تبیان، دستیار زندگی
گروه نقاشان انقلاب، به هنرمندانی گفته می شود که به دنبال بیان ارزشهای دینی و اسلامی، به دستاوردهای دوران مدرنیته در هنر ایران که هاورد دهه 40 و 50 قبل از انقلاب بود پشت کرده و آرمان پدیدآوردن هنر اسلامی را پیشه راه خود کردند. در این مقاله می توانید ب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقاشی انقلاب، به دنبال هویت دینی و ملی


گروه "نقاشان انقلاب"، به هنرمندانی گفته می شود که به دنبال بیان ارزشهای دینی و اسلامی، به دستاوردهای دوران مدرنیته در هنر ایران که هاورد دهه 40 و 50 قبل از انقلاب بود پشت کرده و آرمان پدیدآوردن " هنر اسلامی" را پیشه راه خود کردند. در این مقاله می توانید با سیر تشکیل و تحول این نقاشان آشنا شوید.

نقاشی انقلاب

در سال 1357، انقلاب اسلامی ایران با قیام یک پارچه مردم و رهبری واحد به پیروزی رسید. همپای تحولات سیاسی ، اجنماعی و فرهنگی، مقوله ی هنر به خصوص هنرهای تجسمی دستخوش دگرگونی هایی گردید.

در شرایط جدید با نفی موجودیت و کارکرد هنر رسمی زمان محمدرضا شاه، بسیاری از کارگزاران و شماری از هنرمندان نیز صحنه را ترک کردند. در این میان نقاشی از این تحول تاثیر بسیار گرفت و آثار خلق شده در فضای سالهای جنگ و پس از انقلاب گویای این تحول می باشد.

اکنون نیرویی جوان و بدون تجربه امکان راه یافتن به میدان هنر را یافتند و با واکنشی شتابزده و افراطی تمامی اقدامات گذشته را مردود شمرد. در واقع تعداد زیادی از هنرمندان تازه کار و یا با سابقه در گرماگرم انقلاب کوشیدند خود را با جنبش مردمی همگام کنند.

در ماه های اول پیروزی انقلاب، آثار دانشجویان جوانی که متاثر از مبانی انقلاب بودند در حسینیه ارشاد به نمایش درآمد. حسینیه ارشاد با پیشینه ی انقلابی و داشتن سابقه ی سخنرانی های دکتر علی شریعتی به عنوان یکی از رهبران فکری نسل جوان، کانون توجه نیروهای نوپای انقلابی بود. موضوع آثاری که در این همایش گروهی در معرض دید عموم قرار داده شد، متاثر از انقلاب و مسائل دینی بود. در آثار به نمایش در آمده، توجه به اخلاق و مسائل مذهبی، مبارزه با امپریالیسم، فقر و بی عدالتی اجتماعی و شعارهای انقلابی، پیش از همه خودنمایی می کرد. (1)

هسته ی اصلی شرکت کنندگان در این نمایشگاه عبارت بودند از: حبیب صادقی، مرتضی کاتوزیان، کاظم چلیپا، حسین خسروجردی، مرتضی حیدری، حسین صدری، محمد علی رجبی، ناصر پلنگی، ابوالفضل عالی و امیر ضرغام.

همه این افراد جز مرتضی کاتوزیان از دانشجویان رشته ی نقاشی دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودند. این نمایشگاه سپس در شهرهای دیگر ایران نیز برپا گردید. همایش هنری این نقاشان به شکل گیری مرکزی به نام " حوزه ی اندیشه و هنر اسلامی" منجر شد.

به دنبال تشکیل این مرکز، که هسته ی اولیه ی آن گروهی طراح و نقاش انقلابی بود، عدده ای از فیلم سازان ، کارگردانان ، بازیگران ، شاعران و نویسندگان که علاقه مند به انقلاب بودند در آن گردهم آمدند. نقاشانی که در این مرکز به فعالیت می پرداختند، تلاش داشتند که نقاشی را از شکل روشنفکرانه و مردم گریزی که تنها به کار آرایش دیوارهای گالری ها می آمد خارج کنند و به صورت پیام و زبانی برای ارتباط با توده های مردم در آورند.(2)

این گرایش و هدف نیاز به قالب و زبان خاص خود داشت. یعنی نقاشی می بایست فیگوراتیو و روایتی باشد و هنرمند از عناصر و موتیف های آشنایی که قابل فهم برای عموم مردم باشد استفاده کند.

در ماه های اول پیروزی انقلاب، آثار دانشجویان جوانی که متاثر از مبانی انقلاب بودند در حسینیه ارشاد به نمایش درآمد. حسینیه ارشاد با پیشینه ی انقلابی و داشتن سابقه ی سخنرانی های دکتر علی شریعتی به عنوان یکی از رهبران فکری نسل جوان، کانون توجه نیروهای نوپای انقلابی بود. موضوع آثاری که در این همایش گروهی در معرض دید عموم قرار داده شد، متاثر از انقلاب و مسائل دینی بود. در آثار به نمایش در آمده، توجه به اخلاق و مسائل مذهبی، مبارزه با امپریالیسم، فقر و بی عدالتی اجتماعی و شعارهای انقلابی، پیش از همه خودنمایی می کرد

نوعی نقاشی که نه محدودیت های هنر تجریدی و جنبه ی تغزلی و عرفانی خاص نقاشی سنتی ایرانی را داشته و نه محصور در چهار چوب ناتورالیسن و رئالیسم محض باشد.(3)

نقاشانی که پس ار انقلاب به خلق آثار ی با چنین مضامینی پرداختند به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:

1- نقاشان با تجربه یا نقاشان جوانی که از سالها قبل از انقلاب زبان هنری خاص خود را داشتند اما به نوعی از جریان و وقایع انقلاب از جمله جنگ ایران و عراق متاثر شدند.

2- نقاشان جوانی که فعالیت هنری آنها با سالهای انقلاب آغاز شد. از این گروه که هنوز کمابیش به فعالیت خود ادامه می دهند غالبا با نام " نقاشان انقلاب" نام می برند. ایشان در نیمه ی اول دهه ی 60 سخت فعال بودند . هسته ی اصلی این گروه را همان نقاشان نمایشگاه حسینیه ارشاد تشکیل می دادند. چند سال بعد نقاشان جوان دیگری به آنها پیوستند. مانند مرتضی گودرزی، مصطفی ندرلو، علی وزیریان و حمید قدیریان.

عده ای نیز نظیر غلامعلی طاهری و مرتضی اسدی، گرچه از نظر پیام و محتوا و به طور کلی تم کار به این گروه نزدیک بودند، اما تا مدت ها به طور نسبتا مستقل و خارج این گروه به کار پرداختند. تمامی این نقاشان به انقلاب و جریان های آن توجه نشان داده و آثاری بسیار متاثر از انقلاب و حوادث پس از آن و فرهنگ و تاریخ اسلام آفریدند.

آثار نقاشان انقلاب، به لحاظ موضوع در ابتدا به ثبت و یادآوری و نمایش نمادهایی در تحلیل مسائل و حوادث انقلاب ، فئودالیزم، قیام و شهادت و آرمان های انقلابی مربوط می شد. پس از آن در دوران جنگ با تکیه بر آرمان های دفاع از دین و کشور و دفاع مقدس موضوع و پیام آثار نقاشان انقلاب قرار گرفت. در دوران پایانی جنگ و پس از آن برخی از این هنرمندان با کنار گذاشتن مضامین انقلابی به مسائل اجتماعی و انسانی با استفاده از ادبیات کهن ایرانی در قالب برداشت های شخصی گرایش یافتند.

نقاشی انقلاب

" حوزه ی اندیشه و هنر اسلامی" در سال 1361 به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و به " حوزه ی هنری" سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام یافت. پس از آن این مرکز سازماندهی قوی تری پیدا کرد. عکس آثار هنرمندان آن ، همچون روزهای نخست انقلاب در تیراژهای وسیع با مضامین و موضوعات آشنا و قابل فهم برای عموم چاپ شد. آثار این نقاشان به علت محتوای آنها که برگرفته از فرهنگ مذهبی، سنتی و سمبلیک عامه ی مردم بود، در کشور مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفت. تکیه بر فرهنگ مذهبی و محتواگرایی و داشتن پیام، مهمترین خصایص نقاشی دوران انقلاب و جنگ بود. (4)

در پی حمله ی ارتش عراق به خاک ایران و در سالهای جنگ، دیوارنگاری، پرده نگاری و پوسترسازی در مضمون های حماسی ، دینی و سیاسی رواج بیشتری یافت. ضرورت تبلیغ و تهییج و پیام رسانی فوری و گسترده، باعث تولید انبوهی از آثار شعاری در سطح جامعه شد.

از دیگر پیامدهای انقلاب رشد جمعیت خواستار هنر بود. بخصوص زنان در مقیاسی وسیع به کارهای هنری روی آوردند. در پاسخ به نیازهای فزاینده هنرجویان چند هنرکده ی جدید و بیشمار کلاس خصوصی به راه افتاد. دیری نگذشت که تجدید فعالیت یکی دو نگارخانه ی سابق و گشایش چند نگارخانه ی جدید، سبب رونق یافتن بازار عرضه و فروش آثار هنری شد.

موزه ی هنرهای معاصر تهران پس از چند سال فعالیت بدون برنامه اقدام به برپایی منظم نمایشگاههای دوسالانه و سه سالانه از آثار طراحان گرافیک، تصویرگران، نقاشان، عکاسان، کاریکاتورسازان، نگارگران، سفالگران و مجسمه سازان کرد. گفتنی است که تعداد 264 نقاش در دوسالانه سال 1370 شرکت داشتند، حال آنکه نقاشان شرکت کننده در بی ینال 1337 فقط 45 نفر بودند. این واقعیتها حاکی از رشد کمی و توسعه ی فعالیت در تمامی عرصه های هنری است. (5)

درتمامی این سالها آرمان وارد کردن محتوا و تعهد دینی و اجتماعی، رسالت اصلی تمامی نقاشانی بوده که تحت عنوان نقاشان انقلاب به فعالیت می پردازند. از همان ابتدا، بازنگری به تاریخ و ایدئولوژی اسلام و توجه به هنرهای سنتی فراموش شده، هدف فعالیت نقاشان هویت گرای انقلاب در سالهای نخستین انقلاب بود. اما این مقصود برنیامد و نتیجه کار چیز دیگری شد: در مصاحبه ها و مقالات و نقدها، یعنی در تئوری و نه در عمل بود که " هنر اسلامی" آرمان ها و ایده های انقلابی را به نیکویی بیان می کرد. اما خود آن " هنر اسلامی" و نوع بیان و پیام بصری آن همچون سوال بی پاسخ باقی مانده بود.در بررسی آثار این دوره گاهی تاثیرات نقاشی های دوره انقلابی مکزیک و گاهی رئالیسم روسیه دیده می شود. در واقع به رغم تلاشهای پیگیر هنرمندان، زبان بصری خاصی در این دوران پدید نیامد و نتوانست سبب شکل گیری مکتب هنری ملی و دینی واحد و نیرمندی در عصر حاضر شود.

" حوزه ی اندیشه و هنر اسلامی" در سال 1361 به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و به " حوزه ی هنری" سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام یافت. پس از آن این مرکز سازماندهی قوی تری پیدا کرد. عکس آثار هنرمندان آن ، همچون روزهای نخست انقلاب در تیراژهای وسیع با مضامین و موضوعات آشنا و قابل فهم برای عموم چاپ شد. آثار این نقاشان به علت محتوای آنها که برگرفته از فرهنگ مذهبی، سنتی و سمبلیک عامه ی مردم بود، در کشور مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفت. تکیه بر فرهنگ مذهبی و محتواگرایی و داشتن پیام، مهمترین خصایص نقاشی دوران انقلاب و جنگ بود

ناصر پلنگی، که به عنوان نظریه پرداز اصلی گروه شناخته می شود، می گوید: بدون رودربایستی باید اعتراف کرد که ما نقاشی اسلامی نداشتیم... ما در ارائه ای معنا موفق نبوده ایم و تقلید کرده ایم. (6)

به عنوان جمع بندی کلی از بررسی آثار نقاشان انقلاب می توان گفت نقاشانی نظیر ناصر پلنگی، غلامعلی طاهری و کاظم چلیپا، به رغم پدید آوردن تحول نسبی در شیوه ی کار خود همچنان ، اما با شتابی کم، به خلق تابلوهایی با مضامین انقلابی- دینی ادامه می دهند. تعدادی نیز چون ایرج اسکندری و مرتضی اسدی مضامین قبلی در آثار خود را رها کرده و به کندوکاو در متریال و بازی با سطوح و فرم های صرفا بصری روی آورده اند. برخی مانند مرتضی حیدری، محمد علی رجبی و امیر ضرغام به کار آموزش پرداخته و نقاشی را رها کرده اند. برخی چون علی وزیریان به کار گرافیک اهمیت بیشتری داده اند. برخی چون محمد علی ترقی جاه و حسین صدری، دو سه سال پس از انقلاب مفاهیم انقلابی را رها کرده و شیوه های دیگری را پیش گرفته اند.

در پایان می توان چنین نتیجه گرفت که نقاشی انقلاب، الگوی خاص و اصول از پیش تعیین شده ای نبوده است و نتوانسته شیوه ای مناسب برای بیان مفاهیم و معانی مورد نظر خود بیابد. البته این سخن به معنای نفی تمامی خلاقیتها و نوآوری های بسیاری از نقاشان فعال در این عرصه نیست. اما می توان گفت دستاورد هنرهای تجسمی در طول سالهای دفاع مقدس، سبک و مکتب خاص هنر اسلامی را پدید نیاورده و تنها به تقلید و ارائه هنری شعاری بسنده کرده است.

پی نوشت:

1- گودرزی، 1380: 186

2- ملانوروزی،1371: ص166 تا 169

3- همان.

4- گودرزی، 1380: 188

5- پاکباز، 1376: 898

6- بررسی نقاشی پس از انقلاب، 1363: ص27 تا 35

 سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

1- مجید ملانوروزی، با نقاشان انقلاب(نقاشی، نگاه عرفان شرقی) ، کیهان فرهنگی، شماره ویژه اندیشه، ادبیات و هنر انقلاب، بهمن1371

2- بررسی نقاشی پس از انقلاب (نشستی با نقاشان انقلاب)، کیهان فرهنگی، شماره 11، بهمن 1363.

3- مرتضی گودرزی، جستجوی هویت در نقاشی معاصر ایران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380

4- روئین پاکباز، دایره المعارف هنر، فرهنگ معاصر 1376