انتظار و ایجاد امید در انسان
امید در دلها، بسان چراغ فروزانی است كه با روشنایی خود، طراوت و شادمانی را به ارمغان میآورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیرگذارتر از امید وجود نداشته باشد؛ چنانكه عكس آن نیز صادق است؛ به این معنا كه صفتی شكنندهتر از یأس و ناامیدی قابل تصور نیست. همه روانشناسان بر این باورند كه اگر لحظهای امید از دلهای مردم زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیتهای انسانی در گسترههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... دچار اختلال و ایستایی میشود ؛ زیرا انسانها ـ در هر سطح فكری و شغلی كه باشند ـ به امید فردایی بهتر و روشنتر به تلاش و كوشش دست میزنند. حتی عارفان واله كه از زندگی، چیزی جز لقای حق و رسیدن به مقام فنا را انتظار نمیبرند، اگر امید دستیابی به وصل و لقای حق از آنان ستانده شود، ناگهان دچار حیرت و سردرگمی خواهند شد.
یأس را از این جهت، باید آغاز مرگ زندگان دانست. برای انسان مرده دیگر اهمیت ندارد چه بر سرش میآید. راز آن كه یأس از رحمت الهی یكی از گناهان كبیره برشمرده شده(1) و خداوند، به دفعات، به بندگانش اعلام كرده است بهرغم ارتكاب گناهان زیاد، نباید از رحمت او مأیوس شوند، همین نكته است:
بگو: ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا هم گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(2)
چه، انسان مأیوس، بسان سرزمین سوخته؛ آمادة پذیرش هیچ بذر و نهالی نیست. خداوند اعلام كرده است شیطان، پیوسته شما را مأیوس كرده، از فقر و بیچارگی شما سخن میگوید؛ در حالی كه خداوند، یكسره به شما امید ارزانی میدارد:
خدایا! به تو شكایت میبریم از فقدان پیامبرمان و غیبت ولی ما، و سختگیری دوران بر ما، و وقوع فتنهها بر ما، و همدستی دشمنان بر ضد ما، و فراوانی دشمنان و اندكی شمار ما
شیطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهیدستی میدهد و به فحشا امر میكند؛ ولی خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما میدهد و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) دانا است.(3)
در آخرین آیه سوره مباركه كهف كه از آیات شگفت آفرین قرآن بوده و برای تلاوت آن آثاری بر شمرده شده است، عصاره رسالت رسول اكرم صل الله علیه و آله دعوت به امید داشتن به ملاقات پروردگار دانسته شده است:
بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (ولی) به من وحی میشود كه تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هركه به لقای پروردگارش امید دارد، باید كاری شایسته انجام دهد و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریك نكند.(4)
امید به فردایی روشن، همانگونه كه در حوزه زندگی و فردی اشخاص تأثیرگذار است، در بعد اجتماعی و جهانی نیز حیات و نشاط را در جانها میدمد. دقت در گذشته تاریخ، به خوبی نشان میدهد كه هماره گروه حقمداران و عدالتخواهان، در مقایسه با باطلكیشان و ستمكاران، كمتر بوده و تن رنجور آدمیت، پیوسته از زخم ستم و پلیدی و تازیانه قدرتخواهی و فزونطلبی حاكمان ستمگر هماره به خود نالیده است. و گاه این فضای تاریك و دیجور، چنان هستی را در هم پیچیده كه شستوشوی كامل و همهجانبه گستره خاكی از همه انسانهای پلید را در پی داشته است. مگر نه این است كه نوح علیه السلام از خداوند خواست بر روی زمین، هیچ كافر ناسپاسی باقی نگذارد و با طوفان سهمآسای الهی، زمین را از لوث وجود پلیدان، پاك كند، به جز شماری اندك كه به پاكی گراییده بودند:
نوح گفت: پروردگارا! هیچ یك از كافران را بر روی زمینی باقی مگذار. چرا كه اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میكنند و جز نسلی فاجر و كافر به وجود نمیآورند.(5)
شیطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهیدستی میدهد و به فحشا امر میكند؛ ولی خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما میدهد و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) دانا است
سایر ادوار تاریخ بشر، با نشیب و فرازهای مختلف، وضعیت چندان مطلوبی نداشته و ندارد. امروز نیز آنچه در دنیا میگذرد، برای هر انسان آزادرأی و حقطلبی، مایه رنجش و تاثّر است. آنچه در متن دعای فرج انعكاس یافته، بیانگر شكایت دین داران از همین پدیده نامبارك است، چنانكه در برخی دعاها چنین میخوانیم:
خدایا! به تو شكایت میبریم از فقدان پیامبرمان و غیبت ولی ما، و سختگیری دوران بر ما، و وقوع فتنهها بر ما، و همدستی دشمنان بر ضد ما، و فراوانی دشمنان و اندكی شمار ما. (6)
با چنین وضعیتی، اگر به آدمیان، ستمدیدگان، مستضعفان و حق پویان اعلام شود این تاریكی، پلیدی و ستمگری هیچگاه از جهان رخت نخواهد بست، آیا بذر یأس و ناامیدی، در دل آنان كاشته نمیشود؟ اما اگر به جای این سخنان، به آنان خطاب شود كه درهای خانههایتان را گشاده نگاه دارید و چراغها را روشن و خود را برای خدمت و یاری منجیای كه هر لحظه احتمال در رسیدن او میرود، آماده نگاه دارید، آیا گلستانی از عطر سرور و شادمانی را به بشریت ارزانی نكردهایم؟
باری؛ نباید منتظری كه جانش لبالب از امید به ظهور منجی بوده و برای آن لحظه شماری میكند، با آن كس كه به فردایی روشن امید ندارد، برابر دانست.(7)
پی نوشت ها:
1- برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج 6، ص 29 ـ 30 ؛ فخر رازی، تفسیر، ج 18، ص 199.
2- قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم) زمر (39): 53.
3- الشیطان یعدكم الفقر و یامركم بالفحشا و الله یعدكم مغفره منه و فضلا و الله واسع علیم) بقره (2): 268.
4- قل انما انا بشر مثلكم یوحی الی انما الهكم اله واحد فمن كان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرك بعباده ربه احداً) کهف (18): 110.
5- و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الكافرین دیاراً انك ان تذرهم یضلّوا عبادك و لا یلدوا الا فاجراً كفارا) نوح (71): 26 ـ 27.
6- اللهم انا نشكو الیك فقد نبینا و غیبة ولّینا و شدّة الزمان علینا و وقوع الفتن بنا و تظاهر الاعداء علینا و كثرة عدوّنا و قله عددنا) کمال الدین و تمام النعمة، ص 541؛ تهذیب الاحکام، ج 3، ص 111؛ اقبال الاعمال، ج 1، ص 143.
7- نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات بخش آن نوشته دكتر علی نصیری
فاطمه زین الدینی
بخش مهدویت تبیان