تبیان، دستیار زندگی
در این مقاله نویسنده به دنبال زیبایی شناسی موسیقی بومی و کهن به سیری در تاریخ موسیقی اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان می پردازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوستالژی موسیقی رمضان


در این مقاله نویسنده به دنبال زیبایی شناسی موسیقی بومی و کهن به سیری در تاریخ موسیقی اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان می پردازد.


نوستالژی موسیقی رمضان

هنگامی كه كودك بودم شب‌های رمضان برایم زیبا بود؛ چون شور و شوق و هیجان خاصی در آن می‌دیدم. مادربزرگم در شب‌های تابستانی ماه رمضان در قوچان مرا بالای بام كاهگلی خانة یكی از اقوام می‌برد و كنار خودش می‌نشاند و در حالی كه برای متوجه ساختنم به زیبایی‌های شب تشویقم می‌كرد به ذكرخوانی و زمزمه‌ مشغول می‌‌شد. یك سال هم در یكی از روستاهای قوچان دیدم كه زنان به‌سختی كار می‌کنند و از سویی دیگر صدای مرد شب‌خوان بلند بود كه بر بام خانه‌اش، مشرف به امام‌زاده فرخان، مناجات می‌کرد. موسیقی حیات زمین را می‌شنیدم و نمی‌فهمیدم.

سال‌ها گذشت و شهری شدیم و دیگر كسی بالای بام نرفت. مۆذن محل پیر شد و مُرد و كسی غم او را نخورد؛ زیرا رادیو مۆذنی را در اختیار همه قرار داد. با آمدن رادیو به خانه‌های مردم، دیگر مۆذن‌ها از یادها رفته است و همه با این وسیله مناجات می‌کنند.

مردم ایران، به رسم گذشتة خود، عادت كرده بودند یك تا سه روز پیش از رۆیت هلال ماه مبارك رمضان به پیشباز بروند. به همان شكل هم، هنگام سحر، یك ساعت به اذان مانده به بام خانة خود می‌رفتند. در بسیاری جاها در گلدستة مسجد مناجات سحر را با آداب خاصی می‌خواندند. مضمون اشعار استقبال از ماه رمضان بود و مهم‌تر از همه این بود که در شروع این مناجات مردم به صلوات فرستادن دعوت می‌شدند و هر کس صدای پیشخوانی رمضان را می‌شنید با صدای بلند صلوات می‌فرستاد.

آوازهایی كه برای شروع پیشخوانی ماه رمضان خوانده می‌شد اغلب در چهارگاه اجرا می‌شد و بهر‌ه‌ای از هنر چاووش‌خوانی داشت. در برخی نقاط به این افراد چاووش سحری می‌گفتند.

موسیقی همیشه در زندگی مردم جریان داشته و دارد و در گذشته و هم‌اكنون در بسیاری از نقاط ایران نیز مناسبت‌های خاص روزمرة مردمی با این هنر همراه است. ماه رمضان و زمان‌های مختلف آن نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ به طوری كه از زمان اعلام آغاز این ماه تا روزهای پایانی هر یک از شهرها آداب خاص خود را همراه موسیقی به اجرا درمی‌آورند.

سال‌ها گذشت و شهری شدیم و دیگر كسی بالای بام نرفت. مۆذن محل پیر شد و مُرد و كسی غم او را نخورد؛ زیرا رادیو مۆذنی را در اختیار همه قرار داد. با آمدن رادیو به خانه‌های مردم، دیگر مۆذن‌ها از یادها رفته است و همه با این وسیله مناجات می‌کنند.

در آداب و سنن ایران موسیقی‌ای با نام موسیقی رۆیت هلال وجود دارد. در این آیین افراد منطقه و محله و، در شهرها، بزرگان شهر به اتفاق یك یا دو نوحه‌خوان خوش‌صدا به مکانی بلند در منطقة خود می‌رفتند. از قبل نقل و شیرینی آماده می‌كردند. دهل‌زن‌ها، نقاره‌زن‌ها، و كرنانوازان نیز به عادت همیشگی خود در محل حضور می‌یافتند. چشم‌ها به آسمان دوخته می‌شد و پس از آنكه هلال ماه رۆیت می‌شد نوحه‌خوانی كه در جمع بود همه را به فرستادن صلوات دعوت می‌كرد و پس از آن آواز خواندن را آغاز می‌کرد. با تقسیم نقل و شیرینی بین حاضران، نوازندگان سازهای كوبه‌ای یا بادی سازهای خود را به صدا درمی‌آوردند تا همة روستا و منطقه متوجه آمدن این ماه بشوند. آوازهایی كه هنگام رۆیت هلال ماه خوانده می‌شد در تكریم و استقبال از این ماه بود. همچنین در پایان ماه رمضان برای آرزوی قبولی طاعات و خداحافظی با این ماه این آوازها را می‌خواندند. آوازهای این‌چنینی در هر منطقه نام خاصی را با خود یدك می‌كشید؛ از آن‌ها می‌توان به نام‌هایی چون «یا رمضان»، «مرحبا»، «الوداع»، «رمضانیه‌خوانی»، و ... اشاره كرد.

نوستالژی موسیقی رمضان

ایرانیان در گذشته، برای به‌موقع بیدار كردن مۆمنان از خواب، تمهیدات گوناگونی در نظر گرفته بودند كه مهم‌ترین و زیباترین آن بهره‌گیری از تنوع موسیقایی بود. در هر منطقه، بسته به باورهای خاص قومی‌قبیله‌ای و عرفی، بیدارسازی به شكلی زیبا ـ چون سحرخوانی، سحرخوانی با ساز كوبه‌ای، سحرخوانی با تنبور و دوتار، و نواختن سازهای بادی ـ هنگام سحر صورت می‌پذیرفت. در آداب سحرخوانی افراد خوش‌صدا، بسته به وظیفه‌ای كه اجدادشان به آن‌ها محول كرده بودند یا بر حسب تكلیف واجب، یك یا دو ساعت مانده به اذان، مناجاتی را كه اغلب از اشعار شاعران بزرگ بود بر بام خانه‌های خود با نواهایی خوش به اجرا درمی‌آوردند. مردم با این آوازها بیدار می‌شدند و به تدارك سفرة سحری می‌پرداختند. تعداد آوازخوان‌ها، بسته به بزرگی و كوچكی روستا و منطقه، تغییر می‌كرد؛ به گونه‌ای كه اگر منطقه وسیع‌تر بود، خوش‌خوان‌ها به صورت چندنفره به مسجد محله می‌رفتند و به نوبت و به صورت تك‌صدایی یا چند‌صدایی مناجات سحری را می‌خواندند. از آنجا كه این عمل در گلدسته‌ها رخ می‌داد به آن گلدسته‌خوانی می‌گفتند و افرادی كه آن را انجام می‌دادند گلدسته‌خوان نام داشتند.

گلدسته‌خوان‌ها و خوش‌خوان‌ها تا نزدیك اذان صبح كار خود را ادامه می‌دادند و نزدیك اذان شروع به خواندن ابیاتی می‌كردند كه در پایان هر بیت آن یك صلوات بود و همین رمزی بود تا مردم تازه‌بیدارشده آگاه شوند كه وقت كمی برای خوردن سحری دارند. به این كار صلوات‌خوانی می‌گفتند. به عقیدة وی مهم‌ترین موضوع در اجرای موسیقی آوازی این افراد مهارتشان در نوع نغماتی بود كه ارائه می‌كردند؛ به گونه‌ای كه مردم از نوع ملودی‌ای كه به گوششان می‌رسید می‌دانستند آن روز چه روزی است یا چه اتفاق خاصی افتاده. ‌سوگ است یا سور و حادثه و ...

این ‌روزها فقط مردم مشهد و طبس با آوای نقاره‌ها به استقبال اذان صبح می‌روند و روزه می‌گیرند. آستانة حرم حضرت امام‌ رضا(ع) از معدود جاهایی است كه هنوز هر سحر این رسم كهن ایرانی در آن اجرا می‌شود. این نوع موسیقی همه‌روزه از لحظة رۆیت هلال ماه رمضان تا لحظة رۆیت هلال ماه شوال در دو نوبت سحر و افطار اجرا می‌شد؛ هر بار به مدت دَه تا پانزده دقیقه و هر نوبت شامل سه بار با فاصلة یك ساعت. این موسیقی با نوع ضربانگی كه به گوش مردم می‌رساند زمان باقی‌مانده تا وقت دعا و اذان صبح را اعلام می‌كرد. دهل و نقاره‌زنی در زمان صبح و مغرب در نقاره‌خانه‌ها یا مكان‌هایی خاص صورت می‌گرفت و پس از اجرای این موسیقی توپ خاصی، به نام زنبورك، به صدا درمی‌آمد.

بخش هنری تبیان


منبع:

سایت رسمی انتشارات سوره مهر/ هوشنگ جاوید؛ پژوهشگر موسیقی