همه آدم ها یک نابغه اند
اگر چه در میان تعدادی دانش آموز که یک کلاس درس را تشکیل می دهند تفاوتهای فراوانی یافت می شود، اما وقتی که از دلیل موفقیت سرشار بعضی از آنان و عدم پیشرفت کافی برخی دیگر صحبت می شود، مهم ترین علتی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است....
هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی که صحبت از هوش به میان می آید بلافاصله نوعی توانایی ذهنی را در یاد انسان زنده می کند. اگر چه در میان تعدادی دانش آموز که یک کلاس درس را تشکیل می دهند تفاوتهای فراوانی یافت می شود، اما وقتی که صحبت از دلیل موفقیت سرشار بعضی از آنان و عدم پیشرفت کافی برخی دیگر صحبت می شود، مهم ترین علتی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است.
ممکن است ماهیت دقیق هوش کاملا شناخته نباشد اما هر کس برای خود تصوری در مورد هوش دارد مانند:
توانایی فهم و درک امور یا توانایی حل مشکلات، استعداد یادگیری و ...روان شناسان و پژوهشگران نیز تعریفهای دقیق تری در این رابطه ارایه داده اند. تئوریهای جدید «یادگیری و هوش» میگوید که بیش از یک نوع هوش وجود دارد و اطلاق انحصاری کلمة باهوش به کسانی که دارای تواناییهای خاص ریاضی، منطقی و کلامی هستند کار غیرمنصفانهای است.
یکی از نظریههای مطرح در بحث هوشهای چندگانه به «هوارد گاردنر» تعلق دارد. گاردنر طی نیم قرن اخیر در کتابها و سخنرانیهایش ادعا کرده که همة آدمها میتوانند نابغه باشند.
او در نظریة اولیهاش به هفت نوع هوش جداگانه اشاره میکند؛ که البته در بازنگریاش نوع هشتم را نیز به آن افزوده است:
نوع اول: اولین نوع هوش، هوش زبانشناختی( linguistic) است. این هوش مبتنی بر واژههای ماست. افرادی که هوش زبانشناختی بالایی دارند میتوانند با واژههای گفتاری به بحث کردن، متقاعد ساختن، سرگرم کردن یا رهنمود دادن بپردازند. این دسته از افراد، عاشقِ بازی با کلماتاند. شغلهای خبرنگاری، وکالت و هنرهای کلامی برای کسانی که این نوع از هوششان بیشتر است، شغلهای مناسبی هستند.
نوع دوم: هوش منطقی ریاضی(logical-mathematic ) نوع دوم هوش است. افراد باهوش در این زمینه، دارای توانایی استدلال، استنتاج، اندیشیدن در مورد علت و معلول و خلق فرضیه هستند. تستهای سنتی هوش روی این بخش خیلی تأکید دارند. دانشمندان، حسابداران، برنامهنویسان رایانه و دانشجویان فلسفه، تصویری است که میتوانید از افراد باهوش در این زمینه در ذهن خود بسازید.
نوع سوم: هوش فضایی (spatial )نوع سوم هوش است. این هوش یعنی این که شما بتوانید تفکر خود را به شکل تصویر مجسم کنید و آن چیزهایی را که دیدهاید دوباره خلق کنید و یا تغییر شکل بدهید. نقاشها، معمارها، عکاسها، خلبانها و مکانیکها دارای چنین هوشی هستند.
نوع چهارم: مهجورترین و یکی از جالبترین هوشها در تاریخ روانشناسی، هوش چهارم است: هوش موسیقایی (musical) . از ویژگیهای مهم این هوش قابلیت درک، ارزیابی و ساخت ریتمها و ملودیهاست.
نوع پنجم: هوش ورزشکاران و جراحان، هوشی که با عنوان جسمی حرکتی( badily-kinesthetic )معروف است. استعداد کنترل حرکات بدن و در دست گرفتن ماهرانة اشیا. افرادی که هوش جسمی حرکتیشان بالاست، میتوانند در کارهایی مثل خیاطی، قالیبافی و انجام حرکات موزون ماهر شوند. هنرمندها برای عملی کردن هوش فضاییشان باید از این هوش هم برخوردار باشند.
نوع ششم: هوش ششم، هوش میانفردی( interpersonal ) است. این هوش، توانایی درک سایر مردم و کار با آنهاست. مدیران مۆسسههای بزرگ و رهبران مردمی اجتماعی و سیاسی از این هوش برخوردارند. روانپزشکان و روانشناسان برای این که بتوانند دنیا را از چشم مراجعانشان ببینند، باید این هوش را در خودشان پرورش دهند.
نوع هفتم: هوش هفتم، هوش درون فردی( intrapersonal) یا ضمیر درونی است. فردی که چنین هوشی دارد، میتواند به راحتی احساسات خود را درک کند و این خودشناسی را برای غنا بخشیدن و هدایت زندگی به کار گیرد. این افراد ممکن است خیلی درونگرا باشند اما از دیگر سو، بینهایت مستقل، بسیار هدفمند و خویشتندار هستند. مشاوران، روانشناسان و بعضی دانشمندان از این هوش برخوردارند.
نوع هشتم:
در تجدید نظری که گاردنر در نظریهاش به عمل آورده است، هوش طبیعت را نیز به انواع هفتگانة هوش افزوده است. این هوش به کسانی اختصاص دارد که به طبیعت، بینهایت علاقه دارند و آن را بیشتر از دیگران درک میکنند. کوهنوردها و نقاشان طبیعتگرا از این هوش برخوردارند، و البته کارگردانانی که صحنههای زیبایی از طبیعت را در فیلمشان میگنجانند، این هوش ما را تیز میکنند.آموزش هوش
هر چند که در گذشته این گونه تصور می شد که هوش یک توانایی ارثی و غیر قابل تغییر است و لذا آموزش در آن تاثیری ندارد اما نظریه پردازان تازه تر بر تغییر ناپذیری هوش اصرار نورزیده و اقدامات اموزشی و فراهم آوردن تجارب یادگیری را بر افزایش هوش دانش آموزان موثر می دانند. این روشها عبارتند از:
**غنی سازی موثر
** تمرین سنجیده
غنی سازی موثر
یکی از برنامه های آموزشی که برای آموزش توانایی های هوشی یا ذهنی ایجاد شده است غنی سازی موثر نام دارد. در این برنامه آموزشی دانش آموزان یک رشته تکلیف کتبی یا مداد کاغذی انجام می دهد که هدف آن ایجاد مهارتهای ذهنی یا هوشی مانند طبقه بندی کردن، مقایسه کردن، جهت یابی فضایی، ادراک تحصلیلی و تصاعد عددی است. مطالعات طولی نشان داده که غنی سازی محیط رشد و تربیت، به ویژه در سالهای اولیه زندگی، در پرورش استعدادهای ذهنی موثرند.
یکی از برنامه های آموزشی که برای آموزش توانایی های هوشی یا ذهنی ایجاد شده است غنی سازی موثر نام دارد
تمرین سنجیده
برای بالا بردن قریحه دانش آموزان هم روشهایی پیشنهاد شده است که یکی از معروفترین آنها تمرین سنجیده است. منظور از تمرین سنجیده فعالیتی است که هدف اصلی آن ایجاد و گسترش مهارت است. فعالیتی که برای افزایش مهارتهای مربوط به یک زمینه خاص طرح ریزی می شود.
تمرین سنجیده شامل چهار مرحله است:
** تمرین کردن برای پالایش دادن مهارت
** با خود اندیشیدن
** آموزش ودریافت بازخورد
**یادگرفتن از راه مشاهده
واضعان این روش در پژوهشهای خود دریافتند که مقدار زمانی که یک فرد برای کسب یک مهارت صرف می کند با سطح عملکرد او در آن مهارت رابطه مستقیم دارد. یعنی اینکه، تعداد ساعتهای تمرین سنجیده یک پیش بینی کننده تقریبا کامل برای سطح عملکرد است.
فرآوری: مریم عطاریان بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: همشهری آنلاین همراه با تغییرات و اضافات