برخورد آیت الله بروجردی با بهائیان
خاطرات و دیدگاههای آیت الله محمدباقر سلطانی طباطبایی پیرامون حضرت آیتالله العظمی بروجردی - ١٠
در ادامه، بخش دهم گفتگوی آیت الله سلطانی طباطبایی پیرامون موضع آیت الله بروجردی درباره مجله مکتب اسلام و ارتباط با بهائیان تقدیم مخاطبان میشود:
- یکی از نشریاتی که در دوران زعامت حضرت آیت الله بروجردی در حوزه علمیه قم منتشر شد، مجله مکتب اسلام است. لطفاً موضع حضرت آیت الله بروجردی را در نشر این مجله بیان کنید.
حاج آقا موسی صدر - حفظه الله یا رحمه الله - متصدی این کار بود. حاج آقا موسی صدر با من مشورت کرد که قبل از انتشار، موافقت حضرت آیت الله بروجردی را تحصیل کنند.
نظر من بر این بود که اگر پیش از انتشار، خدمت آیت الله بروجردی گفته شود، ممکن است موافقت نکنند و اگر موافقت نکردند، دیگر کاری نمیشود کرد. لذا من به آقای صدر گفتم بهتر است شما یک شماره صفر با مقالات پخته و عمیق منتشر کنید و به خوانندگان خودتان، بویژه در شهرستانها بگویید که به آیت الله بروجردی در تأیید، تحسین و اهمیت این کار، نامه بنویسند تا هم زمینه مناسب ایجاد شود و هم آیت الله بروجردی در برابر عمل انجام شده قرار بگیرد.
یک شماره با مقالات نسبتاً خوبی منتشر کردند و از گوشه و کنار در تأیید این کار، نامههایی برای آیت الله بروجردی فرستاده شد. ایشان خرسند شدند و کار ادامه یافت.
- حضرت آیت الله بروجردی در رابطه با بهائیت حساس بودهاند، لطفاً دراین باره توضیح بفرمایید.
آیت الله بروجردی نسبت به بهائیت حساسیت خاصی داشتند و با آنان مبارزات فراوانی کردند. میفرمودند: "هرگاه با شاه ملاقات کردهام تأکید داشتم که جلوی این فرقه ضاله مضله را بگیرند و او هم وعده میداد ولی عمل نمیکرد. تا در یکی از ملاقاتها به او فشار آوردم. گفت : این کار از من ساخته نیست باید شما کمک کنید. گفتم: من چه قدرتی دارم، قدرت در دست شماست. گفت: مردم را وا دارید که شکایت کنند و به من منعکس شود تا من مستندی برای جلوگیری داشته باشم.
من دیدم نظر بدی نیست. از این روی، از آن به بعد، مردم شهرستانها را وادار به نوشتن نامههایی علیه این جریان کردیم.
ماه رمضان فرا رسید، به آقای فلسفی گفتیم: علیه بهائیان سخنرانی کنند. نتیجه این کوششها این شد که شاه، باتمانقلیچ را وادار کرد که ساختمان حضیرة القدس (مرکز بهائیان) را خراب کند."
آخر یکی از شبها آمدند گفتند از دربار کسی ملاقات میخواهد. اجازه دادم آن شخص آمد و گفت از سفارت آمریکا از شاه خواستهاند که با اقلیتهای مذهبی کاری نداشته باشید زیرا ما خود را موظف میدانیم که امنیت اقلیتها را حفظ کنیم. اگر شما نمیتوانید امنیت آنها را حفظ کنید ما در صدد حفظ آنها باشیم؛ از این روی ادامه این موضوع با حیثیت ما منافات دارد.
من هم با کمال تأسف گفتم: قضیه را خاتمه بدهید که باعث ذلت مسلمانان نگردد؛ لذا قرار شد مرکز بهائیان را تبدیل به کتابخانه بکنند. به حسب ظاهر قضیه خاتمه یافت.
- گویا در زمان ارسال نامه آیت الله بروجردی، به دفاع از فلسطینیان، در قم جریانی اتفاق افتاده بود. لطفاً توضیح بدهید.
فدائیان اسلام برای اعزام نیرو به فلسطین و دفاع از فلسطینیان دفتری در مدرسه دار الشفا گشوده بودند و تبلیغ میکردند که طلاب و افراد دیگر ثبت نام کنند.
آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری هم با دادن اعلامیه از این کار طرفداری کرده بودند. روزی آیت الله بروجردی با آیت الله صدر و آیت الله خوانساری جلسهای تشکیل داده بودند که گزارش آن جلسه را آیت الله صدر برای من نقل کردند.
آیت الله صدر میَفرمودند: من تصور نمیکردم آیت الله بروجردی این همه منطیق (سخنور) باشد، تمام راههای توجیه را بر آقای خوانساری بسته بود. به ایشان گفت: اگر دولت موافقت نکند (که نمیکند)، شما حتی یک نفر هم نمیتوانید به فلسطین اعزام کنید مگر قاچاق بروید. با تبلیغات علنی که اکنون راه افتاده، کاری از پیش نمیرود و شخصی مثل شما نباید به کاری که عاقبت آن روشن نیست و ثمرهای ندارد اقدام کنید."
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع:
1. پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
2. مجله حوزه،شماره 43-44، مصاحبه با آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (ره)،ص 27.
تهیه و تنظیم:عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان