تبیان، دستیار زندگی
همان طور که براى غذا مقدار معیّنى نمک لازم و کافى است و به بیش از آن نیاز نیست، همین طور کسى که اعمال شایسته دارد، به همان میزان که نمک براى غذا کافى است، دعا ضرورت دارد و بواقع دعا به منزله نمک براى زندگى انسان سعادت پیشه است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کمترین دعا با بیشترین تأثیر


همان طور که براى غذا مقدار معیّنى نمک لازم و کافى است و به بیش از آن نیاز نیست، همین طور کسى که اعمال شایسته دارد، به همان میزان که نمک براى غذا کافى است، دعا ضرورت دارد و بواقع دعا به منزله نمک براى زندگى انسان سعادت پیشه است .


دعا

اهمیت اظهار فقر و ناتوانى در پیشگاه الهى

وقتى انسان پى برد که خداوند متعال از او مى خواهد که باهمه وجود و با همه قواى ظاهرى و باطنى اظهار بندگى کند، باید بداند که با زبان نیز باید اظهار عجز و تذلّل و گدایى کند و این درخواست و گدایى نشانه ذلّت در پیشگاه پروردگار است و آنان که شیرینى آن را چشیده اند مى دانند که این گدایى چه آقایى و عزتى مى آورد. بله کسانى که به مقامهاى عالى معرفت رسیده اند، باز احساس مى کنند که باید دعا کنند و آثار بندگى را بر زبان جارى سازند، این اظهار بندگى عبادت است و موضوعیت دارد.

خداوند از انسان مى خواهد که در پیشگاهش اظهار فقر و نادارى کند و طبیعى است وقتى همه اعضاء و جوارح انسان، در مسیر بندگى خداوند و انجام اعمال شایسته هماهنگ باشند و از جمله آثار بندگى، اظهار عجز، نادارى و درخواست از خداوند بر زبان جارى شود، انسان به نتیجه مطلوب مى رسد، چون تمام اندام وقواى انسان هماهنگند. وقتى دعا مى کند، گویا با همه وجود از ساحت مقدّس ربوبى درخواست و سۆال مى کند و طبیعى است که رحمت واسعه الهى او را در برمى گیرد:

«وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ...»( بقره / 186)

و چون بندگان من، از تو مرا بخواهند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم و هر که مرا خواند دعایش را اجابت مى کنم.

شاید علت اجابت نشدن دعاى کسانى که اعمال ناشایست دارند و موفق نبودن آنها در درخواست از خداوند، این است که توجه کامل به خداوند ندارند. چون اعمال ناشایست موجب دلبستگى به غیر خدا و چه بسا موجب دلبستگى به چیزى شود که مبغوض خداوند است

در دعا، انسان از خداوند چیزى مى خواهد، او نیز به او عطا مى کند. اما براى کسى که مزه مناجات و محبت خداوند را چشیده است، بزرگترین لذّت این است که وقتى «یا اللّه» مى گوید، در جواب به او «لبک» گفته شود. ولى اگر کسى دلش فقط به خداوند متوجه باشد و به دیگران نظر نداشته باشد، وقتى درخواستى کند خداوند به او عطا مى کند. انسان باید همه چیزش را از خداوند بخواهد، اگر گرسنه است نانش را از خداوند بخواهد و باهمه وجود اظهار فقر و نیاز به ساحت غنىّ مطلق برد و چون موسى، علیه السلام، بگوید:

«... رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَیْر فَقِیرٌ»( قصص/ 24)؛ پروردگارا، من به خیرى که نازل فرمودى محتاجم.

در هنگامه اى حضرت موسى آن سخن را بر زبان جارى ساخت که پس از فرار از مصر و روانه گشتن به سوى مدین، نه غذایى براى خوردن داشت و نه مسکنى براى خواب. شبها در بیابان، بر روى زمین مى خوابید و از شدّت گرسنگى علف بیابان مى خورد.

موسى، على نبینا و آله و علیه السلام، پس از آنکه از مصر فرار کرد به طرف مدین رهسپار گشت. روزى در مدین دید عده اى مشغول آب برداشتن از چاه هستند و دو دختر را دید که در گوشه اى منتظرند که مردان کنار روند تا آنها بتوانند براى گوسفندان خود از چاه آب بکشند. موسى نزد آن دو دختر رفت و سۆال کرد: براى چه اینجا آمده اید؟ وقتى متوجه منظور آنها شد، از روى دلسوزى آب از چاه کشید و گوسفندان آنها را سیراب کرد. سپس دختران با گوسفندانشان دور شدند و چیزى نگذشت که کى از آندو برگشت و گفت: پدرم از تو خواست که نزدش بروى و پاداش کمکى که به ما کردى به تو ارزانى کند. وقتى موسى نزد شعیب پدر دختران رفت او یکى از دختران خود را به عقد موسى در آورد و از آن پس زندگى مادى، زن و فرزند، آسایش و آرامش او نیز تأمین گشت.

حضرت موسی

بله اگر انسان از صمیم دل از خداوند چیزى بخواهد به او عنایت مى کند. دیگر لازم نیست دعاهاى مفصل و طولانى بخواند و وقت زیادى را صرف دعا کند، کافى است با همه وجود از خداوند درخواست کند تا دعایش اجابت شود. اما وقتى انسان دعا مى خواند، حتى دعاهاى طولانى و مفصل، اما دل به غیر خدا نیز توجه دارد، آن دعا اثر نمى کند. اگر انسان علاوه بر آمادگى روحى اعمال شایسته داشته باشد دعایش زود اثر مى کند.

لزوم همراه ساختن دعا با اعمال شایسته

شاید علت اجابت نشدن دعاى کسانى که اعمال ناشایست دارند و موفق نبودن آنها در درخواست از خداوند، این است که توجه کامل به خداوند ندارند. چون اعمال ناشایست موجب دلبستگى به غیر خدا و چه بسا موجب دلبستگى به چیزى شود که مبغوض خداوند است. در این صورت چگونه ممکن است انسان به پیشگاه خداوند بار یابد؟ کسانى توجه خالص و کامل به خداوند پیدا مى کنند که اعمالشان صالح و شایسته و به دور از آلودگى باشد. از این روست که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند:

«یا أباذرّ؛ کفى من الدُّعاء مع البرِّ ما کفى الطَّعام من الملح»؛ با اعمال شایسته و نیک همان قدر دعا کافى است که براى غذا نمک کافى و لازم است.

همان طور که براى غذا مقدار معیّنى نمک لازم و کافى است و به بیش از آن نیاز نیست، همین طور کسى که اعمال شایسته دارد، به همان میزان که نمک براى غذا کافى است، دعا ضرورت دارد و بواقع دعا به منزله نمک براى زندگى انسان سعادت پیشه است. پس لازم نیست که پیوسته دعا و درخواست کند و به مجرّد دعا و درخواست از خداوند، خداوند به درخواستش پاسخ مى گوید. اما آنان که اعمالشان شایسته نیست و به دیگران خدمت نمى کنند، اگر فراوان هم دعا کنند معلوم نیست به حالشان سود بخشد؛ براى اینکه این مطلب بیشتر روشن شود، پیامبر مى فرمایند:

«یا أباذرّ؛ مثل الذی یدعو بغیر عمل کمثل الذى یرمی بغیر وتر» ؛ اى ابوذر؛ مثل کسى که بدون عمل شایسته دعا مى کند، مثل کسى است که بدون کمان تیر مى افکند.

در دعا، انسان از خداوند چیزى مى خواهد، او نیز به او عطا مى کند. اما براى کسى که مزه مناجات و محبت خداوند را چشیده است، بزرگترین لذّت این است که وقتى «یا اللّه» مى گوید، در جواب به او «لبک» گفته شود. ولى اگر کسى دلش فقط به خداوند متوجه باشد و به دیگران نظر نداشته باشد، وقتى درخواستى کند خداوند به او عطا مى کند

زندگى انسان باید سراسر بندگى و عبادت خداوند متعال باشد. چه در شئون فردى و شخصى و چه در ارتباط با خانواده، همسایگان و نیز نسبت به جامعه و خلق خدا، باید آثار بندگى از رفتار و اعمال انسان ظاهر گردد؛ در ضمن دعا نیز بکند. چرا که همین دعا اثر بندگى خداست که از زبان ظاهر مى گردد (و مسلّماً آن درخواست و توجه باید از صمیم دل باشد.)

نکته دیگرى که از بیان پیامبر روشن گشت این است که انسان با اعمال نیک و شایسته، خیلى زود به اهدافش مى رسد و وقتى دعا مى کند به کسى مى ماند که با کمان تیر مى افکند و خیلى سریع تیرش به هدف اصابت مى کند. او مثل کسى است که غذایش آماده است و فقط مقدارى نمک باید به آن اضافه گردد، تا براى خوردن آماده شود. پس اعمال نک و شایسته انسان را به خواسته هایش نایل مى سازد.

البته خواسته هاى افراد مختلف است: کسانى که به مراتب عالى بندگى خداوند رسیده اند، خواسته هایشان خیلى عالى است، خواسته هاى آنها از قبیل قرب خداوند، بى نیازى از خلق و راهیابى به سعادت دنیا و آخرت و نیز دوام نعمت هایى است که خداوند به آنها عنایت فرموده. آنها معتقدند که فقط خداوند متعال خواسته هاى آنها را تأمین مى کند، نه کسى دیگر. اما کسانى که در مراتب پایین بندگى و معرفت خداوند قرار دارند، در فکر شکم، مسکن و لباسند و نیازها و خواسته هایشان در ارتباط با آنهاست و البته خداوند نیازهایشان را بر طرف مى سازد.

در واقع سخن پیامبر تشویقى است براى اینکه انسان به اصلاح نفس خود و انجام وظایف همّت گمارد که در این صورت زودتر به اهدافش مى رسد و خداوند دعایش را اجابت مى کند، فرق نمى کند دعاى او در ارتباط با خودش باشد یا دیگران، خواسته هاى او دنیوى باشد یا معنوى و اخروى. پس پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دیگران را به انجام اعمال خیر تشویق مى کنند، گرچه آثار واقعى و پاداشهاى شایسته و حقیقى اعمال خیر در آخرت ظاهر مى گردد و این دنیا تنها محل کار کردن است و پاداش اعمال در آخرت به انسان عطا مى گردد.

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب ره توشه ،آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.