بزرگترین وسوسه شیطان
شکی نداریم که شیطان انسان را وسوسه میکند، اما بزرگترین وسوسه شیطان بر چه کاری است؟
آنچه که از آیات و روایات بر میآید آن است که، بزرگترین وسوسه شیطان، دعوت و وسوسه کردن انسان به پیروی از «نفس امّاره» است.
نفس امّاره، دشمن بزرگى است که آدمى را به کارهاى زشت و ناروا وامىدارد، مگر آن که خدا به لطف خاص خود آدمی را حفظ فرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی».[1] شیطان، بالاترین وسوسهها را در این نفس انجام خواهد داد.
نفس امّاره: همان نفس سركش است كه انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میكشاند. لذا به او اماره گفتهاند. در این مرحله عقل و ایمان آن قدرت را ندارد كه این نفس را رام سازد، بلكه در موارد زیادی تسلیم او میشود: «و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم؛ پس هرگز نفس خویش را تبرئه نمیكنم كه نفس بسیار به بدیها امر میكند مگر آن چه كه پروردگارم رحم كند، پروردگارم غفور و رحیم است»
این آیه اشاره دارد كه تمام بدیها از نفس سرکش است، لذا حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: امیرالمۆمنین فرمودهاند: «و انها لا تزال تنزع الی معصیة فی هویً؛[2] نفس پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است.»
تکاپوی نفس اماره در درون انسان، از عوامل پیدایی گناه است. خداوند برای آزمودن آدمی او را به گونهای آفرید که به بدیها گرایش داشته باشد.
هنگامی که بیگناهی یوسف (علیه السلام) آشکار شد. او برای سپاسگزاری از خداوند، چنین گفت:
و من خود را تبرئه نمیکنم، زیرا نفس سرکش بسیار به بدی وامیدارد، مگر اینکه پروردگارم رحمت آورد. به یقین پروردگار من بسیار آمرزنده و مهربان است.[3]
نفس اماره، برادرکشی قابیل را در نظر او زیبا نمود: «سرانجام [در کشاکش نفس و فطرت] نفسش او را برای کشتن برادر ترغیب کرد و او را کشت و از زیانکاران گردید.»[4]
پیامبر درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: «و مثل النفس كمثل النعامة تاكل الكثیر و اذا حمل علیها لا نظیر و مثل الدّفلی لونه حسن و طعمه مرّ؛مثل نفس مثل شترمرغ است كه زیاد میخورد، ولی وقتی كه چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیكند و مثل نفس مثل خر زهره است كه رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است»
یکی از ارکان رستگاری از دید قرآن، ضبط و مهار نفس امّاره است: «هر کس از مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوس باز داشته، بهشت تنها جایگاه اوست.»[5]
ویژگی های نفس اماره
1. مطیع هوی و هوس:
شیطان عمل بدش را برای او زینت داده و بر قلب او پردهای كشیده كه خیر و شر را تشخیص نمیدهد و همیشه مانند انسانهای جاهل و نادان فكر میكند، «ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس؛[6] آنان جز از گمانهای بیاساس و از هوای نفس پیروی نمیكنند». گاهی آن چنان مطیع نفس اماره هستند كه عقل هیچ كاره میشود و تمام امور به دست هوی و هوس و نفس اماره است. لذا حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرماید:
«كم من عقل اسیرٌ تحت هویً امیر؛[7] پس بسیار عقلها و خردها كه شهوات بر آن ها حكومت میكند»
گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر میرود و تابع خواستهای نفس افسار گسیخته میشود كه هوی و هوس او معبودش میشود. «افرأیت من اتخذ الهه هواه؛[8] آیا دیدی كسی را كه هوس های خود را خدای خود قرار داده است.»
2. كینه توزی و دشمنی:
در جریان قتل هابیل به دست قابیل خداوند میفرماید: «فطوعت له نفسه قتل اخیه فقتله؛[9] نفس سركش كم كم او را به كشتن برادرش ترغیب كرد و (سرانجام) او را كشت»
3. تشبیه فرمان بر نفس به سگ:
«...و اتبع هواه فمثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یلهث او تتركه یلهث؛[10] او از هوای نفس پیروی نمود سرگذشت او همانند داستان سگ است كه اگر به آن حمله كنی زبان از دهان بیرون میآورد و اگر رهایش نمایی باز زبانش را خارج میسازد.»
گاهی اطاعت انسان از نفس اماره از این هم بالاتر میرود و تابع خواستهای نفس افسار گسیخته میشود كه هوی و هوس او معبودش میشود. افرأیت من اتخذ الهه هواه؛ آیا دیدی كسی را كه هوس های خود را خدای خود قرار داده است
اگر انسان دنبال هوی و هوس و نفس اماره برود و از خدا غفلت كند از اوج تكامل الهی سقوط میكند چنان که بلعم باعورا كه این آیه درباره او نازل شده است گرفتار هوای نفس شد و از آن مقام والا تنزل كرد به طوری كه خداوند او را به سگ تشبیه نموده است. او به جای این كه از علوم و دانش خویش برای رشد استفاده كند به پستی گرایید و بر اثر پیروی هوی و هوس مراحل سقوط را طی كرد خداوند هم او را به سگ تشبیه میكند كه اگر به او حمله كنی دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذاری باز چنین است، او بر اثر شدت هواپرستی یک حالت عطش نامحدود به خود گرفته كه همواره به دنبال دنیا پرستی میرود.[11]
پیامبر درباره تشبیه نفس اماره میفرماید: «و مثل النفس كمثل النعامة تاكل الكثیر و اذا حمل علیها لا نظیر و مثل الدّفلی لونه حسن و طعمه مرّ؛[12] مثل نفس مثل شترمرغ است كه زیاد میخورد، ولی وقتی كه چیزی روی او گذاشتی پرواز نمیكند و مثل نفس مثل خر زهره است كه رنگش زیبا است امّا طعمش تلخ است.»
به هر حال، همهی گناهان - به واسطه و یا بدون واسطه - به نفس امّاره بر میگردد، و مهار نکردن نفس امّاره و پیروی از هوسها و خواهشهای آن، باعث ارتکاب گناهان بزرگی همچون شرک به خداوند متعال میشود، چنان که در قرآن کریم میخوانیم: «و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است»[13]
پی نوشت ها:
[1]. یوسف، 53.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[3]. یوسف: 53.
[4]. مائده: 30.
[5]. نازعات: 41 و 40.
[6] . نجم/ 23.
[7] . نهج البلاغه، كلمات قصار، 211.
[8] . جاثیه/ 23.
[9] . مائده/30.
[10] . اعراف/ 176.
[11] . تفسیر نمونه، همان، ج 7، ص 14.
[12] . ری شهری، میزان الحكمه، قم، مركز النشر، چ اوّل، 1362، ج 9، ص 60.
[13]. نساء، 48.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع :
افکار نیوز
سایت حوزه
سایت پرسمان
سایت اندیشه قم