تبیان، دستیار زندگی
در توکل سرنوشت انسان نیز مورد توجه قرار می گیرد و وظایفی متوجه انسان و خدا می گردد. در واقع در کلمه توکل عهده دار شدن بنده هم هست، یعنی دو عهده داری و دو تعهد است، یک عهده دار شدن از طرف بنده، که کلمه توکل از این جهت است، و یک عهده دار شدن از طرف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش توکل در سرنوشت انسان


توکل از ماده " وکل " است که وکالت هم از همین باب است. " وکل " یعنی واگذار کرد. توکیل که به اصطلاح علم صرف باب تفعیل " وکل " است، یعنی وکیل گرفتن. وکیل یعنی کسی که انسان کار را به او واگذار کرده است، توکیل یعنی وکیل انتخاب کردن. علی القاعده باید به جای " توکل علی الله " ، " وکل الله " باشد، یعنی هر کسی که خدا را وکیل و کارگزار کار خودش قرار بدهد، و حال آنکه توکل معنایش قبول واگذاری است، یعنی متعهدشدن و قبول کردن.


توکل

توکل در نهج البلاغه

توکلت به خدا باشه ، کارهایت را به خدا واگذار کن، اینها جملاتی است که مار بارها و بارها از دیگران شنیده و یا خودمان به دیگران توصیه کرده ایم. توکل چیست و چگونه می توان آن را با اختیار انسان و تلاش و کوشش او جمع کرد. اینکه جز خدا نباید از دیگری انتظار یاری داشت پس در این میان انسان چه نقشی می تواند داشته باشد؟

معنای توکل

توکل از ماده " وکل " است که وکالت هم از همین باب است. " وکل " یعنی واگذار کرد. توکیل که به اصطلاح علم صرف باب تفعیل " وکل " است، یعنی وکیل گرفتن. وکیل یعنی کسی که انسان کار را به او واگذار کرده است، توکیل یعنی وکیل انتخاب کردن. علی القاعده باید به جای " توکل علی الله " ، " وکل الله " باشد، یعنی هر کسی که خدا را وکیل و کارگزار کار خودش قرار بدهد، و حال آنکه توکل معنایش قبول واگذاری است، یعنی متعهدشدن و قبول کردن. علی القاعده این جور است که موکل ما هستیم، متوکل خداست، نه اینکه متوکل ما باشیم، چون ما که کار خدا را به عهده نگرفته ایم، متوکل یعنی کسی که کار را به عهده می گیرد، و خداست که بناست کار ما را به عهده بگیرد.

راه حق چیزی است که انبیاء از طرف خدا آن را شناسانده و از طرف خدا آن را تضمین کرده اند که هر که این راه را برود به نتیجه می رسد. خداوند این عالم را طوری ساخته است که همواره از کسانی که حق و حقیقت را حمایت کنند حمایت می کند. حق همواره یک تأیید معنوی با خود دارد

توکل و سرنوشت

در توکل سرنوشت انسان نیز مورد توجه قرار می گیرد و وظایفی متوجه انسان و خدا می گردد. در واقع در کلمه " توکل " عهده دار شدن بنده هم هست، یعنی دو عهده داری و دو تعهد است، یک عهده دار شدن از طرف بنده، که کلمه " توکل " از این جهت است، و یک عهده دار شدن از طرف خدا: تو عهده دار وظیفه خودت و طاعت خدا باش، در سرنوشت اعتمادت بر خدا باشد. در " علی الله " کلمه " معتمدا " تضمین شده است. تو در هر کاری توجهت به وظیفه خودت باشد، ولی انسان که نمی تواند نگران سرنوشت خودش نباشد، در آن جهت تکیه ات بر خدا باشد. " توکل معتمدا علی الله " عهده دار کار خود و وظیفه خودت باش، درحالی که تکیه ات به خدا باشد، در سرنوشت تکیه ات به خودت نباشد، به خدا باشد. تو اگر وظیفه خودت را خوب انجام بدهی، مطمئن باش سرنوشتت به دست او خوب خواهد شد و از بین نخواهد رفت. از اینجا معلوم می شود که توکل به معنای یک کار یک طرفه، یعنی من هیچ تعهدی را نپذیرم، فقط سرنوشتم را به خدا بسپارم، بعد هم بروم بخوابم، مردود است، پس تکلیف وظیفه چه می شود؟ خدا آن وقت متعهد سرنوشت انسان می شود که انسان متعهد وظایف خودش بشود. تو راه خدا را پیش بگیر و در هر کاری ببین وظیفه چیست، به تکلیف خودت عمل کن، آن وقت ببین خدا چگونه سرنوشت تو را خوب می سازد. پس در مفهوم توکل دو چیز خوابیده است: از طرف بنده قبول کردن وظایف الهی که به او واگذار شده است، از طرف خدا قبول کردن سرنوشت خوب که بنده به او واگذار کرده است. خدا تکلیف به تو واگذار کرده است، تو آن را بپذیر، تو سرنوشتت را به خدا بسپار، خدا آن را می پذیرد.

پله های کمال

توکل باید کرد یا تلاشش و کوشش ؟

حضرت علی (علیه السلام) برای حرکت در مسیر کمال چهار قانون را مطرح می کنند و یکی از این قوانین توکل می باشد. «من توکل علیه کفاه»هرکس که توکل به (خدا) کرد، کفایتش نماید.( خطبه 90)

بنابراین دیگر نیازی به تلاش و کوشش نیست ؟ به هر حال توکل در مقابل جهد و سعی نیست، که آیا جهد و سعی کنیم یا توکل؟ توکل یعنی انسان همیشه به آنچه مقتضای حق است عمل کند و در این راه به خدا اعتماد کند، که خداوند حامی و پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق می باشند. توکل تضمین الهی است برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است. به طور مثال: شما می روید به مغازه ای و متاعی خریداری می کنید و صاحب آن مغازه مرغوبیت آن متاع را تضمین می کند و به شما اطمینان می دهد و شما هم به گفته او اعتماد می کنید، یعنی مطمئن می شوید که متاع مورد نظر، همان اندازه مرغوب است که او گفته است. راه حق چیزی است که انبیاء از طرف خدا آن را شناسانده و از طرف خدا آن را تضمین کرده اند که هر که این راه را برود به نتیجه می رسد. خداوند این عالم را طوری ساخته است که همواره از کسانی که حق و حقیقت را حمایت کنند حمایت می کند. حق همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.

خدا آن وقت متعهد سرنوشت انسان می شود که انسان متعهد وظایف خودش بشود. تو راه خدا را پیش بگیر و در هر کاری ببین وظیفه چیست، به تکلیف خودت عمل کن، آن وقت ببین خدا چگونه سرنوشت تو را خوب می سازد. پس در مفهوم توکل دو چیز خوابیده است: از طرف بنده قبول کردن وظایف الهی که به او واگذار شده است، از طرف خدا قبول کردن سرنوشت خوب که بنده به او واگذار کرده است. خدا تکلیف به تو واگذار کرده است، تو آن را بپذیر، تو سرنوشتت را به خدا بسپار، خدا آن را می پذیرد

به عنوان نمونه آیه ای از قرآن کریم این موضوع را مطرح نموده: یکی آیه ای است که از زبان همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده اند ذکر می کند. آنها به مردمی که با آنها مخالفت می کردند و سد راه آنها می شدند می گفتند: «و ما لنا أن لا نتوکل علی الله و قد هدینا سبلنا و لنصبرن علی ما آذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلون؛ یعنی چرا ما بر خدا توکل و اعتماد نکنیم و حال آنکه خدا راه را به ما نشان داده و البته ما آن راه را خواهیم رفت و هر چه شما ما را شکنجه دهید ما صبر و استقامت خواهیم کرد، اعتماد کنندگان باید تنها بر خدا اعتماد و توکل کنند»  (ابراهیم، 12). این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می کند، راهی هست و پیمودنی هست و رنج و مشقتهایی در این پیمودن هست که اراده را سست و عزیمت را فسخ می کند. انبیاء می گویند: ما از نیروی باطل نخواهیم هراسید و به خدا اعتماد می کنیم و راه حق را می رویم.

توکل نردبان رسیدن به یقین

حمد بن أبى عبد اللَّه از پدرش مرفوعاّ تا پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت نموده كه جبرئیل خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله آمد، و عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى مرا فرستاده كه هدیه‏اى به تو تقدیم نمایم كه به احدى قبل از تو داده نشده، پیغمبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله فرمود: من پرسیدم: آن چیست؟ گفت: «صبر» و بهتر از آن، گفتم: بهتر از صبر چیست؟ گفت: رضا و بهتر از آن، پرسیدم: بهتر از رضا چیست؟ جواب داد: «زهد» و بهتر از آن، گفتم: بهتر از زهد چیست؟ گفت: «اخلاص» و نیكوتر از آن،گفتم: نیكوتر از اخلاص چیست؟پاسخ گفت: «یقین» و پسندیده‏تر از آن، پرسیدم: اى جبرئیل آن چیست؟ گفت:نردبان رسیدن به آن، و آن «توكّل» بر خداى عزّ و جل است. گفتم: «توكّل» بر خداى عزّ و جلّ چیست؟ گفت: آنكه بدانى مخلوق زیان نمى‏زند، و سود نمى‏رساند، و بخشش نمى‏كند، و باز نمى‏دارد، و ناامیدى از مخلوق را شیوه خودسازى، پس هر گاه بنده چنین باشد به كسى جز خدا تكیه نكند، و نمى‏ترسد جز از خدا، و به كسى غیر از خدا طمع نمى‏بندد پس اینست معنای توكّل.

مریم پناهنده

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.