انتقام از حیوانات در قیامت
بسیاری از عالمان شیعه محشور شدن حیوانات در روز قیامت را پذیرفتهاند و درباره آن مباحثی را مطرح ساختهاند. در این بخش به سۆالاتی که ممکن است در این زمینه مطرح گردد اشاره خواهد شد.
فرض قبول معاد حیوانات در روز قیامت منوط بر پاسخ دادن به این سۆال میباشد که، بر اساس تعالیم اسلامی جزا و پاداش به دلیل تکلیف داشتن افراد میباشد و انجام تکالیف نیز نیازمند نیروی عقل است. با در نظر گرفتن این مقدمات آیا حشر حیوانات امری عقلانی خواهد بود؟
حیوانات عاقل
در پاسخ به این سۆال باید چنین بیان داشت که:
تکلیف مراحلى دارد و هر مرحله ادراک و عقلى متناسب خود مىخواهد، تکالیف فراوانى که در قوانین اسلامى براى یک انسان وجود دارد به قدرى است که بدون داشتن یک سطح عالى از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمىتوانیم چنان تکالیفى را براى حیوانات بپذیریم، زیرا شرط آن، در آنها حاصل نیست، اما مرحله ساده و پائینترى از تکلیف تصور مىشود که مختصر فهم و شعور براى آن کافى است، ما نمىتوانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفى را به طور کلى در باره حیوانات انکار کنیم. حتى درباره کودکان و دیوانگانى که پارهاى از مسائل را مىفهمند انکار همه تکالیف مشکل است.
بنا بر این بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالى و کامل است، در مراحل پایینتر یعنى در مورد پارهاى از گناهانى که قبح و زشتى آن براى افراد پائینتر نیز کاملاً قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمىتوان شرط دانست.
با توجه به تفاوت مراتب تکلیف، و تفاوت مراتب عقل اشکال بالا در مورد حیوانات نیز حل مىشود.
لازمه انتقام از حیوانات، در روز قیامت، این نیست که حیوانات در شعور و اراده با انسان مساوى بوده و در عین بى زبانى همه آن مدارج کمال را که انسان در نفسانیات و روحیات سیر مىکند، آنها نیز سیر کنند بلکه صرف شریک بودن حیوانات با انسان در مساله مۆاخذه و حساب و اجر مستلزم شرکت و تساویشان در جمیع جهات نیست، به شهادت اینکه افراد همین انسان، در جمیع جهات با هم برابر نیستند و جمیع افراد انسان در روز قیامت از جهت دقت و سختگیرى در حساب، یک جور نبوده، عاقل و سفیه، رشید و مستضعف به یک جور حساب پس نمىدهند.
آیا حیوانات تکالیف خود را در دنیا از پیغمبرى که وحى بر او نازل مىشود مىگیرند یا نه؟ و آیا پیغمبرانى که فرضاً هر کدام به یک نوع از انواع حیوانات مبعوث مىشوند، از افراد همان نوعند یا نه؟
علاوه بر اینکه خداى تعالى از پارهاى از حیوانات لطائفى از فهم و دقائقى از هوشیارى حکایت کرده که هیچ دست کمى از فهم و هوش انسان متوسط الحال در فهم و تعقل ندارد، مانند داستانى که از مورچه و سلیمان حکایت کرده و فرموده است:
حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکنَکمْ لا یَحْطِمَنَّکمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ (نمل/18: تا آنکه رسیدند کنار وادى مورچگان، مورچهاى بانگ زد که هان اى مورچگان به لانههاى خود اندر شوید، زنهار که سلیمان و لشکریانش شما را از روى غفلت پایمال نکنند.)
و نیز مانند مطلبى که از قول هدهد در داستان غایب شدنش حکایت کرده و فرموده است: فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُک مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ، إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ، وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ. (نمل/24: هدهد به سلیمان گفت من به مطلبى برخوردم که تا کنون تو از آن بىخبر بودهاى، خلاصه اینکه از قوم سبا خبر یقینى آوردهام، و آن این است که دیدم زنى بر آن مردم حکومت و پادشاهى مىکند، زنى است آن چنان توانگر که از هر چیزى (که تصور شود) او نمونهاى دارد، از آن جمله داراى تخت بزرگى است، دیدم که این زن و ملتش براى آفتاب سجده مىکردند، و براى خدا سجده نمىکردند و شیطان چنان این عملشان را زینت داده و از راه بازشان داشته بود که دیگر هدایت نخواهند شد.)
زندگى بسیارى از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزى است که روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است. کیست که درباره مورچگان، موریانهها و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو، سخنانى نشنیده باشد، و بر درک و شعور تحسینآمیز آنها آفرین نگفته باشد؟ گرچه بعضى میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزى بدانند، اما هیچ دلیلى بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه (غریزه بدون عقل) انجام مىشود.
چه مانعى دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان مىدهد ناشى از عقل و درک باشد؟ بسیار مىشود که حیوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پیشبینى نشده دست به ابتکار مىزنند، مثلاً گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده براى نخستین بار که آن را مىبیند به خوبى خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مىشود.
علاقهاى که بسیارى از حیوانات تدریجاً به صاحب خود پیدا مىکنند شاهد دیگرى براى این موضوع است، بسیارى از سگهاى درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار مىکنند.
داستانهاى زیادى از وفاى حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مىکنند در کتابها و در میان مردم شایع است که همه آنها را نمىتوان افسانه دانست.
و مسلم است آنها را به آسانى نمىتوان ناشى از غریزه دانست، زیرا غریزه معمولاً سرچشمه کارهاى یک نواخت و مستمر است، اما اعمالى که در شرائط خاصى که قابل پیشبینى نبوده به عنوان عکس العمل انجام مىگردد به فهم و شعور شبیهتر است تا به غریزه.
اجتماعات حیوانى هم مانند اجتماعات بشرى، ماده و استعداد پذیرفتن دین الهى در فطرتشان وجود دارد، همان فطریاتى که در بشر سر چشمه دین الهى است و وى را براى حشر و بازگشت به سوى خدا، قابل و مستعد مىسازد، در حیوانات نیز هست
سۆال دیگر آنکه آیا حیوانات تکالیف خود را در دنیا از پیغمبرى که وحى بر او نازل مىشود مىگیرند یا نه؟ و آیا پیغمبرانى که فرضاً هر کدام به یک نوع از انواع حیوانات مبعوث مىشوند، از افراد همان نوعند یا نه؟ جوابش این است که تا کنون بشر نتوانسته از عالم حیوانات سر درآورده و حجابهایى که بین او و بین حیوانات وجود دارد، پس بزند، لذا بحث کردن ما پیرامون این سۆال، فائدهاى نداشته و جز تیری به تاریکى انداختن چیز دیگرى نیست، کلام الهى نیز، تا آنجا که ما از ظواهر آن مىفهمیم، اشارهاى به این مطلب نداشته و در روایات وارده از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نیز چیزى که بتوان اعتماد بر آن نمود دیده نمىشود.
نتیجه...
از آنچه که گفتیم به خوبى معلوم شد که اجتماعات حیوانى هم مانند اجتماعات بشرى، ماده و استعداد پذیرفتن دین الهى در فطرتشان وجود دارد، همان فطریاتى که در بشر سر چشمه دین الهى است و وى را براى حشر و بازگشت به سوى خدا، قابل و مستعد مىسازد، در حیوانات نیز هست. گو اینکه حیوانات به طورى که مشاهده مىکنیم، جزئیات و تفاصیل معارف انسانى را نداشته و مکلف به دقائق تکالیفى که انسان از ناحیه خداوند مکلف به آن است، نیستند، چنان که آیات قرآنى نیز این مشاهده را تأیید مىنماید، زیرا جمیع اشیاء عالم را مسخر انسان مىداند و او را از سایر حیوانات افضل مىشمارد. این منتها چیزیست که در باره حیوانات مىتوان اظهار داشت.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع :
1 - تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 7، ص 109
2- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 5، ص 224.