تبیان، دستیار زندگی
کلاه قرمزی در برنامه های نوروز سیما را فتح کرد و اکنون در حال فتح سینما می باشد، عروسکی که اگر مانند پینوکیو آدم نشد! اما توانسته موفقیت های زیادی را نصیب خود و گردانندگانش کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلاه قرمزی گران تر از سوپراستارها!


کلاه قرمزی در برنامه های نوروز سیما را فتح کرد و اکنون در حال فتح سینما می باشد، عروسکی که اگر مانند پینوکیو آدم نشد! اما توانسته موفقیت های زیادی را نصیب خود و گردانندگانش کند.

کلاه قرمزی

سخن از تاثیرگذاری رسانه و ابزار رسانه ای در زمانه ای که در آن به سر می بریم، بسیار است. دلیل این امر بدان جهت است که اغلب ارکان زندگی روزمره بر اساس جهت دهی و هدایت رسانه ها و دنیای پیچیده ارتباطات، رقم می خورد. در این میان هر کس که ایده و برنامه ریزی بهتری داشته باشد، می تواند با بهره گیری از ابزاری موثر و جذاب، به اهداف خود نزدیکتر شود. اما به نظر می رسد که دستیابی به ابزار جذاب و قدرتمند از سایر مباحث مهمتر است. شاهد مثال های بسیاری برای این مسئله وجود دارند. عروسکهایی همچون میکی موس و باربی، موفق شدند تا سالهای متوالی با استفاده از محبوبیت جهانی خود به انتقال پیام ها و مبانی مشخصی به کودکان و حتی بزرگسالان در سرتاسر دنیا، بپردازند. این روند با تولد شخصیتهای تازه ای همچون هری پاتر و بن تن تا زمان فعلی ادامه یافته و همین امر موجب شده تا نگرانی های بسیاری در دل والدین و سردمداران امور فرهنگی، ایجاد شود.

این موضوع جای تاسف و افسوس دارد که چرا با وجود دستیابی به شخصیتی محبوب، ان هم در حوزه کودکان، یک برنامه ریزی درست برای بیان مبانی فکری و فرهنگی اساسی وجود ندارد..

به همین مناسبت ار جانب نظریه پردازان بسیاری این موضوع مطرح شده که برای مواجهه با چنین جریان قدرتمندی، چند راه حل وجود دارد. یک راهکار مربوط به این است که نسبت به محتوا و عملکرد تولیدات خارجی، اگاه سازی و اطلاع رسانی همه جانبه صورت گیرد و راهکار دیگری که از اهمیت بالایی برخوردار است، عبارتست از تکیه بر تولیدات داخلی و تقویت ابزارهایی در جهت اثرگذاری و جذب مخاطب.

اکنون بعد از گذشت دو دهه از تولد شخصیت محبوب عروسکی به نام کلاه قرمزی، این موضوع به اثبات رسیده که این عروسک در زمینه جذب مخاطب ایرانی به توفیق چشمگیری دست یافته است و موقعیت این عروسک با هیچ عروسک و یا شخصیت کارتونی در ایران، قابل قیاس نیست.

کلاه قرمزی

بنابراین کلاه قرمزی تبدیل به ابزاری قدرتمند و جذاب در برقراری ارتباط با مخاطبان در تمامی رده های سنی، شده است. اما نباید این نکته را فراموش کرد که کلاه قرمزی در درجه اول برای کودکان خلق شده است و اتفاقا این یک فرصت ایده آل است. چرا که تاثیرگذاری یک ابزار ارتباطی در دوران کودکی، از اهمیتی مضاعف برخوردار است و می توان از این فرصت برای انتقال پیام ها و مضامین مهم اخلاقی و فرهنگی به کودکان ایرانی، استفاده کرد. از طرف دیگر می توان این نکته را هم مد نظر داشت که کلاه قرمزی، عروسک محبوب کسانی است که دوران کودکی شان به دو دهه قبل بازمی گردد و با این وجود، هنوز هم همان مخاطبان را که به جوانان و نوجوانانی تبدیل شده اند، را حفظ کرده است و تمامی اینها به خاطر حس نوستالژیک مثبتی است که کلاه قرمزی برای مخاطبانش داشته است. همه این موارد نشان دهنده این موضوع هستند که یک شخصیت عروسکی می تواند در موقعیتی قرار گیرد که به ابزار مهمی در جهت فرهنگ سازی برای افراد، تبدیل شود.

در شرایطی که چند سالی است روزهای اول نوروز را، بچه ها در کنار بزرگترها به تماشای ماجراهای کلاه قرمزی می پردازند و در حین لذت بردن از این برنامه، آموزش نکات مثبت اخلاقی هم به انها داده می شود، این اشتیاق برای بسیاری از افراد وجود دارد که ببینند کلاه قرمزی با ورودش به سینما چه حرفهایی برای گفتن دارد.

کلاه قرمزی وبچه ننه،

اما به نظر می رسد کلاه قرمزی با سینمایی شدنش نتوانست آنطور که باید به انتقال حرفهایش به مخاطبان بپردازد و از موقعیتش به عنوان ابزار ارتباطی موفق و جذاب، استفاده کند. این اتفاق جای صد افسوس را باقی می گذارد که چرا خالق این عروسک نتوانسته است، بیشترین بهره را از این موقعیت ببرد و قدر این عروسک محبوب را بداند.

با اینکه فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه  سیری صعودی و باورنکردنی  در فروش، داشته است و این رقم همچنان در حال افزایش است اما نگاهی به سیر داستان این فیلم و محتوای آن، نشان میدهد که عملکرد ضعیفی وجود داشته است و این فیلم دچار نوعی سرگردانی در یافتن مخاطب بوده است و همین امر موجب شده تا شاهد ارائه ضعیفی از ساختارهای یک فیلم باشیم. این موضوع جای تاسف و افسوس دارد که چرا با وجود دستیابی به شخصیتی محبوب، ان هم در حوزه کودکان، یک برنامه ریزی درست برای بیان مبانی فکری و فرهنگی اساسی وجود ندارد...به طور واضح به نظر می رسد که سازندگان فیلم کلاه قرمزی بیشتر به جنبه سودآوری این فیلم توجه داشته اند تا اینکه دغدغه استفاده از ابزاری برای برقراری ارتباط تنگاتنگ با مخاطب و اثرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطب.

از طرف دیگر می توان این نکته را هم مد نظر داشت که کلاه قرمزی، عروسک محبوب کسانی است که دوران کودکی شان به دو دهه قبل بازمی گردد و با این وجود، هنوز هم همان مخاطبان را که به جوانان و نوجوانانی تبدیل شده اند، را حفظ کرده است و تمامی اینها به خاطر حس نوستالژیک مثبتی است که کلاه قرمزی برای مخاطبانش داشته است

ای کاش سازندگان فیلم کلاه قرمزی، قدر این عروسک دوست داشتنی را می دانستند و به واسطه آن، به بیان نکات مهمی که جامعه کنونی ما بیش از هز زمان دیگری به ان احتیاج دارد، می پرداختند.

کلاه قرمزی

اینکه کلاه قرمزی با دغدغه هایی همچون رفتن به سربازی و ازدواج مواجه باشد، شاید برای بزرگسالان موضوعی خنده دار باشد و در عین حال تامل برانگیز، اما برای کودکان هیچ بار اموزشی ندارد که شاید به انتقال نکات منفی هم بیانجامد. بنابراین بهتر است کلاه قرمزی در همان دنیای شاد و کودکانه ای که با ببعی،پسرعمه زا، فامیل دور و پسرخاله دارد، باقی بماند و در همان مسیر به عنوان ابزاری مهم در برقراری ارتباط با مخاطب بپردازد که تجربه نشان داده که همان فضا با همان پیام ها و حرفهایی که برای گفتن داشت که همگی با صداقت دنیای کودکانه در امیخته بود، برای بزرگسالان هم جذابیت داشت و دوست داشتنی بود.

بهتر است یک شخصیت محبوب و موفق را در بهترین شرایط ممکن به نمایش گذاشت و از این حضور، بیشترین بهره و استفاده را به نفع جامعه و فرهنگ و اخلاق یک جامعه، به کار برد و با برخی از اشتباهات به سوزاندن فرصتهای طلایی و مغتنمی از این دست، نپرداخت.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان