پیامک‌های رضوی

از مدینه تا مرو صدای هلهله فرشته ها زمین را به بازی گرفته بود آسمان ایستاده بود و خدا آفرینش خویش را تماشا می‌كرد. به گهواره اش كهكشانها را تكان بده كه زمین را یارای ایستادن نیست.

دسته دسته ستاره، پشت در خانه موسی بن جعفر علیهما‏السلام صف کشیده‏اند تا رضای الهی را در رضای تو بجویند. خورشیدی از دامان «نجمه» طلوع کرده است تا سرنوشت تاریک دنیا را به روشنایی و روز برساند.

سلام بر تو ای عصمت هشتم!

کوچه های طوس، هنوز بوی عطرآگین تو را می دهد و آوای خوش ملائک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می‌رسند.

ای ز تو شاداب، گل باورم‏

یاد تو آرام دل پرپرم‏

بر در تو دست نیاز من است‏

یاد «رضا» زمزمه ‏ساز من است‏

صحن و حرم و مناره و گلدسته

انگار کسی مرا به عشقت بسته

محتاج نوازش تو ام  آقا جان!

چندیست که خسته ام ز دنیا، خسته

حَرَمت، قبله دل‏های شکسته است، عالَم، با همه نگرانی‏ها و غم‏هایش، همین که دلش را به پنجره فولاد تو گره می‏زند، آرام می‏گیرد. این را بارها از کبوترهای حرمت شنیده‏ام.

میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد، نگین درخشان وطن، السلطان اباالحسن، حضرت رضا علیه السلام مبارک باد.

امام رضا علیه السلام:

رحمت خدا بر كسى باد كه أمر ما را زنده نماید،

سۆال شد: چگونه؟

حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.

(بحارالانوار، 2/30)

لطف شما همیشگی و بی‌نهایت است

مانده‌ام که چرا یک دهه نامش کرامت است؟

شد نیت همیشه‌ی من مشهدالرضا             بالاترین عذاب من، این ترک نیت است

کار نگاه خادمتان کیمیاگری‌ست                  دنیا طلب نمودن ما هم جسارت است

میلی نمی‌کنم به عبادات بی‌حساب                   تا دوره‌گردی حرم تو عبادت است

سلطان شمائی و دل ما فخر می‌کند

از اینکه در حوالی خاک تو رعیت است

آقا گداتو پس نزن اون كه فقط می خواد یه چیز            عمری كبوترت شدم یه بار برام گندم بریز

امام رضا علیه السلام:

بر شما باد به كارگیرى سلاح پیامبران .

 به حضرت گفته شد: سلاح پیغمبران چیست؟

در جواب فرمود: دعا.

(بصائرالدّرجات، 6/308)

یا امام الرئوف

چقدر دوست داشتنی است روزهای آمدنت! کاش می‏توانستم هر سال، روز تولدت را در حرم نفس بکشم! شب تولد تو که می‏شود، حرمت از آسمان پر ستاره نیز پر ستاره‏تر می‏شود. چقدر آدم اینجاست که در هفت آسمان، غیر از تو ستاره‏ای ندارند.

ما الفت دیرینه به این در داریم                                انسی به سلاله ی پیمبر داریم

خواهان کرامتیم از درگه عشق                               کی دست ز دامان رضا برداریم؟

کبوتران باغ بالهای کرامت را از تو یادگار دارند

و آهوان دشت مدال ضمانت را از تو، میراث.

بی بال پریدن و پای رسیدن،زلال سقاخانه ات را به حریم چشمانمان کشانده ایم

و ستارگان "امن یجیب"را بر دامن شبهای آدینه دوخته ایم...

دعای یاس بر لب به ضریح تو دخیل بسته ایم

به تمنای شمیم رضایتی،

بهار استجابتی...

و یا...

...نه!

به عشق پایان انتظاری...

دست از سر سودای رضا برداریم

حاشا كه به محشر به تمنای بهشت

چشم از رخ زیبای رضا برداریم

                                                                                                                                              فرآوری: صالح

منابع:

کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام زضا علیه السلام»، عبدالله صالحی.

وبلاگهای شعرای آیینی و... .