با امام جماعتی که نماز را اشتباه می خواند چه کنیم؟
دو شرط مهم امر به معروف این است که فردی که امر به معروف می کند در درجه اول عامل به معروف باشد و دیگر اینکه زمینه پذیرش را در فرد خطاکار فراهم آورد، به این صورت که ابتدا او را به صورت ملایم و با رویی گشاده امر به معروف نماید و اشتباهش را گوشزد کند.
دو شرط امر به معروف در سیره اهل بیت (علیهم السلام)
1. عامل بودن به معروف:
اسلام هیچ گاه بر نمی تابد که فردی برای نجات دیگری، خود را در دام تباهی و فساد بیندازد؛ به این معنی که خود فرد نیز موضوعیت دارد و اجازه نمی دهد که کسی برای پاک شدن دیگری خود را آلوده سازد. از جمله مهم ترین شرایط امر به معروف این است که فردی که امر به معروف می کند در درجه اول عامل به معروف باشد.
نوشته اند روزی حسن بصری در مقابل گروهی از مردم ایستاده بود و با سخنان خود آنان را امر و نهی می کرد و به اصطلاح خود آنان را پند می داد. امام سجاد(علیه السلام) سخنان او را شنید و نزد او رفت و با اشاره دست فرمود: ای حسن بصری! اندکی ساکت بمان تا من از تو سۆالی بکنم، تو که این گونه مردم را به قول خود ارشاد می کنی آیا در سرانجام کار از این حال که بین خود و خدا داری راضی خواهی بود؟ پاسخ داد: خیر راضی نخواهم بود. امام دوباره پرسید: آیا در فکر تغییر و اصلاح این وضع خودت هستی تا به وضع و حال شایسته ای برسی یا نه؟ حسن بصری سر به زیر انداخت و گفت: هر بار که تصمیم می گیرم که وضع خود را تغییر دهم شکست می خورم و همیشه عهدم در حد حرف باقی می ماند. امام فرمود: آیا امید داری بعد از محمّد (صلی الله علیه و آله) پیامبری بیاید که تو سابقه آشنایی با او را داشته باشی؟ پاسخ داد: نه! امام دوباره پرسید: در مورد این جهان چه، آیا فکر می کنی غیر از این جهان، جهان دیگری بیاید تا تو کار نیک در آن انجام دهی؟ پاسخ منفی داد.
امام فرمود: اگر کسی اندکی هم عقل داشته باشد به همین اندازه که تو راضی هستی راضی خواهد بود. تو که تلاشی در درست کردن وضع خود نداری پس چرا مردم را امر به معروف و نهی از منکر می نمایی؟
حسن بصری سرش را پایین انداخت و شرمنده شد و از آن پس هرگز کسی ندید که او مردم را این گونه پند دهد.
2. ملایمت در برخورد:
از دیگر شرایط مهم امر به معروف که زمینه پذیرش را در فرد خطاکار فراهم می آورد، این که ابتدا او را به صورت ملایم و با رویی گشاده امر به معروف نماید و اشتباهش را گوشزد کند.
نوشته اند روزی در بین مردم آواز در دادند که خلیفه منصور عباسی قصد دارد بیت المال را بین مردم تقسیم نماید. مردم به سوی بیت المال هجوم آوردند تا سهم خود را بگیرند. امام صادق (علیه السلام) از کوچه ای می گذشت که نگاهش به «شقرانی» افتاد. او و پدرانش آزاد کرده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند. او تلاش زیادی می نمود تا زودتر خود را به محل تقسیم برساند و سهم خویش را بگیرد. وقتی متوجه امام شد، جلو آمد و سلام نمود و عرض کرد: فدایت شوم! من غلام شما شقرانی هستم.
امام نگاه محبت آمیزی به او کرد و شقرانی دلیل حضور خود را در آنجا گفت. امام کیسه ای سکه به او داد و سپس با لحن ملایمی به او فرمود: ای شقرانی! کار خوب از هر کسی خوب است اما چون تو را به ما نسبت می دهند و وابسته به خاندان پیامبر هستی از تو خوب تر است، و کار زشت از هر کسی زشت است اما از تو به دلیل نسبت با ما زشت تر و ناپسندتر است. امام می دانست که او شراب می نوشد و اعمال زشت انجام می دهد، بدون این که مستقیم به او بگوید با لحنی کنایه آمیز به او فهماند که بایستی از کار زشت خود دست بردارد و توبه نماید. عرق شرم بر پیشانی شقرانی نشست و امر به معروف امام در او اثر کرد و رفتار خود را تغییر داد.
و دو استفتاء در باب امر به معروف و نهی از منکر:
جواب: لازم است به ایشان تذكر داده شود شاید توجهی به این مطلب نداشته باشد امّا نحوه تذكر می تواند به صورت نوشتن نامه ای محترمانه باشد كه بدست خود ایشان داده شود و در آن به این نكته در قرائت اشاره شده باشد. امید است اقدام شما مورد توجه ایشان قرار گیرد و شما هم از فیض جماعت محروم نگردید. (ر.ك، استفتائات حضرت امام(ره)، ج2، ص621)
جواب: باید با كمال ادب و احترام به گونه ای كه توهین تلقی نشود به ایشان تذكر بدهید همانگونه كه حضرت امام حسین و امام حسن ـ علیهما السّلام ـ نسبت به وضوی اشتباه آن فرد عمل فرمودند. (ر.ك، تحریر الوسیله، ج1، ص418 م14)
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش احکام اسلامی تبیان
منابع:
مجله شمیم یاس: فروردین 1386، شماره 49
سایت حوزه
سایت اندیشه قم (بخش استفتائات)