تبیان، دستیار زندگی
;روز کارنامه"  ساخته ی مسعود کرامتی همجواری اجباری... "روز کارنامه" فیلمی است که تم اصلی آن (همجواری اجباری یک کودک و یک خلافکار) از فیلم های مختلف سینمایی و تلویزیونی خارجی دستمایه قرار گرفته است و هموار...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به فیلم "روز کارنامه"  ساخته ی مسعود کرامتی همجواری اجباری...

"روز کارنامه" فیلمی است که تم اصلی آن (همجواری اجباری یک کودک و یک خلافکار) از فیلم های مختلف سینمایی و تلویزیونی خارجی دستمایه قرار گرفته است و همواره جذابیت این تم در باز آفرینی ارتباط عاطفی بین این دو طبع متضاد و تحول نهایی خلافکار ، نهفته است.

در خشن ترین موقعیت ممکن برای ترسیم شخصیت، فردی خلافکار معرفی شود (در این فیلم موقعیت سوء قصد یا قتل است) و کودک هم طبعاً در موقعیتی بحرانی که روح لطیف او را خدشه دار کرده، وادار به این همجواری می شود.

در "روز کارنامه" هم موقعیت اولیه به همین ترتیب شکل می گیرد . با توجه به این نکته که تصمیم پسرک (آراد) پس از گرفتن کارنامه - مبنی بر پریدن از برج - زمینه چینی اولیه ندارد ، این که چرا چنین تصمیمی برای فرار از تنبیه می گیرد و چرا آن برج را برای این کار انتخاب می کند ، بی جواب می ماند . پس از ترسیم موقعیت اولیه ، نویسنده با روشن بینی از کلیشه  این نوع فیلم ها فاصله می گیرد و راه رفته  فیلم های مشابه را طی نمی کند . به این مفهوم که به ارتباط عاطفی صرف بین آراد و امیر بسنده نمی کند بلکه روایت را در دو خط داستانی به شیوه  موازی پیش می گیرد . خط قصه  آراد و امیر و نیز خط قصه خانواده  آراد. این شیوه  انتخابی نویسنده ، نوید متفاوت بودن و نوآوری در این کلیشه را می دهد . اما شیوه  پرداخت و  پخش اطلاعات ، روایت را با مشکل مواجه می کند و ریتم فیلم را کند می نماید .

اطلاعاتی که به تماشاگر داده می شود بیشتر مواقع سوخته است ، چون در چند سکانس قبل ، تماشاگر از ماوقع آگاه شده و مجبور به شنیدن چند باره  یک ماجرا می شود . به عنوان مثال سکانس خبردار شدن خانواده  آراد از تصمیم او ، با توجه به موسیقی ، بازی و... کارکردی پیدا نمی کند . چون همه  این ماجراها برای اطلاع دادن به تماشاگر و درگیر کردن اوست ، در حالی که در سکانس های قبل ، تماشاگر مطلع شده که آراد خود را پرت نکرده و در کنار امیر است و با توجه به ویژگی های امیر ، خطر خاصی او را تهدید نمی کند .

موقعیت هایی از این دست در فیلم فراوان است ؛ قصه از قبل او رفته است و وجود سکانس مورد نظر بیهوده جلوه می کند .

به علاوه ، در فیلم هایی از این دست ، معمولاً فرد خلافکار به قدری مستأصل است که برای خلاص شدن از دست کودک به شیوه های مختلف متوسل می شود و سرانجام پافشاری کودک او را منصرف می کند . اما خلافکار این فیلم (امیر) به قدری مستعد تحول است که پس از چند سکانس اولیه، اوست که آراد را دنبال می کند. درست است که او ذاتاً شخصیت خلافکار و شروری نیست و به خاطر پاپوش به زندان افتاده و حالا برای انتقام آمده است اما، در موقعیت اولیه،  فردی اسلحه به دست معرفی می شود و او بدون سیر مراحل تحول درونی ، از طریق هم نشینی با کودک ، خیلی زود متحول می شود و حتی در دادن گلوله ها و همراه بردن آراد ، از خود انفعال نشان می دهد .

"روز کارنامه" پس از سریال موفق " خانه  ما" انتظارات خاصی را از کارگردان فیلم ایجاب می کرد اما پس از دیدن فیلم، باز هم این اصل مهم، خودنمایی می کند که یک فیلم (سریال) موفق  ، قبل از هر چیز ،  مدیون یک قصه  خوب است.