جایگاه قرآن
مقدمه:
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات ، مورد بررسی قرار می گیرد...
یازده آیة پایانی سورة اعراف از صفحة 176، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
از میان یازده آیة پایانی سورة اعراف از صفحة 176، خداوند در آیة نهم این صفحه، به بیان عظَمت قرآن پرداخته و میفرماید:
«وَ إذا قُرِئَ القُرآن فَاستَمِعوا لَه وَ أنصِتوا، لَعَلَّكُم تُرحَمون»؛
«هنگامیكه قرآن تلاوت میشود، باتوجّه، به قرآن گوش دهید و ساكت باشید. شاید مشمول رحمت پروردگار قرارگیرید».
در نهجالبلاغه آمدهاست: فَأنزِلوهُم بِأحسَنِ مَنازِلِ القُرآن؛ اهلبیت(ع) را در بهترین منزلهای قرآن فرود آورید. از این گفتار امام(ع) معلوم میشود كه قرآن منازل متعدّد دارد و باید دید بهترین منازل آن كدام است؟
تا آنجا كه ما میفهمیم، اوّلین منزل قرآن، منزل زبان ماست كه آیات آن را تلاوت میكنیم.
منزل دوم، گوش است كه آن را میشنویم.
منزل دیگر آن نوشتههای ماستكه با خطّ خوب مینویسیم و در خانهها و كتابخانهها نگهداری میكنیم.
منزل دیگرش، حافظة ماست كه آن را به دستگاه ضبط و حفظ خود میسپاریم و آنجا، حافظ كلّ قرآن یا بعض آیات آن میشویم.
منزلهای دیگری هم در ناحیة فكر و عقل و تدبّر انسان دارد تا برسد به احسن منازلش كه آن، قلب انسان است و آن، بهترین منزل قرآن است.
حال، آیة شریفه میفرماید: قرآن را از منزل اوّل كه زبان است، در منزل دوم كه گوش است بنشانید و سپس با سكوت آنرا به منازل بالاتر كه فكر و عقل و تدبّر است، رسانده و بالاخره، درآخِرین و بهترین منزل كه قلب است، جای دهید.
وقتی قرآن در مركز فرماندهی وجود انسان فرود آمد و آنجا استقرار یافت، در آن هنگام است كه قرآن فرمانده كلّ قوا در تمام نواحی وجود انسان اعمّ از دست و پا و چشم و گوش و زبان و كلّ انسان میشود و انسان در تمام شئون زندگیاش مطیع فرمان قرآن میشود و در واقع، اینانسان، در مرتبة خودش، وجود عینی قرآن میشود كه برتر از مرتبه ی لفظی و كتبی و ذهنی و حفظی و عقلی آن است و میشود احسن منازل قرآن. و لذا طبیعی استكه سرانجام، چنین وجود قرآنی، مورد رحمت پروردگار واقع گردد.
بنابراین، ما باید این مهمان بسیار عزیز و محترم را در بهترین منزل از منازل وجود خودمان فرود آوریم و آن، منزل قلب ماست كه مركز فرماندهی در كشور وجود ماست.
پس، ما یك وظیفه دربارة قرآن داریم كه بیش تر به بحث و فكر و مطالعه دربارة آن بپردازیم. و دیگر وظیفة ما دربارة قلب خودمان است كه حالات و عوامل اثرگذار درآن را بشناسیم.
این دو مطلب، بسیار لازم است. امّا راجع به شناخت قرآن، پس از كلام فرستنده و آورندة آن، زیباترین سخن، سخن امام امیرالمۆمنین، علی(ع) استكه میفرماید:
اِنتَفِعوا بِبَیانِ الله؛ مردم، از بیان خدا بهره بگیرید؛ وَ اتَّعِظوا بِمَواعِظِ الله؛ و از مواعظ خدا پند بپذیرید؛ وَ اقبَلوا نَصیحَهَ الله؛ و نصیحت خدا را در دل بنشانید.
آیا واعظ و ناصحی بهتر از خدا میشود تصوّركرد؟
وَ اعلَموا أنَّ هذَا القُرآن هُوَ النّاصِحُ الَّذی لایَغُشّ؛ و بدانید این قرآن، پنددهندهای است كه در نصیحت خیانت
نمیكند؛ وَ الهادِی الَّذی لایُضِلّ؛ و هدایتكنندهای است كه گمراه نمیكند؛
فَاستَشفوهُ مِن أدوائِكُم؛ پس، دوای دردهای خودتان را ازآن بخواهید؛
فَإنَّ فیهِ شِفاءً مِن أكبَرِ الدّاء وَ هُوَ الكُفرُ وَ النِّفاق وَ الغَیُّ وَ الضَّلال؛ زیرا در قرآن، شِفای بزرگترین درد كه كفر و نفاق و گمراهی است، وجود دارد.
وگرفتاری ما، همینجاست. ما غالباً دردهای درونی خودمان را نمیشناسیم تا به فكر معالجه ی آن باشیم. ما از بیماری روده و معده، زودآگاه میشویم و با شتاب، به فكر عِلاجش میافتیم.
امّا چه بسا عمرمان به پایان برسد و اصلاً نفهمیمكه چه بیماری مُهلِكی در جان خود داریم!! من مبتلا به بیماری حسد هستمكه از پیش افتادن دیگران در شۆون زندگی، رنج میبرم.
من مبتلا به بیماری حرص هستم كه از انباشتن پول و ثروت و بهدستآوردن مقام و منصب متعدّد سیر نمیشوم!
من مبتلا به بیماری بخل هستمكه دل از مال و منال فراوان، برای انفاق واجب در راه خدا بر نمیكَنم!
این بیماریهای مهلك استكه پس از مرگ، ما را به عذابهای سوزانِ پایانناپذیرِ جهنّم مبتلا خواهد ساخت.
پس، ابتدا باید ما اینمهمان عزیز را كه قرآن است، بشناسیم و پی به عظَمت و جلالت او ببریم. آنگاه، به فكر جا دادن او در بهترین جایگاه از نواحی وجود خود برآییم.
ولی متأسّفانه، ما هم در شناخت قرآن مشكل داریم و هم در شناخت قلب خودكه احسن منازل قرآن است و خداوند رویآن تكیة بسیار دارد.
در سورة شمس، یازده قَسَم دنبال هم میآورد تا میزان صحّت و بیماری قلب، و در نتیجه، ملاك سعادت و شقاوت انسان را نشان بدهد. و وقتی خدا قسم یاد میكند، معلوم میشودكه مطلب، بسیار مهمّ است،آنهم یازده قسم دنبال هم.
مفسّرینگفتهاند: در قرآن مطلبی نداریم كه خدا برای اثبات آن، اینگونه قسمهای متعدّد یاد كردهباشد كه میفرماید:
وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها وَ القَمَرِ إذا تَلاها وَ النَّهارِ إذا جَلاّها وَ الّیلِ إذا یَغشاها وَ السَّماءِ وَ ما بَناها وَ الأرضِ وَ ما طَحاها وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها، فَألهَمَها فُجورَها وَ تَقواها، قَد أفلَحَ مَن زَکّاها، وَ قَد خابَ مَن دَسّاها.
آنمطلب بسیار مهمّیكه پس از قسمهای متعدّد ذكر میكند، ایناستكه تنها راه رستگاری، تطهیر و تزكیة قلب از آلودگی به رذائل است و قلب آلودة به رذائل، بهطور مسلّم، همراه با محرومیّت از سعادت جاودان است.
آنچهكه خدا از ما میخواهد، ایناست كه جان خودمان را اصلاحكنیم؛ همهاش دنبال نقش و نگار خانه و دیوار و فرش و مَركب نباشیم. این ها رو به فنا میروند و از ما جدا میشوند!
آنچه با ما میماند، تنها قلب و روح و جان ماستكه خودمان هستیم. چرا آن را اصلاح نمیكنیم و به درمان دردآن نمیرسیم؟!
خدا قسم میخوردكه هركسآلوده به رذائل، از دنیا برود، ترسیده و خسارت دیده و محكوم به عذاب جهنّم خواهد بود. ولی ما گمان میكنیم خدای متعال اَلعِیاذُبِالله، شوخی میكند یا این گفتار ها مربوط به ما نیست و مربوط به كفّار است. ما حدّاقل، باورمان بشود كه خیلی پایینیم؛ هم در قرآنشناسی پایینیم و هم در قلبشناسی.
نه قرآن را آنچنانكه هست، شناختهایم و نه قلب خودمان را كه بفهمیم چگونه هستیم و چگونه باید باشیم. مبادا فردا، مورد اخذ و عِقاب قرار گیریم و قرآن، این مهمان عزیز، از دست ما به شكایت برخیزد كه:
خدایا، اینمردم مرا به خانههای خود بردند، امّا در احسن منازل و در بهترین جا كه قلبشان بود، قرارم ندادند. بلكه در پایینترینجا كه زبان و گوش و اَحیاناً دستگاه حافظة شان بود، به من جا دادند و گاهی همراه عروس به حجلهام میبردند و پیش از حمل اثاث به خانة نو واردم میكردند و گاهی بالای سر مسافر بههنگام خروج از منزل میگرفتند و در مجلس ترحیم مردهها با صدای بلند آهنگین میخواندند تا ثوابی عاید روح مردهها گردد! گوییكه منكتاب مردهها بودم، نه مال زندهها!
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی، ویراستار: سید علی مرتضوی
تنظیم: یگانه داودی