یک احساس دست و پا گیر
ترس ، منبع اصلی خرافات و یکی از منابع عمده ی ظلم است . غلبه بر ترس ، شروع خردمندی است.
چیزهایی هستند که باید از آن ترسید . به عبارت دیگر ، هر اقدامی که جان انسان را به مخاطره بیاندازد ، ترسی به همراه دارد که منطقی است . نوشیدن زهر ، پریدن از روی ساختمان های چندین طبقه و بسیاری از کارهای دیگر ، مواردی هستند که می توان به آن اشاره کرد .
اما از اینها که بگذریم ، سایر ترسها – ترسهایی که در زندگی روزانه ی خود با آن مواجه هستیم ، توهمی بیش نیستند.
اغلب اشخاص با موقعیتهای ترس برانگیز به گونه ای برخورد می کنند که گویی ترس نوعی دیوار است . مثل اینکه به سوی کسی که او را نمی شناسیم برویم و به او سلام کنیم .
وقتی به موضوع " نزدیک شدن به غریبه " فکر می کنیم دیوار شروع به شکل گرفتن می کند . وقتی به برخورد احتمالی او می اندیشیم دیوار محکمتر می شود .
واکنش طرف دیگر ، متاسفانه همیشه منفی در نظر گرفته می شود :« ممکن است مایل به دوستی با من نباشد ؟» به ندرت به فکرمان می رسد که ممکن است شخص مورد نظر با میل و رغبت با ما سلام و احوالپرسی کند .
اما دیوارِ ترس ، واقعی نیست . توهمی بیش نیست ، اما گاهی ناخودآگاه آن را حقیقی می پنداریم .
اگر ترس دیوار نیست ، پس چیست ؟ "یک احساس است " .همین و بس .
اگر بخواهید ، مانعی بر سرراه شما برای رسیدن به خواسته تان نخواهد بود و چنین توانی را هم ندارد . البته می تواند روی روحیه شما تاثیر بگذارد ، می تواند شما را نگران و وحشت زده کند ، اما نمی تواند شما را متوقف سازد . تنها شما می توانید خود را متوقف کنید .
مثلا ، ترس دیدار با اشخاص ، ترس به راستی احمقانه ای است . با توجه به اینکه دیدار اشخاص تهدید جانی به همراه ندارد و کسی گردن کسی را نمی زند . بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که ممکن است مورد بی اعتنایی قرار گیرند . بنابراین تنها و در نهایت با خطر بی اعتنایی روبرو هستید . اما اگر برای این ملاقات تلاشی نکنید ، در واقع خود شما دست رد به سینه خود زده اید و بنابراین با همان نتیجه ای که اگر اقدام می کردید و موفق نمی شدید روبرو می شوید .
اما اگر زحمت انجام این مهم را به خود بدهید ، بعید نیست به آنچه می خواهید برسید .
حتی اگر شما را نپذیرند ،دست کم در مقایسه با هیچ اقدامی صورت ندادن تجربه ای کسب می کنید . مثلا ممکن است به این نتیجه برسید که برای روبرو شدن با اشخاص به خصوصی ، بعضی از روشها موثرتر واقع می شوند .
برای غلبه بر ترس ، این همه کاری است که باید انجام دهید . بدانید که ترسی در کار است و بخواهید هرطور شده با آن روبرو شوید . به جانب آنچه قصد انجامش را دارید قدم بردارید . انتظار کمی واهمه را داشته باشید ؛ اما بعید است که شدت ترس شما را زمین گیر کند . با تکرار تجربه ، به تدریج زمینه ترس کم و کمتر شده ، سرانجام ناپدید می شود .
روان شناسی در این زمینه می گوید « هر کاری را که قبلا انجام نداده اید سه بار انجام دهید :
**یکبار برای غلبه بر ترس ،
**یکبار برای اطلاع از چگونگی این کار
**و بار سوم برای اینکه بدانید آیا اصولا به انجام این کار علاقمند هستید یا نیستید .»
ترس چیزی است که باید از آن گذشت ، چیزی نیست که از آن روی برگرفت .
در واقع اگر خوب فکر کنید می بینید که تنها تفاوت میان ترس ( یک احساس منفی ) و هیجان ( یک احساس ظاهرا مثبت ) اسمی است که روی آن می گذاریم ؛ و گرنه احساس همان احساس است ، تنها پسوند و پیشوندهایی که برایش انتخاب می کنیم تفاوت دارد .
سرور حاجی سعید بخش خانواده ایرانی تبیان