امام صادق علیه السلام چگونه مردم را جذب دین می کرد؟
امام ششم حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در سال 80 یا 83 ه متولد و در سال 148 ه در مدینه وفات یافت . پدر بزرگوارش امام محمد باقر علیه السلام پنجمین امام شیعه و دارای کرسی تدریس برجسته ای در آن شهر بود مادر آن حضرت «ام فروة» دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر می باشد.
در این یادداشت کوتاه ، نگاهی به جایگاه و منزلت آن حضرت از دیدگاه دانشمندان برجسته اسلامی می اندازیم(1) و در ادامه با اشاره به فرمایشی از حضرت به نکته ای درباره وظیفه ما بعنوان شیعیان جعفری می پردازیم .
امامِ امامان
پیشوای بزرگ زیدیه جناب زید بن علی : «در هر زمان یکی از ما اهل بیت حجت خدا بر خلقش است و حجت زمان ما پسر برادرم جعفر است. هر کسی که از او پیروی کند گمراه نمی شود و هر کس او را مخالفت نماید هدایت نخواهد شد».
پیشوای بزرگ حنفیه جناب ابو حنیفة : «من کسی را فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم». سپس ابو حنیفه به سوالات مشکلی که در مجلس منصور از حضرت پرسیده بود اشاره می کند و می گوید : «ایشان پاسخ رابه این نحو می داد که شماها در این مساله اینطور جواب می دهید و اهل مدینه آنطور می گویند و ما چنین می گوئیم گاهی تابع اهل مدینه می شد و گاهی با همه ما - علمای اهل سنت – مخالفت می کرد ، تا اینکه چهل سوالم تمام شد». سپس ابو حنیفه گفت : «آیا ما روایت نشده ایم که اعلم مردم کسی است که به اختلاف نظر آنها از همه داناتر باشد».
همچنین از ابو حنیفه نقل است که «اگر آن دو سال – که از محضر امام استفاده کردم – نبود هلاک می شوم» .
مرحوم اسد حیدر می نویسد : « امام ابو حنیفه از نزدیکترین مردم به اهل بیت بوده و از جمله ائمه ای است که بیشترین ارتباط را با امام صادق داشته است»(2)
با توجه به اینکه عموم مسلمانان و دانشمندان معاصر حضرت، به امامت ایشان آنطور که دیدگاه شیعه است نمی نگریستند و نیز با توجه به اینکه ایشان در ادای امامت خویش و تبلیغ تشیع در ابعاد مختلف کوشا بودند ، چگونه توانسته اند اینطور احترام و تجلیل غیر شیعیان را نیز به خود جلب کنند ؟
پیشوای بزرگ مالکیه جناب مالک بن انس : «زمانی به خدمت جعفر بن محمد آمد و شد داشتیم او را همیشه در یکی از این سه حالت دیدم یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد» .
در نقل دیگری که مرحوم صدوق روایت کرده اند جناب مالک می گویند : «هنگامی که بر امام وارد می شدم برایم پشتی می گداشت و احترام می گرد و می فرمود: «ای مالک من تو را دوست دارم»، و من از این کار خوشحال می شدم و خدا را شکر می کردم، ایشان یا روزه بود یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت و از بزرگان عبّاد و اکابر زهّادی بود که از خدا می ترسند، ایشان زیاد حدیث می گفت و خوش مجلس بود...».(3)
عبد الکریم شهرستانی نویسنده کتاب معروف الملل و النحل : «جعفر بن محمد دارای علم و ادب فراوان و ادب کاملی در حکمت و زهد و پرهیزگاری تمام از شهوات است».
حافظ ابو حاتم از بزرگان رجال اهل سنت : «جعفر بن محمد ثقه ای است که از مثل او اساسا تحقیق نمی شود».
ابو نعیم اصفهانی نویسنده کتاب حلیة الاولیاء و از بزرگان متصوفه : «جعفر بن محمد، امام ناطق، به عبادت و خضوع رو آورد و عزلت و خشوع را برگزید ...»
علامه این حجر عسقلانی محدّث و رجالی بزرگ اهل سنت : «جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب فقیه صدوق می باشد».
دکتر احمد امین نویسنده معروف : «امام جعفر از برجسته ترین شخصیات در عصر خود و پس از آن می باشد و در سال دهم از حکومت منصور وفات یافته است».
اینها تنها نمونه کوچکی از کلمات است و هرچند میان نگاه ما شیعیان و اهل سنت در این زمینه فاصله است اما در هر حال بزرگی و منزلت اجتماعی حضرت جای انکار ندارد.(4)
آنچه از این میان جالب توجه است اینکه چگونه امام توانسته اند در عین تبیین اصول عقیدتی و فقهی شیعه ، احترام اجتماعی خود را نیز در میان امت اسلامی حفظ کنند.
به عبارت دیگر با توجه به اینکه عموم مسلمانان و دانشمندان معاصر حضرت، به امامت ایشان آنطور که دیدگاه شیعه است نمی نگریستند و نیز با توجه به اینکه ایشان در ادای امامت خویش و تبلیغ تشیع در ابعاد مختلف کوشا بودند ، چگونه توانسته اند اینطور احترام و تجلیل غیر شیعیان را نیز به خود جلب کنند ؟
آنچه از مجموع سیره و کلمات آن حضرت برداشت می شود اینست که امام به عنوان پیشوای شیعه در عین حفظ چهار چوبها و پافشاری بر مبانی نظری و عملی تشیع رفتاری مناسب و محترمانه با دیگر مذاهب اسلامی داشته اند و شیعیان خویش را نیز به این کار توصیه اکید می فرمودند
اینجاست که ما به روش آن حضرت و شیوه ای که برای تبیین و تبلیغ و نشر تشیع پیشه کرده بودند می رسیم .اگر ایشان نیز همانند برخی از مدعیان ولایت و امامت در زمان ما می خواستند با هتاکی و توهین به مبانی و افکار مخالفین، کار خویش را پیش ببرند آیا اساسا موفق می شدند و آیا می توانستند اینطور محترم باشند؟ مسلمانا پاسخ منفی است .
آنچه از مجموع سیره و کلمات آن حضرت برداشت می شود اینست که امام به عنوان پیشوای شیعه در عین حفظ چهار چوبها و پافشاری بر مبانی نظری و عملی تشیع رفتاری مناسب و محترمانه با دیگر مذاهب اسلامی داشته اند و شیعیان خویش را نیز به این کار توصیه اکید می فرمودند. (5)
در کتاب شریف کافی به سند معتبر از عبد الله بن ابی معفور از آن حضرت روایت می کند که فرمودند : « کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة و الخیر فان ذلک داعیة »(6)
یعنی: مردم را با غیر از زبانتان { یعنی با عملتان } { به تشیع } دعوت کنید آنان باید در شما ورع و تلاش در انجام عبادات و { مخصوصا } نماز و خیر را ببینند این اعمال است که دعوت به تشیع می کند.
این سفارش – که مؤید به سیره عملی خود حضرت است اگر در دستور کار همه علاقه مندان به مذهب قرار گیرد سبب رفع مشکلات متعددی می گردد که امروزه دامنگیر امت اسلامی شده است. شرح و بسط موضوع از حوصله این مختصر خارج است . عرض تذکری بود.
پی نوشت:
1) کلیه اقوال از کتاب ارزنده الامام الصادق و المذاهب الاربعة تالیف مرحوم اسد حیدر، ج1 ، ص 68 تا 82 نقل شده است. خوشبختانه این کتاب اخیرا به فارسی ترجمه و توسط دانشگاه ادیان و مذاهب قم منتشر گردیده است.
2) الامام صادق و المذاهب الاربعة، 7 / 193.
3) الخصال ، 195.
4) مرحوم شیخ مفید تعبیر خوبی دارد : « و نقل الناس عند من العلوم ما سارت به الرکبان و انتشر ذکره فی البلدان و لم ینقل عن احد من اهل بیته العلماء ما نقل عنه و لا لقی احد منهم من اهل الآثار و نقلة الاخبار و لا نقلوا عنهم کما نقلوا عن ابی عبد الله علیه السلام. ..» الارشاد، 2 / 179 .
5) از جمله: الکافی، 8 /2 ، و علیکم بمجاملة اهل الباطل.
6) الکافی2/78.
سید محمد مهدی رفیع پور
مدرس حوزه علیه قم
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان