ماجرای آفرینش آدم (علیه السلام) واقعیت یا نماد ؟
داستان خلقت حضرت آدم علیه السلام، واقعی یا نمادین؟
در میان نوشته ها سبک و سیاق خاصی وجود دارد که بر اساس آن برای موضوعی خاص، نمادهایی را در نظر گرفته و به جای ذکر واضح و روشن آن چیز، نماد خاصی را متذکر می شوند که به این سبک، بیان نمادین می گویند. در قرآن کریم ، نهج البلاغه، و روایات، فراوان از خلقت حضرت آدم علیه السلام ، سجده فرشتگان به او ، فریب خوردن او از شیطان و رانده شدن او از بهشت سخن گفته شده است. و حضرت امیر درخطبه اول نهج البلاغه به تفضیل به این موضوع پرداخته است. امّا برخی بر این عقیده هستند که داستان حضرت آدم علیه السلام ابوالبشر نیز نمادی بیش نبوده ، آیا این موضوع صحّت دارد؟
داستان حضرت آدم علیه السلام نماد و سمبل و یا واقعیت :
مرحوم ابن میثم بحرانی که از علمای قرن هفتم هجری و استاد مرحوم علامه حلی میباشد در شرح خود بر نهج البلاغه در این باره می گوید: بعضی از صوفیه و عرفا معتقدند داستان آدم علیه السلام و فرشتگان و ابلیس یک داستان تمثیلی و سمبولیک است و واقعیتی ورای این تأویلات ندارد . معتقدند منظور از آدم علیه السلام، نفس ناطقه و قوه عاقله است ، بنابراین بر انسانی که قدرت تعقل مسائل کلی جهان را دارد، در قرآن از او تعبیر به آدم علیه السلام می شود.
منظور از شیطان همان قوه واهمه است که معانی جزئی را درک می کند و او را به دنیا طلبی و شهرت و لذات زودگذر دنیوی می کشاند.بهشت، غرق شدن در دریای معرفت حق و موجودات غیبی است .
ملائکه، قوای باطنی و محرکه ومدرکه است که همگی قوای مربوط به انسان هستند.
درخت ممنوعه، همان شهوات و لذت های دنیای است که قوه واهمه ی انسان را فریب می دهد و او را اسیر لذت های دنیایی می کند.
مراد از طرد ابلیس از بهشت آن است که وقتی بین آدم علیه السلام که قوه عاقله است و بین ابلیس که قوه واهمه است درگیری ایجاد شود طبعاً ابلیس رجیم و رانده شد، برای اینکه تسلیم قوه عاقله نگردید. انسان به واسطه نزدیک شدن به شهوات دنیا ( درخت ممنوعه ) از فناء فی الله و غرق شدن در معرفت الهی پایین افتاد و به لذایذ زودگذر دنیا نزدیک شد و هبوط نمود.
خداوند خواسته است عظمت خلقت انسان را به ما یاد آور شود که او قدرت دارد از خاک که یک موجود جمادی و یک ماده محض است و شعور و ادراک ندارد انسانی خلق کند که دارای حس و حرکت و قوای ظاهری و باطنی و عقل کامل است، و عقل ممکن است به قدری رشد کند که مثل نبی اکرم عقل کل شود و به جایی برسد که فرشتگان نتوانند به آن مقام برسند
به هر حال این افراد معتقدند قصه آفرینش آدم علیه السلام و سجده ملائکه و طرد شدن ابلیس، همه به عنوان مثالی برای حضور نبرد بین عقل و قوه واهمه آموزنده است.
جواب به این گروه:
ولی آنچه در جواب به این عده می توان گفت این است که شاید این تمثیل، داستان و توجیه خوبی باشد اما اگر ما باشیم و آیات و روایات قرآنی و کلمات حضرت امیر ، چنین استفاده می شود که این داستان یک داستان سمبولیک نیست بلکه بیان جزئیات آفرینش انسان مثل برداشتن خاک از مناطق مختلف و خمیر ساختن آن خاک ها و سایر جزئیات ، همه حکایت از واقعی بودن این ماجرا دارد .
و یا اینکه در توصیف داستان حضرت آدم علیه السلام بگوییم شخصیت آدم علیه السلام ، شخصیت خارجی بوده و اشاره به فرد خاصی دارد اما بقیه حوادث جنبه رمزی و سمبولیک دارد و از این مفاهیم، معانی بلند در ورای الفاظ محسوس مقصود بوده است.
خصوصاً اگر بخواهیم باب تأویل را هر جا که خواستیم باز کنیم ، دیگر هیج اصل مسلم و قانونی ثابتی در شریعت برای ما باقی نمی ماند زیرا هر کس به میل خودش آیات و روایات را تأویل و توجیه خواهد نمود . بنابراین هوی و هوس ها و اغراض شخصی به این وسیله وارد مبانی دین می شود. بنابراین الفاظ را باید بر ظواهرش حمل نمود مگر زمانی که قرینه ای معقول و مقبول بر خلاف آن آمده باشد.
مراد از طرد ابلیس از بهشت آن است که وقتی بین آدم علیه السلام که قوه عاقله است و بین ابلیس که قوه واهمه است درگیری ایجاد شود طبعاً ابلیس رجیم و رانده شد، برای اینکه تسلیم قوه عاقله نگردید. انسان به واسطه نزدیک شدن به شهوات دنیا ( درخت ممنوعه ) از فناء فی الله و غرق شدن در معرفت الهی پایین افتاد و به لذایذ زودگذر دنیا نزدیک شد و هبوط نمود.
علت تکرار زیاد این داستان:
داستان حضرت آدم علیه السلام را قرآن زیاد تکرار کرده و این به چند منظور بوده است:
1) خداوند خواسته است عظمت خلقت انسان را به ما یاد آور شود که او قدرت دارد از خاک که یک موجود جمادی و یک ماده محض است و شعور و ادراک ندارد انسانی خلق کند که دارای حس و حرکت و قوای ظاهری و باطنی و عقل کامل است، و عقل ممکن است به قدری رشد کند که مثل نبی اکرم عقل کل شود و به جایی برسد که فرشتگان نتوانند به آن مقام برسند.
2) خدا می خواسته به انسان تذکر دهد که ای انسان تو با این که خاک بودی به قدری تو را ارتقاء دادیم که ملائکه مأمور به سجده تو شدند و تو بر ملائکه فضیلت داری پس قدر خود را بدان و خود رابه دنیا و متاع آن نفروش.
3) خداوند قصد داشته با این داستان دشمنی شیطان را به ما یادآوری کند و به ما تذکر دهد شما چنین دشمن بزرگی مانند شیطان دارید و او وعده به فریب شما داده است.
4) خداوند خواسته به ما تفهیم کند که آدم علیه السلام پدر شما در یک مورد از شیطان اطاعت کرد و مقامش از او گرفته شد و به او گفته شد « اهبطوا » برو پایین، پس ما که دائماً غرق در گناه هستیم وضعمان چه خواهد شد؟
تأویل آیات قرآنی کار ظریف و مشکلی است و در توان هر کس نیست، در این میان ائمه معصومین هستند که شایسته این امر خطیر بوده و تأویلات آنان، تأویلی است که شکی نمی توان در آن داشت و پرداختن به این موضوع در حوصله و گنجایش این مقال نیست و لذا شرح و بسط این موضوع را به اهل آن می سپاریم.
مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
1. نهج البلاغه ترجمه دشتی
2.تفسیر نهج البلاغه ، محمد تقی جعفری، ج 2
3. جهان بینی امام علی (علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه، دکتر محمد علی قربانی
4.درس هایی از نهج البلاغه، آیت الله منتظری، ج1