تبیان، دستیار زندگی
توسعه ری و تهران همزمان در دوره صفویه آغاز شد با این تفاوت که ری پیش از حمله مغول، یکی از شهرهای آباد این سوی عالم بود و راه‌های عمده ارتباطی آن روزگار از آنجا می‌گذشت. در ری پس از صفویه شاهد جایگاه این شاهراه ارتباطی هستیم؛ حتی قدیمی‌ترین نقشه‌ای که از ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکایت وصل تهران و ری


توسعه ری و تهران همزمان در دوره صفویه آغاز شد با این تفاوت که ری پیش از حمله مغول، یکی از شهرهای آباد این سوی عالم بود و راه‌های عمده ارتباطی آن روزگار از آنجا می‌گذشت. در ری پس از صفویه شاهد جایگاه این شاهراه ارتباطی هستیم؛ حتی قدیمی‌ترین نقشه‌ای که از ایران وجود دارد، مربوط به دوره افشاریه است که توسط انگلیسی‌ها در 1747 میلادی تهیه شده است. در این نقشه، ری محل تلاقی راه‌های ارتباطی بین ساوه- طبرستان- قزوین- زنجان- همدان- تهران بوده است. اما پس از حمله مغول و تیمور جز خرابی از ری نماند.

شاه طهماسب صفوی

شاه طهماسب صفوی بنیانگذار هسته نخستین تأسیساتی در ری شد که بازار سنتی از جمله آن‌هاست. همزمان دور روستای تهران نیز حصاری کشیده شد و 4 دروازه برای آن پیش‌بینی گردید. یکی از دروازه‌ها به سمت ری بود که نام آن را دروازه شاه عبدالعظیم می‌گفتند و بعد‌ها نام اصفهان نیز برای آن به کار رفت. در مدخل بازار حضرتی امروز، این دروازه قرار داشت. در نقشه‌های قدیم تهران نام این دروازه آمده است. در فاصله بین دروازه حضرتی و ری آن روز روستاهای زیادی بودند. زمان ناصرالدین شاه به دلیل افزایش جمعیت تهران تصمیم به گسترش شهر گرفته و حصار طهماسبی برچیده شد. در شکل جدید شهر دروازه‌های تهران به 12 تا افزایش پیدا کرد و دروازه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به حوالی میدان شوش امروزی منتقل شد. همان جایی که نخستین مترو تهران یا ماشین دودی آن زمان در زمان ناصرالدین شاه شکل گرفت تا مسافران تهران را به میدان امروز شهر ری برساند. ماشین دودی بر خلاف خط‌آهن امروزی در اختیار بخش غیردولتی بود. هرچند به دلیل اهمیت این طرح، دروازه کوچکی هم برای مترو و یا ماشین دودی آن روز طراحی شده بود که با قدری فاصله از دروازه شاه عبدالعظیم قرار داشت.‌‌ همان روالی که این سال‌ها در ایستگاه مرکزی و سایر ایستگاه‌های مهم مترو از نظر معماری رعایت می‌شود.

محل سوار شدن مسافران به تعبیر آن روزگار «گارآهن» خوانده می‌شد. ماشین دودی داستان‌های بسیاری داشت که گاهی در سطح مناسبات بین دولت‌ها هم مسأله‌سازی می‌کرد. یک بار نوجوانی در اثر تصادف با ماشین دودی درگذشت. لوکوموتیوران بلژیکی بود. مردم با اعتراض با او برخورد کردند و لوکوموتیوران که از تحرک گسترده مسافران و مردم و کشته شدن نوجوان به وحشت افتاده بود، برای دفاع از خود تیرهایی شلیک کرد که به کشته شدن نفری دیگر انجامید و به عصبانیت مردم افزود و نهایتاً او فرار کرد و قطار طعمه حریق شد. پس از فروکش کردن مسائل، کمپانی بلژیکی در پی درخواست غرامت آمد و رقمی کلان برای آن طلب کرد. شاه از پرداخت چنین رقمی پرهیز داشت. امام جمعه تهران که داماد شاه نیز بود، نماینده کمپانی بلژیکی را خواست و به آن‌ها هشدار داد چنانچه از رقم درخواستی عدول نکنند، فتوا می‌دهد که سوار شدن به ماشین دودی حرام است. بلژیکی‌ها که از تأثیر این کلام مطلع بودند، قضیه را با رقم کمی فیصله می‌دهند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز مهاجرت‌های پیوسته به تهران بار دیگر زمین‌های دهستان غار ارزش یافت. توسعه تهران از شمال به دلیل گران بودن زمین و زندگی برای مهاجران امکان‌پذیر نبود. اما برای مهاجران کم درآمد و یا کارگرانی که در صنایع کار می‌کردند، از یک سو به دلیل نزدیک بودن به محل کارخانه و از سوی دیگر به واسطه ارزانی زمین و خدمات، مناسب بود. از این رو گرایش به سکنی گزیدن در این مناطق افزایش یافت

به هر حال، وقتی بحث توسعه تهران مطرح شد، الگوی پاریس را برای آن برگزیدند و تهران طهماسبی که در چهارضلعی غیرمنتظمی شکل یافته بود به هشت ضلعی نامتقارنی تبدیل شد و احتمالا به سبک شهرسازی رومی به چهار پهنه یا محله اصلی تقسیم شد، به نام‌های عودلاجان، سنگلج، بازار و چاله میدان. نام مشاوران فرانسوی این طرح «بهلر» و یا شاید «الگر» هم بوده است که زیر نظر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، صدراعظم سال‌های بعد، این کار را به نتیجه رساندند. گسترش تهران از ابعاد شمالی به طول 1800 زرع و از سایر ابعاد 1000 زرع بود. هر زرع معادل 104 سانتی متر است.

چهار دهه پس از گسترش تهران، نقشه‌ای که به نام «احمدشاهی» خوانده می‌شود، تهیه شد. این کار ارزشمند توسط شخصی به نام مهندس «بغایری» صورت گرفت و آبادی‌های پیرامون تهران را به دقت برشمرد. در ضلع جنوبی تهران مجموعه‌ای از روستا‌ها وجود داشت که تهران را به ری وصل می‌کرد. این مجموعه نام مشترکی داشتند که به آن دهستان غار می‌گفتند و با لحاظ برخی روستاهای ری، بیش از 40 پارچه آبادی را در بر می‌گرفت.

تهران

نقل‌های شفاهی و مکتوب این است که زمانی یکی از فرزندان موسی بن‌جعفر علیه اسلام تحت تعقیب دستگاه حکومتی بود و در روستاهای این مجموعه سرگردان و بالاخره به غاری پناه برد و از نظر‌ها پنهان ماند. ریشه نامگذاری همین است. به همین خاطر یکی از 12 دروازه تهران را دروازه غار می‌گفتند که در کنار میدان هرندی امروز بود.

ناصرالدین شاه سفرهای پر هزینه‌ای به فرنگ داشت به نحوی که خزانه سلطنتی را خالی کرد. برای جبران این کمبود‌ها از زمان ناصرالدین شاه به ویژه در دوران مظفرالدین شاه، املاک خالصه‌جات را به اشراف فروختند تا کمکی به هزینه‌های دستگاه دولتی بشود. روستاهای بین تهران و ری نیز فروش رفت و تقریباً شکل بخش خصوصی امروز را به خود گرفت. از این رو تحولی در نحوه بهره‌برداری از اغلب آن‌ها ایجاد شد و مباشران جدیدی به عرصه آمدند و به بسط و توسعه روستا‌ها و ساخت و ساز در آن‌ها پرداختند.

در زمان رضاشاه، کارگاه‌ها و کارخانجات صنعتی در ری احداث شد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت بود از کارخانه سیمان ری و کارخانه گلیسیرین که لوازم بهداشتی مانند صابون و مواد شوینده تولید می‌کرد. با گسترش این کارخانجات در دوره پهلوی دوم، نیروهای کار جذب و روستاهای اطراف میزبان میهمانان جدیدی شدند که نیاز به مسکن و ماوایی داشتند و نخستین ساخت و ساز‌ها در اطراف کارخانجات شکل گرفت. برخی از این کارخانجات، عبارتند از روغن نباتی ورامین، اطلس بافت، پارچه مقدم و..

پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز مهاجرت‌های پیوسته به تهران بار دیگر زمین‌های دهستان غار ارزش یافت. توسعه تهران از شمال به دلیل گران بودن زمین و زندگی برای مهاجران امکان‌پذیر نبود. اما برای مهاجران کم درآمد و یا کارگرانی که در صنایع کار می‌کردند، از یک سو به دلیل نزدیک بودن به محل کارخانه و از سوی دیگر به واسطه ارزانی زمین و خدمات، مناسب بود. از این رو گرایش به سکنی گزیدن در این مناطق افزایش یافت. دولت‌آباد، نخستین منطقه‌ای بود که به صورت گسترده و اصولی در سال 50 توسط شرکت ساختمانی به قطعات مسکونی تبدیل شد و ساخت و ساز مهندسی در ان شکل گرفت. اولین بار پای کارمندان دولت به این مناطق باز شد و گروه‌هایی از حزب رستاخیز، روزنامه کیهان و سازمان آب، برق و... در آنجا سکنی گزیدند. دولت‌آباد از روستاهای آباد گذشته بود و گاهی هم ماشین دودی در آن توقفی کوتاه داشت.

دولت‌آباد، نخستین منطقه‌ای بود که به صورت گسترده و اصولی در سال 50 توسط شرکت ساختمانی به قطعات مسکونی تبدیل شد و ساخت و ساز مهندسی در ان شکل گرفت

پس از انقلاب، مهاجرت‌های بی‌رویه ادامه یافت و به جمعیت آن افزود و علاوه بر ساخت و سازهای معمول و مردمی، تعاونی‌های سازمان‌ها و شرکت‌ها و کارخانجات دیگر هم دست به کار شدند و شروع به ساخت مسکن برای کارکنان خود نمودند و به این نحو زمین‌های بین تهران و ری از شکل کشاورزی به شکل امروزی درآمد و پیوند بین دو منطقه شهری را استمرار ساخت.

همین وضعیت برای اطراف حرم حضرت عبدالعظیم حسنی هم به وجود آمد. مناطقی از ری، مانند دیلمان، منصورآباد، منصوریه، منگل، ظهیرآباد (که در زمان رضاشاه جدای از ری بود)... این‌ها نیز وضعی مشابه داشتند و به این ترتیب به مجموعه شهری پیوستند.

با گسترش ری از یک سو و گسترش تهران از سوی دیگر، این دو نقطه مهم شهری به هم وصل شدند و امروز را به دیروز پیوند دادند.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع : تاریخ ایرانی