تبیان، دستیار زندگی
در تازه‌ترین نشست «عصر روشن» که به بررسی «ادبیات مهاجرت» اختصاص داشت، عباس صفاری و محمدهاشم اکبریانی این ادبیات را مورد نقد و بررسی قرار دادند. به اعتقاد صفاری، چه در خارج از کشور و چه در داخل، کار ارزشمندی که بخواهد در جهان معرفی شود و مورد استقبال قرار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقدی بر ادبیات مهاجرت


در تازه‌ترین نشست «عصر روشن» که به بررسی «ادبیات مهاجرت» اختصاص داشت، عباس صفاری و محمدهاشم اکبریانی این ادبیات را مورد نقد و بررسی قرار دادند. به اعتقاد صفاری، چه در خارج از کشور و چه در داخل، کار ارزشمندی که بخواهد در جهان معرفی شود و مورد استقبال قرار بگیرد، نداریم. اکبریانی نیز بر این اعتقاد راسخ است که ادبیات فارسی که در خارج از مرزها تولید شده، کاملا شکست خورده است.

نقدی بر ادبیات مهاجرت

در راستای این نشست، علیرضا بهرامی که اجرای برنامه را بر عهده داشت، بحث «بررسی ادبیات مهاجرت» را باز کرد و گفت: شاید ابتدای این بحث باید اساسا مشخص کنیم که نام‌گذاری گونه‌ای به نام ادبیات مهاجرت چقدر رسمیت دارد و مرز آن کجاست؟ یعنی اگر مکان خلق اثر خارج از وطن باشد، آن اثر متعلق به ادبیات مهاجرت است یا نوعی تفاوت اندیشه در موضوع سبب می‌شود که اثری در زمره آثار ادبی مهاجرت قرار بگیرد؟ یا این‌که اگر آن اثر درباره غربت و غم دوری از وطن نوشته شده باشد‌، ادبیات مهاجرت است و اساسا چه ضرورتی برای این نام‌گذاری‌‌ها وجود دارد؟

عباس صفاری: ادبیات مهاجرت ادبیاتی است که به وسیله ایرانی‌ها در کشور میهمان نوشته می‌شود.

عباس صفاری - شاعر ایرانی مقیم آمریکا - در پاسخ به این سۆال بیان کرد: ادب مهاجرت یک نام‌گذاری و عنوان است؛ عنوانی که هنوز بر سرش دعواست و حتا گروهی معتقدند باید از ادبیات مهاجرت با عنوان‌های دیگر یاد شود. این بخشی که چنین نظری دارند، در اروپا ساکن هستند و چون این کشورها سیاسی‌ترند و مسائل سیاسی بیش‌تر مدنظر آن‌هاست و آن گروهی هم که به این کشورها سفر کرده‌اند، بیش‌تر سابقه سیاسی داشته‌اند، نام‌گذاری‌های دیگر را بیش‌تر قبول دارند. اما در آمریکا همین ترکیب ادبیات مهاجرت را می‌پسندند. هر کدام از این عنوان‌ها را درنظر بگیریم، این ادبیات، ادبیاتی است که خارج از ایران به وجود آمده است؛ هرچند من خودم با عنوان ادبیات مهاجرت موافق‌ام تا عنوان دیگر. چراکه مثلا تبعید خود معنای مشخصی دارد و بسیاری از کسانی هم که در خارج از کشور اثر ادبی خلق می‌کنند، به اختیار و انتخاب خود زندگی در کشوری دیگر را برگزیده‌اند.

این شاعر و مترجم در ادامه درباره‌ی سابقه‌ی ادبیات مهاجرت در ادبیات ما گفت: سابقه‌ی ادبیات مهاجرت شاید به اولین مهاجرت ایرانیان به خارج از ایران در سال‌ها پیش از این که غالبا افراد مختلفی از حزب توده آن زمان بودند، برمی‌گردد. آن‌ها مجلاتی را منتشر کردند و درواقع آن چیزی را پایه‌گذاری کردند که ما امروز ادبیات مهاجرت می‌نامیمش.

در ادامه صفاری در پی پرسش بهرامی که با این اوصاف چه اصراری است بر نام‌گذاری بخشی از ادبیات است و آیا با این نوع نام‌گذاری باید عنوان‌های دیگری چون ادبیات شهرستان را هم تعریف کنیم، عنوان کرد: ادبیات مهاجرت ادبیاتی است که به وسیله ایرانی‌ها در کشور میهمان نوشته می‌شود. «بادبادک‌باز» خالد حسینی - نویسنده افغانستانی مقیم آمریکا - جزو ادبیات مهاجرت به‌شمار می‌آید؛ اما فرق عمده‌اش با ادبیات مهاجرت این است که در ادامه سنت ادبیات انگلیسی‌زبان نوشته شده و باید در مقایسه با ادبیات انگلیسی‌زبان به آن نگاه کرد. خیلی‌ها ادبیاتی را که در خارج از ایران به زبان انگلیسی یا فرانسه نوشته می‌شود، جزو ادبیات مهاجرت می‌دانند؛ اما من معتقدم این اشتباه است که آثار غیرفارسی‌زبان را ادبیات مهاجرت بدانیم؛ زیرا تسلط فرد به زبان میزبان در این‌جا اهمیت دارد و به خلق هنری منجر شده است. در خارج از کشور هم سر این موضوع دعوا وجود دارد.

این شاعر همچنین در پاسخ به پرسشی دیگر از مجری نشست درباره میزان توفیق ادبیات مهاجرت در خارج از ایران اظهار کرد: در گذشته، کسانی که از ایران به غرب به عنوان میهمان می‌آمدند، تجربه آن‌ها از دیدار با نویسندگان ایرانی در غرب، تجربه‌ای منفی بود؛ زیرا زبان فارسی عنصری زنده است و کسی که از کشورش دور می‌افتد و از جایی که این زبان برایش اتفاق می‌افتد، دور می‌شود‌، نمی‌تواند کار چندانی کند.

محمدهاشم اکبریانی درباره موفق بودن یا نبودن ادبیات مهاجرت ایران گفت: باید تعریفی از موفقیت ادبیات مهاجرت ارائه داد. ادبیات مهاجرت موفق ادبیاتی است که جهانی شده باشد، توجه منتقدان معتبر جهان را به خود جلب کرده باشد و جاده‌های بین‌المللی را متوجه خودش کرده باشد و حتا فیلمی بر اساس آن ساخته شده باشد و توسط کشورهای دیگر خوانده شود. با این تفسیر من فکر می‌کنم ادبیات مهاجرت ما نه‌تنها موفق نبوده، بلکه کاملا شکست خورده است.

او افزود: البته این فکر غالب در 10 سال گذشته بود. اما در این 10 سال، اتفاقاتی رخ داد که برخی نگاه‌ها عوض شد. شاید دلیل آن اینترنت بود و دیدارها و رفت و آمدها. حالا ما در لس‌آنجلس پنج کتاب‌فروشی داریم که کتاب‌هایی به زبان فارسی می‌فروشند. اما مشکل نه زبان فارسی که زندگی کسانی است که به غرب مهاجرت می‌کنند.

این شاعر در ادامه تأکید کرد: روی هم رفته، چه در خارج از کشور و چه در ایران، کار ارزشمندی که بخواهد در جهان معرفی شود و مورد استقبال قرار بگیرد، نیست.

عباس صفاری در پی سخنان بهرامی درباره این‌که فردی که مدت‌ها از این اجتماع دور بوده است و با وجود انبوه خلاءهای ذهنی که درنتیجه آن به‌وجود آمده چگونه می‌تواند به‌شکلی واقعی درباره این فرهنگ و اجتماع بنویسد و موفق هم باشد، درباره‌ی استفاده از اینترنت برای جبران فاصله خود با ایران، گفت: من در شروع کار به اینترنت متکی نبودم؛ اما در چند سال گذشته تنها راه ارتباط من با ایران، اینترنت است و خیلی سریع می‌توانم آثار را بخوانم. اما معتقدم اینترنت مدیوم مناسبی برای خواندن شعر نیست و من حتا شعری را که در اینترنت می‌بینم، آن را پیرینت می‌گیرم و می‌خوانم. البته اگر بخواهیم اینترنت را نادیده بگیریم، ما مدیوم‌های دیگری نداریم.

محمدهاشم اکبریانی: ادبیات مهاجرت موفق ادبیاتی است که جهانی شده باشد

در ادامه، اکبریانی درباره اصطلاح «ادبیات مهاجرت» گفت: برای من عبارت و یا اصطلاح مطرح نیست. آن‌چه برای من اهمیت دارد، مراد یا برداشتی است که ما از این ادبیات داریم و درواقع تعریفی که ما از این ادبیات در عمل ارائه می‌دهیم.

او افزود: تعریفی که من از این ادبیات دارم، بر چند پایه استوار است؛ یکی این که خالق اثر در دنیایی دور از ارزش‌ها و باورهای ایرانی قرار بگیرد، یعنی در کشوری باشد که خارج از ایران است و بخش عمده‌‌ای از زندگی کنونی‌اش را آن‌جا بگذراند. البته ممکن است آن فرد به ایران رفت و آمد داشته باشد، مانند خود عباس صفاری که بخش عمده‌ای از زندگی خود را در خارج از ایران می‌گذراند و ادبیاتش در حوزه ادبیات مهاجرت قرار می‌گیرد.

نقدی بر ادبیات مهاجرت

این روزنامه‌نگار ادامه داد: موضوع دوم این است که اثری که منتشر می‌شود، می‌تواند فارسی یا انگلیسی باشد و در این زمینه نمی‌شود حکم داد. یعنی ادبیات مهاجرت می‌تواند فارسی یا غیرفارسی باشد. همچنین این اثر می‌تواند در ایران یا غیر از ایران منتشر شده باشد.

اکبریانی سپس در پاسخ به پرسشی درباره مخاطب ادبیات مهاجرت گفت: مخاطب ادبیات مهاجرت می‌تواند یک ایرانی باشد یا کسی که در خارج از ایران زندگی می‌کند. بحث مخاطب مهم نیست و در این قضیه اهمیت ندارد. مخاطب ادبیات مهاجرت، مخاطب ادبیات است.

محمدهاشم اکبریانی درباره موفق بودن یا نبودن ادبیات مهاجرت ایران گفت: باید تعریفی از موفقیت ادبیات مهاجرت ارائه داد. ادبیات مهاجرت موفق ادبیاتی است که جهانی شده باشد، توجه منتقدان معتبر جهان را به خود جلب کرده باشد و جاده‌های بین‌المللی را متوجه خودش کرده باشد و حتا فیلمی بر اساس آن ساخته شده باشد و توسط کشورهای دیگر خوانده شود. با این تفسیر من فکر می‌کنم ادبیات مهاجرت ما نه‌تنها موفق نبوده، بلکه کاملا شکست خورده است. شاید گفته شود این نوع نگاه ایده‌آل است و ما سال‌ها وقت نیاز داریم تا بخواهیم این نوع ادبیات را به وجود بیاوریم اما ما در کشورهای همسایه‌مان چهره‌هایی را داشته‌ایم که ادبیات آن‌ها جهانی شده؛ در حالی‌که ادبیات داخلی آن‌ها از ما عقب‌تر است.

او افزود: خالد حسینی با رمان «بادبادک‌باز» و «هزاران خورشید تابان» جهانی شد و بر اساس «بادبادک‌باز» فیلمی ساخته شد و آن‌قدر سینمای آن‌ها عقب بود که از هنرپیشه‌ی ایرانی استفاده کردند. اما حتا نویسندگان ما که به زبان میزبان نوشتند هم حرفی در سطح جهانی برای گفتن نداشتند. این حرف ایده‌آل نیست که ما بخواهیم ادبیات ما چهره‌هایی چون خالد حسینی‌ و عتیق رحیمی ‌در افغانستان‌، اورهان پاموک، ناظم حکمت و یاشار کمال در ترکیه و یا در ادبیات کشورهای عرب کسانی چون نجیب محفوظ و آدونیس را داشته باشد.

این نویسنده و منتقد ادبی همچنین عنوان کرد: ادبیات مهاجرت ما مانند ادبیات داخل‌مان، اصلا سهمی از جهانی شدن نداشته است.

از جمله شاعران، نویسندگان و مترجمان حاضر در این نشست، از محمد شمس لنگرودی، فرهاد عابدینی، اسدالله امرایی، روح‌انگیز کراچی، رسول یونان، علی عبداللهی، فریاد شیری، علیرضا آبیز، علیرضا بهنام، علیرضا عباسی، سینا دادخواه، مریم منصوری، آرش نصرت‌اللهی، ابوالقاسم تقوایی، مریم اسحاقی، سیدمهدی موسوی، فاطمه اختصاری، بابک اباذری، یاسین نمکچیان، شهین منصوری و ... می‌توان نام برد.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع:خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)