کودکان دیر آموز
* ویژگی های عاطفی کودکان دیر آموز :
نگرش کودکان دیر آموز، به مدرسه و تحصیل معمولا منفی است. تعداد غیبت های آنان بیشتر است و در بسیاری از موارد از سوی معلم و همکلاسان خود طرد می شوند. این نگرش منفی نسبت به کودکان دیر آموز در کلاس سوم تا پنجم بیشتر است شاید به این دلیل که آن ها مشکلات سازگاری بیشتر دارند. گاهی این دانش آموزان تعارض های اجتماعی خود را به شکل پرخاشگری نشان می دهند چرا که در هنگام مواجهه با بحران های بین فردی و شخصی ساز و کار های ناکارآمدی برای مقابله در پیش می گیرند.
دیر آموزان انگیزه بالایی ندارند و همین امر موجب درماندگی، ناامیدی و پایین آمدن عزت نفس آن ها در مدرسه می شود. تجربه شکست مکرر در کلاس، فقدان هدف برای آینده، نگرش منفی همکلاسان و روش های نادرست آموزش، رشد انگیزه تحصیلی این کودکان را به شدت کاهش می دهد. این کودکان از مشکلات رفتاری خود آگاه نیستند و نمی توانند عواطف خود را به طور مناسب ابراز کنند. از کشف مشکل آن ها ناتوانیم و آموزش های لازم را در برخورد با این کودکان ندیده ایم.
* دانش آموزان با ناتوانی یادگیری چه کسانی هستند:
کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری گروهی از کودکانی هستند که ظاهر طبیعی دارند و رشد جسمی و قد وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوششان در حد متوسط می باشد به خوبی صحبت می کنند و مانند سایر کودکان بازی کرده و با دیگران ارتباط برقرار می نمایند در خانه کارهایی را که والدین به آن ها واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند در مهارت های خودیاری نیز مشکل بسیار مشخص و چشمگیری ندارند. اما در مهارت های تحصیلی با مشکل بسیار مشخص و چشم گیری ندارند. اما در مهارت های تحصیلی و درسی و مفاهیم پیشرفت تحصیلی با مشکل روبرویند.
این کودکان در ابتدا با همسالان خود چندان تفاوتی از نظر درسی ندارند اما به تدریج و با افزایش پیچیدگی دروس این فاصله بیشتر خواهد شد توانمندی آن ها در یادگیری مطالب به طور قابل ملاحظه ای با دیگر همسالان متفاوت است و یادگیری مهارت های آموزشگاهی مانند خواندن و نوشتن و حساب کردن به شیوه معمول در مدارس بر ایشان دشوار می باشد این مشکل معمولا بعد از آنکه کودک مدتی در مدرسه مشغول تحصیل می شود ظاهر می گردد.
این کودکان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت تحصیلی خود دارند به تدریج در می یابند که کودکان دیگر نسبت به آن ها از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند عدم شناخت این دانش آموزان از سوی معلم و اولیا تاثیرات بدی را به لحاظ فردی و اقتصادی و اجتماعی روی دانش آموزان و اولیا و جامعه می گذارند. احساس عدم توانایی در این گونه دانش آموزان به کار بردن روش های منسوخ گذشته از سوی مدرسه و اولیا ( فشار ها، تحقیرها، سرزنش های مقایسه ای ناروا ) موجب عدم اعتماد به نفس، احساس تحقیر و افسردگی و نهایتا مردودی و ترک تحصیل را همراه دارد.
* راه چاره
* این پیام کودکانی است که از ناتوانایی یادگیری رنج می برند:
کاش : برای آموختن به من به راهنمایی شفاهی و آموزش کلامی بسنده نکنی،من نیازمند رهبری عملی توام.
کاش : مرا آزاد بگذاری و از کندی حرکاتم ناشکیبا نشوی و به خاطر عملکرد ناشیانه ام فرصت کسب تجربه و یادگیری را از من سلب نکنی.
کاش : در آموزش به من در انتظار معجزه نباشی تا از کوشش و مبارزه در آموختنم مایوس نشوی.
کاش : به من فرصت بدهی تا کارهایم را خود انجام دهم و آهنگ کند رفتارم را پذیرا باشی و به تعجیل وادارم نکنی.
کاش : صبورانه بگذاری میزان سرعتم را خود تعیین کنم تا بدانی در پناه صبر تو خواهم آموخت.
کاش : مرا سرزنش نکنی که من به علت عدم توانایی مستحق ملامت نیستم و اندک پیشرفتم را مقدمه پیشرفت دیگر تلقی کنی.
منبع: معاونت آموزش و پرورش عمومی استان اردبیل