تبیان، دستیار زندگی
مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی به علامه عسگری نامه‌ نوشت و در آن چنین نوشت: من از شما خواهش می‌کنم که نام مرا در دانشکده خودتان بنویسید تا روز قیامت جزو خدمتگزاران دانشکده اصول دین محشور شوم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه عسگری از زبان آیت‌الله جاودان

علامه عسگری

مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی به علامه عسگری نامه‌ نوشت و در آن چنین نوشت: من از شما خواهش می‌کنم که نام مرا در دانشکده خودتان بنویسید تا روز قیامت جزو خدمتگزاران دانشکده اصول دین محشور شوم.

هشت‌ساله بود که در کتابخانه پدربزرگش دو نوشته درباره تاریخ واقعه تنباکو و نیز کتاب «گفتار خوش یارقلی» را مطالعه کرد، در آنجا با استعمار و اهداف آن آشنا شد، به این ترتیب همه عمر را به مبارزه با استعمار صرف کرد.

مهم‌ترین ویژگی آثار علامه سید مرتضی عسگری این است که آثار خویش را با منابع اهل سنت مستند کرده است. این فقیه فرزانه برای اولین بار 150 نفر از صحابه ساختگی پیامبر(ص) را معرفی کرد و علاوه بر این کتاب، بیش از پنجاه کتاب ارزشمند نوشت.

مرحوم علامه عسگری در فعالیت‌های سیاسی آن زمان عراق شرکت کرد و همزمان چند دانشکده و بیمارستان و مۆسسه خیریه در عراق تاسیس ‌کرد.

ایشان همچنین در تبادل استاد میان این دانشکده‌ها و الازهر مصر نقش مهمی را ایفا می‌کرد. اکثر افرادی که اکنون مسئولان عراق هستند، شاگردان مرحوم علامه عسگری و فارغ‌التحصیل دانشکده اصول دین وی هستند.

مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی به علامه عسگری نامه‌ نوشت و در آن چنین نوشت: من از شما خواهش می‌کنم که نام مرا در دانشکده خودتان بنویسید تا روز قیامت جزو خدمتگزاران دانشکده اصول دین محشور شوم.

مشروح معرفی علامه عسگری از زبان آیت‌الله محمدعلی جاودان اختصاص در پی می‌آید:

*از شمار دو چشم یک تن کم

 علامه سیدمرتضی عسگری محقق برجسته‌ شیعی یک عالم عراقی اما با نژاد ایرانی و برخاسته از شهر ساوه بود که پدر و پدربزرگ ایشان به عراق و سامرا هجرت کرده بودند، در گذشته‌های بسیار دور و قبل از هجرت به ساوه، خاندان ایشان در سبزوار زندگی می‌کرده‌اند، همه خاندان ایشان عالمان دین بودند.

بزرگان این خاندان در عصر صفویه برای اداره امور دینی ساوه به این شهر آمده بودند و به همین مناسبت به شیخ‌الاسلام شهرت داشته‌اند و برای اولین بار علامه نام فامیلی «عسگری» را انتخاب کرده است.

ایشان می‌گفتند من هشت‌ساله بودم که در کتابخانه پدربزرگم دو نوشته در مورد تاریخ واقعه تنباکو و نیز کتاب «گفتار خوش یارقلی» را مطالعه کردم، جریان رژی که در دو کتاب اول آمده بود و داستان حزب‌الوطنی سید جمال‌الدین اسد‌آبادی که در «گفتار خوش یارقلی» نقل شده مرا با استعمار و نقشه‌ها و اهداف آن آشنا کرده بود و این آشنایی همه عمر ایشان را به نوعی در مبارزه با بیگانه و استعمار و استبداد صرف کرد.

ده‌ ساله بود که به حوزه سامرا پای گذارد و مقدمات و بخشی از سطوح دروس دینی را در آنجا آموخت، از آن پس به قم آمد (سال 1310)، عصر آیت‌الله حائری مۆسس حوزه بود و حوزه علمیه تحت فشار شدید دولت نظامی رضاخان قرار داشت.

دروس سطوح را در آنجا ادامه داد، مدرّسان مشهور سطوح آن دوران آیت‌الله نجفی مرعشی و آیت‌الله شیخ محمد‌حسین شریعتمدار ساوجی و امام رضوان‌الله علیهم و دیگران بودند، علامه از دروس شرح لمعه و رسائل و مکاسب و کلام مرعشی، شریعتمدار ساوجی و حضرت امام رضوان‌الله علیهم استفاده کرد؛ اما تنها به تعلم بخشی از کفایه توفیق یافت.

در این دوره، یعنی هفتاد و یکی‌‌ ـ دو سال قبل، اولین بارقه یک تفکر اصلاحی و پیشرو در ایشان ظهور یافت و گروهی از همسالان خود را جمع و با خود همراه کرد و از آن جمله سید محمود طالقانی، روحانی مبارز و نامدار بعد، بود، آنها هم‌درس و هم‌مباحثه نبودند؛ اما هم‌فکر شدند.

اینها به دلالت علامه معتقد شده بودند که حوزه در آینده علاوه بر ادب عربی و فقه و اصول و کلام مرسوم، به دروس دیگری نیاز دارد و اینها دروسی بودند که در آن روزگار در حوزه مرسوم نبود، از جمله تفسیر، اعتقادات، نویسندگی، خطابه به زبان‌های فارسی و عربی و آشنایی با ادیان، این جمع به 9 - 10 نفر رسید، برای هر درس استادی یافته و کار را شروع کردند؛ اما شرایط بد حاکم اجازه نداد که این فکر ادامه یابد و این درس‌ها به محاق تعطیل رفت.

پاره‌ای از آنچه علامه در جوانی فکر می‌کرد و در صدد اجرای آن برآمد، سال‌ها بعد با آمدن علامه طباطبایی به قم و بقیه‌ آن بعد از انقلاب جزو تعلیمات حوزه‌ها قرار گرفت و امروز به طور جدی دنبال می‌شود.

ایشان در این چند ساله درس‌های رسمی حوزه را با حاج شیخ مرتضی حائری فرزند بزرگ مۆسس حوزه علمیه قم هم‌بحث بوده و تا پایان عمر نیز با هم دوست ماندند، دوران حضور در حوزه قم بیش از سه سال طول نکشید و ایشان به دنبال عدم موفقیت طرح نوی خویش به عراق و سامرا بازگشت و در حوزه‌ گرم و کوچک آنجا به درس و بحث ادامه داد، دنباله کفایه و دروس فقه و اصول استدلالی را در آن شهر به انجام رساند.


منبع: فارس

تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان