تبیان، دستیار زندگی
((استدراج)) عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت ، وبه صورت تدریجی که مشمولین این سنت ، استغفار وتوبه را فراموش می کنند ودر آخرت به عذاب می رسند ویا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند ومورد عذاب واقع می گردنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استدراج چیست؟

استدراج


در فرهنگ اسلام سنتهای الهی  همان قوانینی است که از سوی خداوند در جامعه بشری به منظور رشد و تعالی انسان و آشنا ساختن او با هدف اصلی خلقتش اجرا می شود. یکی از این قوانین سنت استدراج است . در این فرصت به معرفی و نقش آن در مسیر سعادت بشر می پردازیم .


بررسی واژه استدراج

درلغت:

استدراج در لغت به معنای این است که کسی در صدد بر آید پله پله و بتدریج از مکانی و یا امری بالا رود و یا پایین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود.[1]

در اصطلاح:

در اصطلاح به معنای نزدیک شدن تدریجی به سوی هلاکت و نابودی در دنیا و یا آخرت است  که به صورت خفا و ناپیداست. به عبارت دیگر استدراج تجدید نعمتی است بعد از نعمت دیگر بگونه‌ای که شخص و یا اشخاص و یا جامعه‌ای مورد عذاب غرق در مظاهر مادی و سرمست از نعمت های که یکی بعد از دیگری در اختیار شان قرار گرفته، به زیاده روی در معصیت و کفر و عناد می پردازد و به تدریج و بدون توجه به سوی  هلاکت و نابودی نزدیک می شود و از خدا و نتایج کارهای خود غافل می گردد.[2]

همین معنا برای استدراج، از احادیث و روایاتی که در این موضوع از معصومین علیهم السلام نقل گردیده است نیز استفاده می گردد که از میان آنان روایاتی به عنوان نمونه نقل می گردد:

از امام صادق علیه السلام از معنی استدراج پرسیده شد، در پاسخ فرمود:

معنی آن این است که بنده چون گناه کند، به او مهلت داده شود و هنگام آن گناه نعمت او تجدید گردد و او را از استغفار باز دارد و او نعمت گیر شود از راهی که نمی داند.[3]

((استدراج)) عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت ، وبه صورت تدریجی که مشمولین این سنت ، استغفار وتوبه را فراموش می کنند ودر آخرت به عذاب می رسند ویا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند ومورد عذاب واقع می گردنند

- امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، به بلاء و ناملایمتی دچارش می سازد، تا آنکه استغفار بیادش بیاید و وقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند وقتی بنده اش گناهی کرد، دنبال گناهش نعمتی به او می رساند، تابدین وسیله استغفار از یادش برود، و او همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد، واین سخن خداست که می فرماید: ((سنستدرجهم منآ حیث لایعلمون )) و این استدراج به نعمت دادن در وقت معصیت است.[4]

از مجموعه ی آنچه گفته شد می توان چنین  نتیجه گرفت که ((استدراج)) عبارت است از مجازات خداوند، از طریق افزایش نعمت بعد از نعمت، و به صورت تدریجی که مشمولین این سنت، استغفار و توبه را فراموش می کنند و در آخرت به عذاب می رسند و یا یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند و مورد عذاب واقع می گردند.

عوامل و زمینه های استدراج

1- کفر

- ((وکاَیّن مِن قریةٍ عتت عَن اَمر رَبّها ورُسُلِهِ فَحاسبناها حساباً شدیدآً و عَذّبناها عَذاباً نُکراً.))[6]

و چه بسیار مردم دیاری که از امر خدا و رسولانش سر پیچی کردند (و کافر شدند) ما هم آنان را به حساب سخت مۆاخذه کردیم و به عذاب شدید معذّب ساختیم.

در آیه ی فوق دو نوع کفر و سرکشی برای این مردم ذکر شده است ، یکی کفر ورزیدن به خداوند تبارک و تعالی و شریک قائل شدن برای آن، دیگری تکذیب دعوت رسولان خدا و عدم پذیریش دعوت آنان.

در نتیجه‌ این کفر و سرکشی آنان است که خداوند آنها را به سنت استدراج گرفتار شان نموده و به عذاب سخت وعده می‌دهد .

گناه

2-   تکذیب آیات الهی

((وَالّذین کَذَّبوا بِایاتِنا سنستدرجُهُم مِن حَیثُ لا یعلَمون.))[7]

و آنان که آیات مارا تکذیب کردند، به زودی به عذاب و هلاکت می‌افکنیم از جایی که نمی دانند.

- ((فَذرنِی وَمَن یُکذّبُ بِهذ الحدیثِ سنستدرجُهُم مِن حَیثُ لا یعلمون.))[8]

پس واگذار مرا با آن که تکذیب می کند این داستان را ، آنها را به تدریج (به عذاب و هلاکت ) می افکنیم از جایی که نمی دانند.

این دو آیه تکذیب نمودن آیات خدوند را به عنوان عامل و زمینه ی اجرایی سنت مجازات استدراج بیان می کنند. یعنی کسانی که آیه ها و اخبار ی که از جانب خداوند داده شده است تکذیب کردند و آنان را نپذیرفتند، خداوند آنان را مجازات می کند، آن هم از طریق سنت استدراج و افزایش نعمت، تا با غرق شدن در تنعمات مادی و غفلت از نتایج کارهایش و نافرمانی بیشتر به هلاکت و نابودی سقوط نماید.

3-   گناه و معصیت

((فَلَمّا نَسوا ما ذُکّروا بِهِ فَتَحنا عَلَیهِم اَبوَاب کُلِّ شَیءٍ))[9]

پس هنگامی که  فراموش کردند آنچه را به آن تذکر داده شده اند، درهای همه چیز را به روی آنها گشودیم.

در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که شخصی از امام معنای ((سنستدرجهم من حیث لایعلمون)) پرسید. امام در جواب فرمود: این در باره ی بنده ای است که گناه می کند و در اثر آن نعمتهای تازه ای به او رو می آورد، واین نعمتها او را از استغفار از گناهش باز می دارد.[10]

یکی از یارن امام صادق علیه السلام عرض کرد: من از خداوند مالی طلب کردم به من روزی فرمود، فرزندی خواستم به من بخشید، خانه ای طلب کردم به من مرحمت کرد، من از این می ترسم نکند این ((استدراج)) باشد!

شیوه های استدراج

روایاتی که در موضوع استدراج استحصار گردیده است استدراج را تنها به صورت کلی افزایش نعمت بیان می کنند: ((عن سماعه مِهران قال: سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله عزّوجلّ: ((سنستدرجهم من حیث لایعلمون )) [11] قال: هو عبد یذنب الذنب فتجدّد له النعمه معه تلهیه تلک النعمه عن الاستغفار من ذلک الذنب.)) [12]

سماعه بن مهران گوید: از امام صادق علیه السلام تفسیر قول خدای عزوجل را ((به زودی آنان را نعمت گیر کنیم از راهی که نمی دانند)) سوال کردم ، فرمود: آن بنده ای است که گناهی می کند و نعمت او تجدید می شود با آن گناه ، آن نعمت او را از استغفار از این گناه باز می دارد.

همین گونه روایات دیگری که در قبل ذکر شده اند همگی به شکل کلی، استدراج را زیادتی نعمت ذکر می کنند. اما تنها در یکی از روایاتی که یکی از یارن امام صادق علیه السلام عرض کرد: من از خداوند مالی طلب کردم به من روزی فرمود، فرزندی خواستم به من بخشید، خانه ای طلب کردم به من مرحمت کرد، من از این می ترسم نکند این ((استدراج)) باشد! امام فرمود: ((اگر اینها توأم باحمد وشکر الهی است استدراج نیست)).[13] در این روایت به مصادیقی از نعمت خداوند(مال ، فرزند ،خانه) اشاره گردیده است.

نتیجه  ...

همانگونه که گفته شد آن چه درمورد ((استدراج)) از روایات نقل گردیده به صورت کلی وفور نعمت را شیوه ی استدراج گرفته است. ولی این فراوانی نعمت در جامعه مصادیقی دارد که به چند مورد آن در روایات اشاره شده که در جامعه امروز اگر بخواهیم جستجو نماییم موارد گوناگونی را می توان نام برد:

1- از طریق افزایش ثروت

2- افزایش قدرت

3- افزایش علم

4- افزایش تکنولوژی

5- شکوفایی اقتصادی

6- اقتدار جهانی و...

پی نوشت:

[1] - مفردات راغب.

[2] - طباطبایی ، محمد حسین؛ المیزان ،ترجمه ،سید محد باقر موسوی همدانی ، ج16، صص256-257

[3] -کلینی ؛اصول کافی ؛ترجمه

[4] - الدر المنثور ، ج3، 149.

[5] - محمد حسین ، طباطبایی ؛ ترجمه تفسیر المیزان ؛ج 8؛ص 454. [6] - طلاق؛ آیه8.

[7] -اعراف،182.

[8] -قلم ، 44.

[9] - انعام ، 44.

[10] -اصول کافی ،ج2،ص452،ح1.

[11] - اعراف ، 182.

[12] - کلینی ،اصول کافی ، ترجمه شیخ محمد باقر کمره ای؛ انتشارات اسوه؛ تهران :1375،چاپ سوم،ج6 ،ص555.

[13]-کلینی، الکافی ، ج5،ص397.

                                                                                                                                                فرآوری: زهرا اجلال

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع :

1 - سایت راسخون

2-سایت پرسمان

4 - کتاب اعتقادات آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.