تبیان، دستیار زندگی
قصه‌های هوشنگ مرادی‌كرمانی به دلیل گرما و صمیمیت خاص‌شان بارها دستمایه ساخت فیلم‌ها و سریال‌های پربیننده قرار گرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردمی که ساده اند

درباره فیلم ‌سنگ اول


قصه‌های هوشنگ مرادی‌كرمانی به دلیل گرما و صمیمیت خاص‌شان بارها دستمایه ساخت فیلم‌ها و سریال‌های پربیننده قرار گرفته است. فیلم سنگ اول هم اقتباسی است از داستان او.

فیلم ‌سنگ اول

شاید مهم‌ترین ویژگی داستان‌های مرادی‌كرمانی، فضای بومی و ایرانی آنها باشد كه فیلمسازان را از دردسرهای ایرانیزه كردن ماجراها و مناسبات شخصیت‌ها معاف می‌كند.

شخصیت‌های مرادی‌كرمانی در عین سادگی و سهل‌الوصول بودن، تك‌بعدی و سطحی نیست. همان‌طور كه قصه‌های ساده او هم با آن‌كه از زندگی عادی روزمره برگرفته شده لایه‌های عمیق‌تری دارد بیشتر در تقابل با شیوه‌های زیستن و تفكر شخصیت‌ها شكل می‌گیرد و دریچه‌های تازه‌ای را پیش چشم مخاطب باز می‌كند.

«سنگ اول» ـ كه چند روز پیش از شبكه سه سیما پخش شد ـ هم در همین چارچوب ساختاری ساده و با تاكید روی جلوه‌های عادی زندگی مردمان فرودست آغاز می‌شود، اما در مسیر درام كم‌كم وقایع، شكل جدی‌تری به خود می‌گیرد و جهان فلسفی فیلم به موازات پیشرفت داستان گسترده می‌شود.

فیلم، ماجرای مرد روستایی و بداخلاق و كم‌سوادی را روایت می‌كند كه سنگ گوری برای خودش سفارش می‌دهد تا به استقبال مرگ قریب‌الوقوعش برود، اما آوردن سنگ به روستا باعث اتفاقاتی می‌شود.

بیشتر درام فیلم از كشمكش میان حسنعلی (با بازی محسن تنابنده) با خانواده و اطرافیانش ایجاد می‌شود و كم‌كم دامنه پیدا می‌كند.

سنگ قبر در واقع بهانه‌ای است برای گذار از دل مناسبات آدم‌های ساكن روستا. فیلم به بهانه واكنش‌هایی كه اطرافیان حسنعلی به خریدن سنگ قبر نشان می‌دهند، روی مناسبات معمولی شخصیت‌ها متمركز می‌شود و نقدهای اجتماعی‌اش را نیز از همین طریق مطرح می‌كند.

فیلم ‌سنگ اول

موضوع‌هایی مثل ارتباط آدم‌ها با یكدیگر، چشم و همچشمی اهالی روستا حتی برای به دست آوردن چیز مضحك و پوچی مثل سنگ قبر، خشونت پنهان در دل روابط بزرگ‌ترها با بچه‌ها، علاقه عامیانه بعضی از مردم برای شایعه‌پراكنی و یك كلاغ، چهل‌كلاغ و...

طنز تلخ فیلم مستقیما از قصه اصلی اقتباس شده، اما روایت مرادی‌كرمانی در كتاب شیرین‌تر است و در مقایسه با آن، نگاه ابراهیم فروزش جنبه‌های تلخ و گزنده داستان را پررنگ‌تر كرده است.

كارگردان نگاهی واقع‌گرایانه به جنبه‌های خشن و زننده زندگی مردم در مناطق دورافتاده و فقیرنشین دارد و برخلاف كتاب، سعی نمی‌كند این نگاه را با توجه به جنبه‌های شیرین و مثبت آن شیوه زندگی، تلطیف كند.

به همین دلیل با وجود طنز جاری در اغلب دقایق فیلم، صحنه‌هایی كه مثلا به درگیری‌های لفظی و زد و خورد اهل روستا می‌پردازد یا صحنه‌های دعوای زن‌ و شوهرها، تاثیری تكان‌دهنده دارد.

در سطحی دیگر از درام سنگ اول روایتی كنایی از چگونگی گسترش فرهنگ‌ها و عادت‌های تازه و شبه‌مدرن در روستاها دارد. پذیرش بی‌چون‌ و چرای تقریبا همه اهالی روستا در مواجهه با پدیده نورسیده‌ای مثل سنگ قبر تراش‌خورده شهری، نشانگر انفعال عمومی در تقابل با پدیده‌های مدرن است.

فیلم، ماجرای مرد روستایی و بداخلاق و كم‌سوادی را روایت می‌كند كه سنگ گوری برای خودش سفارش می‌دهد تا به استقبال مرگ قریب‌الوقوعش برود، اما آوردن سنگ به روستا باعث اتفاقاتی می‌شود.

مردمی كه تا پیش از این مرده‌هایشان را خیلی ساده و بی‌تشریفات در گورهای بدون تزیین دفن می‌كردند، با ورود یك سنگ قبر مرمرین گرانقیمت ناگهان سنت‌شان را تغییر می‌دهند و همه به تكاپو می‌افتند كه سنگ‌هایی شبیه آن تهیه كنند.

البته نقد این انفعال و خودباختگی فرهنگی در مواجهه با مظاهر مدرنیزاسیون در این فیلم خیلی سطحی و كمرنگ انجام می‌شود، اما به هر حال اشاره‌های فیلم در این‌باره كاملا روشن است.

استفاده از لوكیشن‌های واقعی در یك منطقه روستایی نزدیك همدان، باعث شده فضای فیلم باورپذیر باشد و جزئیات صحنه در اغلب صحنه‌ها سر جای خودش باشد.

حساسیت فروزش در شكل دادن فضای رئالیستی فیلمش با تاكیدهای آگاهانه‌اش روی عناصر زندگی روستایی مشخص می‌شود.

فیلم ‌سنگ اول

سنگ اول نمونه موفقی است برای تصویر كردن فضا و حال ‌و هوای محیطی و اجتماعی یك روستا با جزئیات واقعی. همین اتفاق درباره لهجه بازیگرها هم افتاده. رویكرد كارگردان به لهجه صرفا در حد تقلید آواهای اصلی از سوی بازیگران نیست و حتی بازیگران حرفه‌ای فیلم هم با دقت زیادی زیر و بم لهجه محلی‌شان را ادا می‌كنند.

طوری كه لهجه و لحن و آوای حرف زدن تبدیل به یكی از مولفه‌های شخصیت‌پردازی فیلم می‌شود و نقش مهمی در ترسیم شمایل كلی آدم‌های داستان دارد.

در این میان بازی جذاب و مسلط محسن تنابنده در نقش اصلی فیلم، علاوه بر این‌كه خدشه‌ای به باورپذیری تعریف مستندگونه آدم‌های داستان وارد نمی‌كند، تاثیر مهمی هم در شیرین‌تر شدن نقشی بشدت تلخ دارد.

حسنعلی با شیوه دیگری از بازی و ادای دیالوگ‌ها می‌توانست شخصیتی دافعه‌برانگیز و خشن جلوه كند كه بازی ماهرانه تنابنده مانع از فاصله گرفتن بیننده از دنیای درونی این شخصیت می‌شود.

باید به این نكته توجه كرد كه اگر مخاطبان سنگ اول به هر دلیلی با این شخصیت احساس همدلی نكنند در واقع درام فیلم از دست می‌رود، چون ساختار اصلی داستان روی این شخصیت و كشمكش‌های اطرافش بنا شده است.

در مجموع سنگ اول تجربه آبرومندی در زمینه اقتباس ادبی و پرداختن به فضاها و شخصیت‌های بومی و روستایی است، اما با وجود پختگی و تسلط ابراهیم فروزش در كارگردانی و ظرایفی كه در بازی‌ها و فیلمنامه وجود دارد، از حد یك فیلم متوسط فراتر نمی‌رود.

شاید مهم‌ترین دلیل این توقف هم این باشد كه داستان اصلی كشش و پتانسیل لازم برای جذب كردن مخاطب در مدت نزدیك به 90 دقیقه را ندارد و ساختار دراماتیك فیلمنامه هم طوری طراحی شده كه به داستانك‌ها و ماجراهای فرعی راه نمی‌دهد.

در نتیجه سنگ اول صرفا در روایت داستانی تخت و تك‌بعدی به شیوه كلاسیك متوقف می‌ماند و در نهایت بدون ایجاد نقطه عطفی چشمگیر به پایان می‌رسد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم