر یا برادرمان در طول هفته میبینیم. هرچند نظارتهای سختگیرانه برادرها در گذشته چندان خوشایند نبوده است، اما ارتباط خواهرها و برادرها، اجزای پسندیدهای نیز داشت، مثل احترام به حریمهای یکدیگر و باور به این که آنها باید در هر شرایطی به یاد داشته باشند که هم خون هستند و باید هوای هم را داشته باشند.
ما نمیخواهیم به گذشتههای دور برگردیم، اما اگر بتوانیم بخش مثبت روابط خواهر و برادرهای قدیم را در روابط فرزندان دختر و پسرمان تقویت کنیم مسلماً از آینده آنها مطمئنتر خواهیم بود.
رابطه عاطفی را تقویت کنید
به خواهر و برادر بفهمانید که به هر حال عمر پدر و مادرها محدود است و آنها نمیتوانند فرزندان شان را تا همیشه حمایت کنند و بنابراین روزی که مرگ، والدین را از فرزندان بگیرد به جز خواهر یا برادر، بستگان درجه یک دیگری نخواهند داشت و به همین دلیل باید همیشه یکدیگر را دوست بدارند و از خطاهای هم بگذرند.
اما گفتن و سفارش کردن درباره مسئولیتهای خواهر و برادرها کافی نیست، بلکه باید به شکلی عملی نیز در تقویت روابط عاطفی آنها تلاش کنیم. یکی از راههای مناسب برای برقراری رابطه عاطفی میان خواهر و برادر، سپردن مسئولیتهایی به آنها در قبال یکدیگر است. چندی پیش که مهمان خانوادهای موفق بودم، متوجه رابطه عاطفی عمیق میان خواهر و برادر این خانواده شدم. وقتی برادر میخواست از خانه خارج شود از خواهرش پرسید «سولماز جان! به نظرت کدام عطر را بزنم؟» خواهرش یکی از شیشههای عطر را برداشت و گفت «این یکی علیرضا...» برادر گفت «میخواهی تا دانشگاه همراهت باشم...» و خواهر بلافاصله رفت تا وسایلش را بردارد و با هم راهی شوند.
رابطه صمیمی میان این دو نفر برایم جالب بود. بعدتر در گفتوگویی خودمانی، آنها برایم تعریف کردند که بهترین دوستان هم به حساب میآیند و در بسیاری از شرایط بحرانی زندگی، با هم گفتوگو میکنند. از آنها پرسیدم که به نظرشان این ارتباط عاطفی عمیق، چه طور میان شان به وجود آمده است و چرا آنها تا این حد به هم وابسته شدهاند، آن هم در روزگاری که بعضی خواهر و برادرها، حتی علاقهای به چند دقیقه گفتوگوی ساده با هم را نیز ندارند؟
سولماز و علیرضا برایم گفتند که از کودکی، وظایفی در قبال هم داشتهاند، برای مثال هر دوی آنها خاطراتی مشترک از جشن تولدهای یکدیگر داشتند که در آنها با برنامهریزی والدین، مسئولیتهایی را به عهده گرفته بودند تا جشن بهتر برگزار شود و حتی، پدر و مادر برای آنها اسباببازیها یا کتابهایی خریده بودند که در جشنها به یکدیگر هدیه بدهند.
والدین این خواهر و برادر، تعمداً برنامههای تفریحی هفتگی برای خانواده تدارک دیده بودند تا دو کودک از همدیگر، خاطرات خوش مشترکی داشته باشند برای نمونه یکی از این برنامهها پارک رفتن در آخر هفته بود که باعث میشد آنها چند ساعتی را در هفته صرف تفریح و بازی با یکدیگر کنند.
سولماز میگفت که در کودکی و نوجوانی، مادر گاهی مسئولیت تصحیح تمرینهای درسی برادر کوچکتر را به او میداده، یا او را در ارائه برخی خدمات به پسر خانواده شریک میکرده است، مثلاً در نوجوانی به او یاد داده است که گاهی بد نیست اگر در کنار لباسهای خودش، یکی از لباسهای برادرش را هم اتو کند، یا غذای مورد علاقه او را بپزد.
علیرضا هم تعریف میکرد که پدر به او آموخته است با وجود کوچکتر بودن، مراقب خواهرش باشد و از او حمایت کند. او مثال میزد که در نوجوانی پدر به او این فرصت را داده بود تا در تهیه کتابهای درسی خواهرش با او شریک شود و چند بار به او گوشزد کرده بود که بهتر است به عنوان مرد خانواده برخی وظایف مثل ایستادن در صف نانوایی و خرید روزنامه را از روی دوش خواهرش بردارد و خودش آنها را به عهده بگیرد.
مساوات، یکسانی خدمات نیست!
رعایت عدالت میان دو کودک از دو جنس مخالف در یک خانواده، از جمله مسئولیتهای پدر و مادر است، اما مساوات به معنای رفتارهای کاملاً مشابه با خواهر و برادر و خریدن اسباببازیها، کتابها و پوشاک یکسان برای آنها نیست، بلکه کاملاً برعکس است. شما وظیفه دارید با توجه به جنسیت بچهها، نوع تفریحات آنها، اسباببازیها و پوشش شان را از هم جدا کنید و حتی در مواقعی لازم است بسته به جنسیت شان، سبک حمایتی شما از آنها نیز متفاوت باشد. البته در این بخش باید درباره اسباببازیهای مخصوص دختران و پسران یک پرانتز باز کنید. این که شما صرفاً اتاق دخترتان را از عروسک پر کنید و اتاق پسرتان را از مسلسل و ماشین کاری پسندیده نیست. طبیعی است کمیت اسباببازیهای دخترانه و پسرانه باید با توجه به جنسیت بچهها، تعیین شود، اما از سوی دیگر، هر کودکی حق دارد بخشی از اسباببازیهای جنس دیگر را نیز داشته باشد. مثلاً نباید دختران را به طور کلی از بازی با اسباببازیهایی مانند ماشین محروم کرد چرا که پژوهشهای جدید روانشناسی اثبات کردهاند محدود کردن بچهها در استفاده از یک سری اسباببازیهای خاص، صرفاً به دلیل مغایرت با جنسیت شان مانع رشد مهارتهای آنها در بزرگسالی میشود.
عدالت در خانواده
منظور ما از عدالت در خانواده، یکسانی خدماتی که به فرزندانی از دو جنس مخالف ارائه میدهید نیست و این خدمات ماهیتهای متفاوتی برای دختر و پسر دارند، اما میزان این خدمات برای دختر و پسر خانواده، نباید چندان با هم فرق داشته باشد. قرار نیست یکی از بچهها مطلقاً آزاد باشد و دیگری همیشه در بند. قرار نیست یکی از آنها همیشه سوژه عکس و موضوع تعریف و تمجید شما باشد و دیگری همیشه منزوی و گوشهگیر. قرار نیست یکی از آنها همیشه هدیه بگیرد و دیگری تا بزرگسالی در حسرت تشویق شما بماند. یادتان باشد پسران و دختران، توانمندیها و خلق و خوی مشابهی ندارند. حتی امکان دارد یکی از آنها وقتی به سن مشابه با خواهر یا برادرش میرسد، از تواناییهایی که او در آن سن داشته است برخوردار نباشد، شاید از نظر تحصیلی به خوبی دیگری نباشد و استعدادهای متفاوتی داشته باشد، اما شما نباید این دو نفر را با هم مقایسه کنید و نتیجه بگیرید کدام یک با هوشتر، عاقلتر و زرنگتر از دیگری است و مهمتر این که آنها قابل مقایسه با هم نیستند، چون دو انسان متفاوت، با جنسیت متفاوت، ویژگیهای متفاوت و استعدادهای مختلف هستند.
احترام گذاشتن به حریم خصوصی یکدیگر
نکته مهم دیگر در تربیت کردن خواهر و برادر، این است که به آنها احترام گذاشتن به حریم خصوصی یکدیگر را یاد بدهید. این حریم خصوصی به ویژه در نوجوانی و دوران بلوغ اهمیت بیشتری پیدا میکند. آنها باید یاد بگیرند گاهی اجازه دخالت و کنجکاوی در برخی مسائل یکدیگر را ندارند.
فهماندن مرزها در روابط خواهر و برادر از کودکی باعث میشود هر دو طرف، ادای احترام و رعایت حریم خصوصی یکدیگر را در بزرگسالی نیز در نظر بگیرند. برای آموزش این حریمها لازم است از دوران کودکی، اتاق خواهر و برادر و حتی کمد اسباببازیها و لباسهایشان را از هم جدا کنید و اگر این امر در دوران کودکی محقق نشد حتماً باید در نوجوانی، اتاق آنها و لوازم شخصی و خصوصیشان را از هم تفکیک کنید.
علی یوشیزاده - جام جم
شما كاربران عزیز، ادامه این مقاله را فردا میخوانید.
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: simin-bala
مطالب مرتبط:
کودکی برای نجات خواهر جان باخت