تبیان، دستیار زندگی
در این مقاله می توانید با اقدامات شاه عباس کبیر در زمینه صنعت و هنر آشنا شوید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاه عباس، هنرپرور عصر زرین


در این مقاله می توانید با اقدامات شاه عباس کبیر در زمینه صنعت و هنر آشنا شوید.

شاه عباس، هنرپرور عصر زرین

پرواضح است که اوضاع متزلزل و بی ثباتی که شاه عباس، فرزند محمد خدابنده و نوه ی تهماسب، در آن رشد و نمو یافت ، بر اصلاحات او چه در زمینه ی حکومتداری و چه سنت هنرپروری اثرگذار بوده است. او را زمانی که هنوز شیرخواره ای بیش نبود، به هرات فرستادند. در آنجا هرچند رسما و اسما حکومت داشت، ولی عملا زیر نفوذ والی قزلباش آن ولایت بود. تا پاسی از سده ی دهم هجری این شهر بزرگ عهد تیموری مرکز ثقل فکری و فرهنگی ایران و محل سکونت نامدارترین هنرمندان و هنرپروران ایران بود و حتی در عهد صفوی که کانون هنر به غرب ایران انتقال یافت، هرات همچنان معروفیتش را حفظ کرد. معماری، نقاشی و خوشنویسی عهد تیموری نقش بسزایی در شکل دهی به سلیقه و ذائقه ی شاه عباس ایفا کرد.

زمانی که شاه عباس 7سال بیشتر نداشت، فرستاده ای از دربار به همراه نقاش محبوبش، حبیب الله ساوه ای وارد هرات شد. عباس چنان شیفته و دلباخته ی آن هنرمند شد که بی کمترین ملاحظه ای او را از ولی نعمتش ستاند. این حرکت نمونه ی بارز ذات و شخصیت او بود که هرجا در توانش باشد ، قاطع عمل کند. از سویی دیگر نشان دهنده علاقه و داشتن دید زیبایی شناسانه ی او به عنوان یک پادشاه و اهمیتی خاصی که برای هنر در ذهن داشت نیز می باشد.

وی بعد از کناره گیری محمد شاه در سال 996 هـ. به قدرت رسید و تمام توان خود را در بازسازی اوضاع سیاسی بکار گرفت.گسترش نظام دیوانسالاری مرکزی در تملک اراضی، اصلاحات نظامی در اداره یسپاهتشکیل ارتشی با 37هزار سرباز و یک یگان عظیم تفنگدار و توپچی و ... باعث شد که شاه جوان در آستانه ی سی سالگی تقریبا در اوج قدرتش قرار گیرد. او صرفا جنگجویی مصمم و رجل و دولتمردی با استعداد نبود، شکارچی ای قهار، صنعتگری چیره دست، هنرپروری حساس و جدلی قابل هم بود. او تشنه ی کسب معارف مفید و از آشفتگی و کاهلی بسی بیزار بود.

زمانی که شاه عباس 7سال بیشتر نداشت، فرستاده ای از دربار به همراه نقاش محبوبش، حبیب الله ساوه ای وارد هرات شد. عباس چنان شیفته و دلباخته ی آن هنرمند شد که بی کمترین ملاحظه ای او را از ولی نعمتش ستاند. این حرکت نمونه ی بارز ذات و شخصیت او بود که هرجا در توانش باشد ، قاطع عمل کند. از سویی دیگر نشان دهنده علاقه و داشتن دید زیبایی شناسانه ی او به عنوان یک پادشاه و اهمیتی خاصی که برای هنر در ذهن داشت نیز می باشد.

هرچند وی همواره مراقب جایگاهش در مقام رئیس فرقه صفوی و مرشد کامل شیعه بود و همواره به زیارت مزار خانوادگیش در اردبیل رفت و آمد می کرد و به دنبال ترمیم خسارات عظیم وارده از سوی ازبکها و عثمانیها به زیارتگاههای شیعیان در کربلا و نجف بود، اما در عین حال از مبلغان مسیحی اعزامی به ایران استقبال می کرد، به آنان اجازه می داد آزادانه به وعظ و تبلیغ بپردازند و حتی کلیساهایی برای آنها ساخت. ظاهرا مجادله ی میان مسلمانان و مسیحیان برای شاه عباس بسیار سرگرم کننده بود ولی قریب به یقین، انگیزه ی اصلی او ملاحظات سیاسی بوده است. او عمیقا به ایجاد مناسبات قوی تجاری و نظامی با اروپای مسیحی بر ضد امپراتوری عثمانی راغب بود. این اقدامات سنجیده و حساب شده در مجموع به افزایش درآمد خزانه ی سلطنتی انجامید . در نتیجه هم کارگاه های سلطنتی رونق گرفت و هم از محل عوارض ثابت وضع شده بر تجار خارجی که به ایران سفر می کردند، سیل پول به سمت مملکت سرازیر شد. عباس با آن بصیرت و شوری که در نهادش به ودیعه بود در سال 1006هـ. پایتخت را به اصفهان منتقل کرد و این شهر را به چنان رونقی رساند که ضرب المثلش تا دوران ما هم چنان باقی است: " اصفهان، نصف جهان"

شاه عباس، هنرپرور عصر زرین

تغییر پایتخت موجب افزایش چشمگیر جمعیت شد. بسیاری از صنعتگران و هنرمندان به دنبال ولی نعمت خود وارد اصفهان شدند. از سویی ارمنیان جلفا که با اجازه ی شاه، در اصفهان ساکن شده بودند پل ارتباطی با فرهنگ و هنر غربی را برای هنرمندان و صنعتگران تازه وارد فراهم آوردند و بدین ترتیب اصفهان مرکز اصلی فرهنگ و هنر در روزگار خود شد.

شاه عباس تغییرات زیادی در ساختار شهر قدیم اصفهان نداد بلکه تصمیم گرفت کار ساخت و ساز را کمی دورتر از مرکز اصفهان انجام دهد. در نتیجه " اصفهان جدید" ی که او در سال 1006هـ. شروع به ساختنش کرد، اساسا دست آ،ریده ی خود اوست. مهمترین بخش این قسمت جدید، میدان نقش جهان است، میدانی مستطیل شکل به مساحت 507 در 157 مترمربع. در فاصله ی نزدیک به دو دهه، چهار بنای شگفت انگیز در چهار ضلع این میدان ساخته شد: کاخ عالی قاپو، مسجد شاه عباس( امام خمینی حاضر)، مسجد شیخ لطف الله و بازار قیصریه.

در این دو مسجد اوج ظرافت و دقت در ساخت کاشی معرق و هفت رنگ بکار گرفته شد. علیرضا عباسی این مساجد را با هنر شگفت انگیز خطاطی خود آراست. کاخ عالی قاپو بنایی در ظاهر دو طبقه اما در داخل شش طبقه با نقاشی های دیواری شگفت انگیز اعجوبه ی زمان رضا عباسی، با ستونهایی بالند و یکپارچه از چوب هم چنان در این میدان خودنمایی می کند.

عباس با آن بصیرت و شوری که در نهادش به ودیعه بود در سال 1006هـ. پایتخت را به اصفهان منتقل کرد و این شهر را به چنان رونقی رساند که ضرب المثلش تا دوران ما هم چنان باقی است: " اصفهان، نصف جهان"

هرچند هنر معماری و نقاشی در این دوران بسیار پیشرفت کرد اما به دلیل مهاجرت بسیاری از هنرمدنان ایرانی به دربار پادشاهان گورکانی هند، افت قابل توجهی در صنایع دستی نسبت به دوره شاه تهماسب قابل مشاهده است به طوری که کیفیت عمده ی هنرهای ایرانی در این دوره را تاثربرانگیز جلوه می دهد.

کیفیت قالیهای عهد شاه عباس بسیار به ندرت به پای قالی مشهور به " قالی شاه عباس" می رسد و اکثرا تُنُک ترند و درخشندگی ظاهر آنها به دلیل کلفتی و پرپشمی پرز ابریشمی و استفاهد ی بیش از حد، و البته به لحاظ فنی نه چندان صحیح، از رشته های طلا و نقره است. بدین ترتیب ظاهری پر تلولو بوجود آمده که در صورت اهمال در نگهداری خیلی زود کهنه و فرسوده می شد.

شاه عباس، هنرپرور عصر زرین

در زمینه ی منسوجات نیز در طول سده ی11هـ. با وجود افزایش چشمگیر تولید، کیفیت فنی افت کرد و چه بسا نقش و ظاهر در منتها درجه ی کیفیت بود اما خود بافت غالبا مرغوبیت نداشت.

به همین نحو سفالگری ایرانی نیز هیچگاه به چینی واقعی دست نیافت و ظورف چینی نمای ساخته ی ایشان آن دوام و استحکام جنس اصل را نداشت.

در فلزکاری نیز اگرچه به سبب مسائل شرعی معمولا از استفاده ی زیاد فلزات گرانبها پرهیز می شد، برای تزیین سطح فلزهای کو بها نظیر برنج یا مفرغ، از طلاکاری و نقره کاریهای زیبا و عمیق استفاده می شد. صنعتگران صفوی هرچند یک عنصر مهم یعنی فولاد تراش خورده را به مجموعه مصالح متداول فلزکاری افزودند، برای تزیین سطوح فلزیی، جز در ظریف ترین قطعات ، از طلاکاریها و نقره کاریهای ارزان قیمت و کم دوام استفاده می کردند.

در هنر نقاشی نیز هرچند که نقاشی از قید کتابت آزاد گشت اما به لحاظ کیفیت اجرا هیچ گاه به پای نگارگری دوران قبل از خود نرسید. با وردو هنرمندان ارمنی و هندی و آثار خریداری شده و یا هدایای دول غربی، پای زیبایی شناسی غربی به هنر ایرانی باز شد و دستاوردهای هزارساله ی نقاشی ایرانی رو به زوال نهاد.

با این اوصاف می توان گفت دوره شاه عباس، عصر شکفتگی های سیاسی و تغیررات بنیادین در تمامی صنایع و هنرهاست. هنر سده ی 11هـ. بر ارزشهای سطحی، تاثیرات قوی اولیه و جلوه های درخشان و چشمگیر استوار است که چه بسا در وارسی دقیق خاصیتشان را از دست بدهند.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

شاه عباس و هنرهای اصفهان/ آنتونی ولش/ ترجه احمد رضا تقا/ انتشارات فرهنگستان هنر

هنرهای ایران/ دبلیو فریه/ ترجمه پرویز مرزبان