تبیان، دستیار زندگی
فریدون همیشه لباس مشكی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشكی می پوشی؟ میگه: آخه من ختم روزگارم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطیفه
لطیفه

دو شکارچی با هم صحبت می کردند. اولی پرسید:« اگر خرسی به تو حمله کند، چه می کنی؟»

دومی: «با تفنگ شکارش می کنم.»

اولی: « اگر تفنگ نداشته باشی، چه؟»

دومی:« می روم بالای درخت.»

اولی:« اگر آنجا درخت نباشد، چی؟»

دومی: «خب، پشت یک صخره پنهان می شوم.»

اولی: «اگر صخره نبود، چه؟»

دومی:« توی گودالی دراز می کشم.»

اولی: «اگر گودال هم نبود؟»

در این موقع، شکارچی دوم عصبانی شد و گفت: « بگو ببینم، تو طرفدار منی یا خرسه؟!

فریدون همیشه لباس مشكی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشكی می پوشی؟

میگه: آخه من ختم روزگارم!

از شخصی می پرسند «چرا قرص هایت را سر وقت نمی خوری؟»

پاسخ می دهد: «می خواهم میکروب ها را غافلگیر کنم.

یک روز یک گنجشک با یک موتوری تصادف می کند و بی هوش می شود. وقتی به هوش می آید، می بیند در قفس است. می زند توی سرش و می گوید: «بیچاره شدم، موتوریه مرد.

یکی زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...

معلم: چرا رفته هستم غلط است؟

شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید.

از یکی می پرسن یه موجود نام ببر… می گه یخ. می گن یخ که موجود نیست. می گه هست، چون همه جا نوشته یخ موجود است!

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی گیری قدغنه!!!

غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!!

پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!

غضنفر کدو تنبل میخره میذاردش کلاس تقویتی .

غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟

غضنفر می گه: آره. تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما.

غضنفر آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 می شینه دم در.

فرآوری:نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:

joka.iranblog

naghola

jokestan.parsiblog

.binazirha.

irannaz

مطالب مرتبط:

لطیفه

طنز‌های خواندنی

لطیفه‌های شیرین

لطیفه

لطیفه‌های عمو قندون

لطیفه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.