تبیان، دستیار زندگی
غفلت از حق، کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند، و تذکر و یادآوری از حق، دل را صفا دهد و قلب را صیقل نماید و جلوه گاه محبوب کند و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس انسان را برهاند و حب دنیا را که
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه نفس و شیطان بر انسان غلبه پیدا می کنند؟


آرامش و اطمینان گمشده انسان امروزی است كه در آرزوی به دست آوردن آن می‌باشد قرآن كریم راه رسیدن به آرامش را به بشر معرفی می‌نماید.


اهل ایمان

ذکر خدا الهام بخش قلوب

با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین(علیهم السلام) درمی یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی باشد.

رفع همه گرفتاری ها و مشکلات در ذکر خدا نهفته است و رویگردانی از این امر مهم آدمی را در عسرت و تنگی قرار می دهد، به طوری که زندگی بر او تنگ می شود و نه تنها از هدف اصلی در این جهان باز می ماند، بلکه در آخر عمر نیز با خسران و پشیمانی، حسرت روزهایی را می خورد که دیگر راه بازگشتی به آنها نیست. ذکر خدا مرتبه ای است بس والا که به فرموده امام سجاد(علیه السلام): «اگر واجب نبود پذیرش دستورت، منزهت می دانستم که نامت را بر زبان آرم، با آنکه ذکری که از تو می کنم، به اندازه من است نه به اندازه تو»!

یاد خدا زمان و محل خاصی ندارد و قدری برایش تعیین نشده است.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «هر چیزی حدی دارد که وقتی به آن رسد پایان می پذیرد، جز ذکر خدا که حدی که با آن پایان گیرد ندارد.»

خدای عزوجل فریضه هایی واجب کرده است و هر که آنها را انجام دهد، همان حدود پایان آنها است. یکی از آنها رمضان است که روزه داری آن همان حد و پایانش می باشد. خداوند حج را واجب کرده است و هر که حج کند به پایان آن رسیده است، ولی تنها ذکر خداست که خدای عزوجل به اندک آن راضی نشده و برای آن پایانی مقرر نکرده است. سپس این آیه را خواند: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا وسبحوه بکرة واصیلا» ای کسانی که به ایمان گرویدید! یاد کنید خدا را بسیار و تسبیح گوئیدش در بامداد و پسین. پس فرمود: خدا برای آن حدی مقرر نکرده که در آن به پایان رسد، امام(علیه السلام) فرمود: پدرم بسیار ذکر خدا می کرد، من به همراه او می رفتم و او ذکر خدا می گفت، با او غذا می خوردم و او ذکر خدا می گفت و هر آینه که در گفتگوی با مردم بود و آنش از ذکر خدا باز نمی داشت. و من می دیدم زبانش به کامش چسبیده بود و می فرمود: «لا اله الا الله » و شیوه اش این بود که ما را گرد می آورد و دستور می داد به ذکر خدا تا آفتاب می زد و هر کدام ما که قرائت (قرآن) می دانستیم، دستور قرائت می داد و هر کدام که قرائت نمی دانستیم او را دستور به ذکر می داد.(1)

غفلت از حق، کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند، و تذکر و یادآوری از حق، دل را صفا دهد و قلب را صیقل نماید و جلوه گاه محبوب کند و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس انسان را برهاند و حب دنیا را که منشا خطیئات و سرچشمه سیئات است، از دل بیرون کند و هم را هم واحد کند و دل را برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه نماید

از آنجا که عوامل غفلت در زندگی مادی بسیار فراوان و تیرهای وسوسه شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب می گردد، برای مبارزه با آن راهی جز «ذکر کثیر» نیست.

«ذکر کثیر» به معنی واقعی کلمه، یعنی توجه با تمام وجود به خداوند، نه تنها به واسطه زبان و لقلقه لسان. (2) تداوم بر ذکر خدا در همه شئون زندگی و توجه به دستورات الهی، انسان را چنان مجذوب حق تعالی می کند که وی را تسلیم محض کرده و تمام جاذبه های مادی و غیرخدایی را از دلش بیرون می کند و به اعلی علیین متصل می سازد و گرد و غبار گناه را از دلش می نشاند و دلش را حرم امن خدا قرار می دهد. «جبرئیل به نزد رسول (صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: حق تعالی سلام می گوید و می فرماید که: «امت ترا عطایی دادم که هیچ امتی را نداده ام، گفت: این چیست؟ گفت: ذکر حق تعالی در همه اوقات و در همه احوال.» (3) و باز در قرآن فرمود: نام پروردگارت را صبح و شام یاد کن. (4)

معانی ذکر

در مفردات آمده است «ذکر یعنی یاد کردن، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو; خواه بعد از نسیان باشد یا از ادامه ذکر»

البته گاهی کلمه ذکر در مقابل غفلت نیز قرار می گیرد، مانند آیه «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» از کسی که ما دلش را از یاد خدا غافل کرده ایم، اطاعت مکن (کهف/28) غفلت عبارت است از بی خبری از علم به علم; یعنی اینکه ندانم که می دانم.

ذکر

پس ذکر در مقابل غفلت، عبارت است از اینکه بدانم که می دانم، گاهی هم می شود که ذکر در مقابل نسیان استعمال می شود و نسیان عبارت است از این که صورت علم به کلی از خزانه ذهن زایل شده باشد، لذا ذکر بر خلاف نسیان، عبارت است از اینکه آن صورت همچنان در ذهن باقی باشد و ذکر در آیه «واذکر ربک اذا نسیت » به همین معنا آمده است.

بنابراین، در چنین استعمالی، ذکر مانند نسیان معنایی است دارای آثار و خواصی که آن آثار بر وجود ذکر مترتب می شود و به همین جهت کلمه ذکر مانند نسیان در مواردی که خودش نیست، ولی آثارش هست استعمال می شود. (5)

آثار ذکر خدا

الف: نظر خدا به بنده

توجه انسان به خدا و اتصال به منبع پرفیض ابدی به وسیله ذکر، اثرات چشمگیری در زندگی و رفتار و کردار انسان خواهد گذاشت که به تناسب آن توجه، به ضعف و یا شدت می گراید.

امام خمینی (ره) که خود از عارفان سیر الی الله می باشد، در آثار یاد خدا چنین می گوید: «و بدان ای عزیز که تذکر از محبوب و به یاد محبوب به سر بردن، نتیجه های بسیار برای عموم طبقات دارد: اما برای کل اولیاء و عرفا که خود آن غایت آمال آن ها است و در سایه آن به وصال جمال محبوب خود رسند «هنیئا لهم »(6) و اما برای عامه و متوسطین، بهترین مصلحات اخلاقی و اعمال ظاهری و باطنی است. انسان اگر در جمیع احوال و پیش آمدها به یاد حق تعالی باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند.

البته از اموری که خلاف رضای او است خودداری کند و از سرکشی نفس جلوگیری کند. این همه مصیبات و گرفتاری به دست نفس اماره و شیطان رجیم، از غفلت یاد حق و عذاب و عقاب او است.

غفلت از حق، کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند، و تذکر و یادآوری از حق، دل را صفا دهد و قلب را صیقل نماید و جلوه گاه محبوب کند و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس انسان را برهاند و حب دنیا را که منشا خطیئات و سرچشمه سیئات است، از دل بیرون کند و هم را هم واحد کند و دل را برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه نماید.

از آنجا که عوامل غفلت در زندگی مادی بسیار فراوان و تیرهای وسوسه شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب می گردد، برای مبارزه با آن راهی جز «ذکر کثیر» نیست

پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمل مشاق هر چه بکنی کم کرده ای، دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذکر حق شود و کلمه طیبه لا اله الا الله صورت اخیره و کمال اقصای نفس گردد که از این، زادی بهتر برای سلوک الی الله و مصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوب تر در معارف الهیه یافت نشود.»

دلهای پاک و مستعد آمادگی بیشتری برای پذیرش ذکر خدا دارند و به همان میزان نیز انوار الهی حاصل از ذکر و توجه به خدا، قلب و روحشان را فتح کرده و به قله های کمال نزدیک تر خواهد کرد. این رابطه دو طرفه ای که از ذکر حاصل می شود، همان چیزی است که خداوند در قرآن فرمود: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم; یعنی به هر مقدار که خدا در فکر، ذهن و عمل ما اعتبار و منزلت داشته باشد، ما نیز در درگاه الهی از ارزش و اهمیت برخورداریم. بنابراین، اثر وضعی ذکر روشن شدن باطن انسانها به نور ذکر و اتصال آنان به عالم بالا و رسیدن به فلاح و رستگاری است.

امام سجاد (علیه السلام) در مناجات الذاکرین این نتیجه از ذکر را چنین بیان می دارد: «دستور دادی به ما به ذکر خود و وعده دادی که در برابر آن ما را یاد کنی که شرف ما باشد و فخر و احترام و بزرگی ما بدین باشد.»

هنگامی که انسان به یاد خداست، مورد لطف و نظر پروردگار قرار می گیرد و باطن و ضمیرش متوجه معدن رحمت و فیض ابدی می گردد و خداوند محبوب او می شود.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) در سخنی فرمودند: «من اکثر ذکر الله احبه; هر کسی به یاد خدا بیفزاید، بر محبتش نسبت به خدا افزوده می شود.»

اشاره ای دیگر که می توان به آیه مورد بحث نمود، آن است که این مورد، یک اصل تربیتی و عاطفی است. «به یاد خدا بودن یعنی به یاد ذات پاکی که سرچشمه تمام خوبی ها و نیکی هاست بودن.»

آرامش

ب: آرامش دل

از ویژگی های مهم یاد خداوند، اطمینان قلبی و طیب خاطر است، در قرآن آمده که «الا بذکر الله تطمئن القلوب; به درستی که با یاد خدا دلها آرام گیرد» دنیا محل سختی ها، مشکلات و ابتلائاتی است که هر روزه می تواند روح و فکر بشر ضعیف را دچار ناراحتی و گرفتاری کند و از آنجا که به دست آوردن نعمات و لذایذ این دنیا همراه تحمل مشقات و تلاشهای زیاد می باشد، انسان در از دست دادن آنها زود افسرده شده و دچار تشویش و پریشانی خاطر می گردد. تنها چیزی که می تواند سکون و آرامش وی را تضمین کند و از تندباد حوادث زیر و رو کننده، روزگار ایمنی بخشد، یاد پروردگار و قرار گرفتن در سایه ذکر خداست. چنین انسانی قلبش به چراغ نور الهی روشن و به سرچشمه عالم بقا متصل است و حوادث به ظاهر بزرگ، نمی تواند او را دچار مشکل نماید; زیرا که با یاد پروردگار دلش آرام است و معتقد است که همه چیز از خداست، هرگاه خواست به بنده اش می دهد و هر گاه خواست می گیرد.

لذا داشتن خاطری آرام و شیرین در مقابل امواج تکان دهنده روزگار، اثر واقعی ذکر خداوند است. در مناجات امام سجاد در دعای خمس عشر نیز آمده که: «الهی ما الذ خواطر الالهام بذکرک علی القلوب معبودا; چه شیرین و خوش است خاطره های الهام در یادآوری تو بر دلها»

در مقابل افرادی که دلشان به یاد خدا آرام می گیرد، انسانهایی هستند که به گفته پروردگار در ضیق و تنگی، روزگار می گذرانند. آنان افرادی هستند که تمام ذکر و اندیشه خود را صرف جمع آوری اموال دنیا، بهره برداری، لذت و کامجویی به دور از یاد پروردگار می گذرانند. اینها کسانی هستند که آن عهد ازلی یاد خداوند را فراموش کرده و به جای ذکر خدا قلبشان را به زرق و برق ها و تنعمات زودگذر دنیایی سپرده اند، گرچه به ظاهر دارای زندگی های آن چنانی و حظ و لذت وافر دنیایی هستند، اما به گفته قرآن در مشقت و تنگنا بسر می برند، و «هر کس از یاد خدا روی برگرداند، خداوند زندگی را بر او تنگ می گرداند»(7)

در حدیث آمده است که قلب انسان دارای سه حالت است که یکی از آنها به قلب مفتوح تعبیر شده، و آن قلبی است که نور ایمان بدان تابش پیدا کرده و بر اثر همین نور، فردای قیامت ظلمات را درهم می شکند. و صاحبش با آن نور راه می رود

و کم نیستند چنین افرادی که با چشم خود می بینیم چه زندگی ها و سرمایه هایی از این دنیا فراهم نکرده اند، ولی در بن بست و سردرگمی اند و لحظه ای آرامش خاطر ندارند و در زندگیشان گشایشی حاصل نمی شود.

ج: بصیرت و روشنایی دل

مطمئنا یکی از نتایج برجسته و سودمند ذکر، نورانیت دل و باطن و بصیرت خاص می باشد که خداوند آن را به بزرگانی که به یاد او بوده اند عطا نموده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون; چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد هماندم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی یابند.»(8)

در حدیث آمده است که قلب انسان دارای سه حالت است که یکی از آنها به قلب مفتوح تعبیر شده، و آن قلبی است که نور ایمان بدان تابش پیدا کرده و بر اثر همین نور، فردای قیامت ظلمات را درهم می شکند. و صاحبش با آن نور راه می رود.

بنابر سخن فوق، می توان گفت که انسان ذاکر کسی است که قلبی مفتوح دارد و از دخالت شیطان و نفوذ او بر روح و قلبش در امان است. و این میسر نیست، مگر به واسطه مراقبت صحیح در طول اوقات شبانه روز. چنین انسانی بر اثر دوام ذکر، نیرو و قوه ای می یابد که با باطن خود حقایق جهان را درک می کند و خیلی از مسایلی که برای بشر عادی نهفته و مکتوم مانده است، برای او واضح و روشن می گردد و به کشف و شهوداتی می رسد که علم عادی و تجربی از دسترسی بدان محروم است. خداوند به وسیله یاد خویش نوری در قلوب چنین افرادی حاکم می کند که از تردید و تزلزل می رهند و از لغزشگاه های زندگی نجات می یابند.

حضرت علی (علیه السلام) ارتباط ذکر و نورانیت دل را چنین بیان می دارد: «دوام الذکر ینیر القلب والفکر»

پی نوشت ها:

1. اصول کافی، ج 6، ص 100، باب الذکر.

2. تفسیر نمونه، ج 17، ص 351.

3. عرفان اسلامی، انصاریان، ج 3 حدیث ذکر.

4. انسان / 25.

5. تفسیر المیزان، ج 2، 232.

6. تفسیر نمونه، ج 2، ذیل آیه مربوطه.

7. طه / 124.

8. اعراف / 200.

                                                                                                                                        فرآوری : زهرا اجلال

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع :

افکارنیوز

سایت حوزه ؛ زهرا نساجی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.