تبیان، دستیار زندگی
غم سیاه غمی است که محصول دنیاداری و ابتلا به تفاخر و تکاثر و رکود و خفتگی دل و تنگنا های عالم حس و خیال است . اما کسی که از این زندان رهاست کجا مبتلا به اندوه می شود و چرا به شراب، رباب و منکرات روی آورد تا ساعتی در بی خودی از اندوه رها شود؟!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حزن بهتر است یا شادی؟!


حقیقت این است که حزن دارای انواع و اقسامی است ، حزن سبز داریم و حزن سیاه. اندوه میمون و دلگشا داریم و اندوه شوم و دلشکاف. آن حزنی که تلخ کامی و ترش روییی و تند خویی می آورد اندوه سیاه است و اندوه سبز بلعکس آن است، جان می بخشد و دل را صفا می دهد و آنچه عارفان و پارسایان و مومنان بدان متصف اند، حزن سبز است.


حزن

هیچ کدام از ما دوست ندارد غمگین باشد ترجیح می دهیم شاد باشیم یا بهتر بگویم تلاش می کنیم یا به دنبال شرایطی هستیم که با شادی بیشتری در آن زندگی کنیم. افراد شاد را دوست داریم چرا که از دیدنشان روحیه گرفته و ما هم شاد می شویم امّا از افراد دل مرده و غمگین و افسرده گریزان هستیم، چراکه به تعبیری که این روزها فراوان به کار می رود انرژی منفی به ما می دهند و روزمان را خراب می کنند اما کمی تأمل ؛ آیا حزن و غمگینی همیشه ناپسند است؟ اگر اینطور است چرا حضرت امیر می گویند: دل پارسایان محزون است؟

جواب سوال:

حضرت علی(علیه السلام) در اوصاف پارسایان می فرمایند:« دل پارسایان محزون است و دیگران از شر آنان ایمن اند و بدن ایشان لاغر، خواسته شان اندک و نفسشان عفیف است.» دل افراد پارسا عجین با حزن است اما این حزن را حضرت امیر به دل آنان نسبت داده و در ادامه می گویند دیگران از اثر آنان ایمن هستند. می توان این کلام را اینگونه نیز تفسیر کرد که بله پارسایان قلباً محزون هستند اما این حزن آنها پنهانی است و بر دیگران سرایت نمی کند البته حزن آنان با تعریفی که معمولاً از حزن داریم متفاوت  است، با این حال دیگران از شر آنان ایمن اند و  حزن و اندوه آنان دیگران را اندوهناک نمی سازد چراکه طبق فرمایشات حضرت امیر مؤمن چهره عبوس ندارد ، بشاش و فرحناک و گشاده روست اما قلباً  حزین است.(نهج البلاغه حکمت 333)

حزن سبز حاصل شناخت خویشتن است . در این حالت انسان از بعضی مسائل دست می کشد تا به برخی چیزها برسد و این حزنی است که ممدوح است و با گشاده رویی جمع می شود چرا که انسان با شناخت خود و خدای خود پی به نقص و کاستی های خود برده و حزین و غمناک می گردد و این حزن، حزن دوری و فراق است

انواع حزن :

آیه ای داریم در قرآن که می فرماید: «بدان که بر اولیاء خداوند نه بیم می رود و نه غمگین و حزین اند. (یونس/ 62) حقیقت این است که حزن دارای انواع و اقسامی است، حزن سبز داریم و حزن سیاه. اندوه میمون و دلگشا داریم و اندوه شوم و دلشکاف. آن حزنی که تلخ کامی و ترش رویی و تند خویی می آورد اندوه سیاه است و اندوه سبز بلعکس آن است، جان می بخشد و دل را صفا می دهد و آنچه عارفان و پارسایان و مؤمنان بدان متصف اند، حزن سبز است. این اندوه سیاه باید معالجه شود.

اندوه سیاه :

غم سیاه غمی است که محصول دنیاداری و ابتلا به تفاخر و تکاثر و رکود و خفتگی دل و تنگنا های عالم حس و خیال است . اما کسی که از این زندان رهاست کجا مبتلا به اندوه می شود و چرا به شراب، ربا و منکرات روی آورد تا ساعتی در بی خودی از اندوه رها شود؟!

باده غمگینان خوردند و ما زمی خوش دل تریم              رو به محبوسان غم ده ساقیا  افیون خویش

خون ما بر غم حرام و خون غم بر او حلال                 هر غمی کو گرد  ما گردید شد در خون خویش

آنچه فرحناکی و بی غمی را تضمین می کند شناخت ماهیت واقعی جهان است.

حزن دارای انواع و اقسامی است، حزن سبز داریم و حزن سیاه. اندوه میمون و دلگشا داریم و اندوه شوم و دلشکاف. آن حزنی که تلخ کامی و ترش روییی و تند خویی می آورد اندوه سیاه است و اندوه سبز بلعکس آن است، جان می بخشد و دل را صفا می دهد و آنچه عارفان و پارسایان و مومنان بدان متصف اند، حزن سبز است. این اندوه سیاه باید معالجه شود

حزن سبز:

حزن سبز حاصل شناخت خویشتن است . در این حالت انسان از بعضی مسائل دست می کشد تا به برخی چیزها برسد و این حزنی است که ممدوح است و با گشاده رویی جمع می شود چرا که انسان با شناخت خود و خدای خود پی به نقص و کاستی های خود برده و حزین و غمناک می گردد و این حزن، حزن دوری و فراق است ؛ جدای از موطن اصلی خود که تقرّب به خداوند یگانه و یکتاست. این حزن درونی، رحمت بیرونی هم می آورد . چنین انسانی نسبت به دیگران مهر می ورزد برای اینکه با آنها سر هیچ چیز نزاع ندارد، پس چرا باید در چهره اش آثار ملال و تلخی ظاهر باشد؟

در دل حزین اند چون از خود راضی نیستند و مقام خود را آخرین مقام نمی دانند و خود را از لغزیدن ایمن نمی یابند. همیشه باید محزون بود که مبادا بعداً فرو افتیم، باید محزون بود مبادا کم کوشیده باشیم.

در غم ما روزها بی گاه شد      روزها با سوز  ها  همراه شد

روزها گر رفت گو رو باک نیست       تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

مجاهدت با نفس و شفقّت بر خلق دو منبع اصلی حزن سبز است و این کجا و آن حزن که محصول حسادت و خصومت با خلق و زیاده طلبی و افسار گسیختگی نفس است کجا؟

مریم پناهنده       

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.