چرا نرخ سودبانکی نباید زیاد شود؟
موضوعی مثل افزایش نرخ سود بانکی محل چالش کارشناسان اقتصادی است. در این نوشتار سعی بر این است که نقدی بر تمایل کارشناسان به افزایش نرخ سود وارد شود....
بازار پولی در هر کشور حساسترین ابزار برای ایجاد نظم تولید ثروت واقعی و تبدیل هر یک واحد ارزی و ریالی برای خلق یک واحد ثروت عینی است و رسالت شبکه بانکی و پولی را کنترل نرخ تورم، کاهش هزینه تمام شده تأمین خدمات مالی و کمک به رشد و توسعه پایدار و غیر تورمی میدانند.
اما در یک سال اخیر همزمان با نوسان شدید نرخ ارز و سکه در بازار روندی برعکس و کاملاً متضاد با اهداف بازار را شاهد هستیم که عدهای از اصحابِ کنز ِ ثروتِ مبتنی بر رانتخواری و ثروتهای بادآورده تلاش کردند در همگرایی صریح با اهداف نظام سلطه جهانی و با عبور از همه هنجارهای اقتصادی، نرخ سود را بالا ببرند و بهرغم این که عرضه دلار (منابع صاردات غیرنفتی و درآمدهای نفتی) در اقتصاد ایران تقریباً دو برابر تقاضای واقعی برای واردات و برخی تقاضاها بوده است و بازهم بهرغم این که نرخ دلار و یورو روزبهروز کاهش یافته بازار ارز را دچار نوسان شدید کردند و هنوز هم نمیخواهند آرام بگیرند.
در پی این تحولات افزایش نرخ سود بانکی به شدت از سوی عدهای ، بارها توصیه و حتی به دولت تحمیل شد. این عده معتقد بودند علت نوسان نرخ ارز کاهش نرخ سود بانکی است و تقریبا همه طرفهای مخالف و منتقد دولت از این موضوع حمایت میکردند. البته سادهلوحی است که همه مسائل را ناشی از تحولات اقتصاد داخلی بدانیم بلکه این نوسانهای ارزی و بازار سکه ناشی از نسخه انقلاب مخملی میلتون فریدمن است که در قالب مکتب پولی و رباخواری در غرب گسترش یافته و در ایران عدهای که خود را اقتصاددان منتقد یا مخالف دولت معرفی میکنند بارها این الگو را بر اقتصاد ایران تحمیل کردهاند و بهرغم شکست اقتصادهای غربی و ابطال تمامیت تئوریک این رویکرد، آنها در داخل حاضر نیستند به اشتباهات خود اعتراف کنند.
از اهداف سیستم بانکی تضمین کنترل نرخ تورم و مهار تحولات سطح عمومیقیمتها و حمایت از ارزش پول ملی در جهت حفظ قدرت خرید شهروندان است
آنها میگویند پول باید در خدمت پول باشد که همان الگوی رباخواری است. مسابقه افزایش نرخ سود بانکی اگر حذف و برعکس نشود، حتماً در آینده اقتصاد ایران را مانند برخی کشورها از جمله شیلی، آرژانتین، برزیل و همینطور کشورهای اروپایی با بنبست تولید واقعی و گسترش فقر انسانی، اجتماعی واقتصادی روبهرو خواهد کرد. هم اکنون نیز نرخ سودبانکی خیلی بالا و غیرواقعی است. دولت در اجرای قانون برنامه چهارم که بر تکنرخی شدن نرخ سود تسهیلات بانکی تأکید کرده بود تلاش کرد به این هدف برسد یا به آن تا حدود زیادی نزدیکتر شود. مبارزه با پدیده نافرمانی بازار پولی که در شبکه بانکی کشور خلاصه میشود در اولویت بوده است.
دولت میخواهد بازار پولی را از پدیدههایی مانند «بازار زیرزمینی، نزول خواری، انحرافهای سنگین در تخصیص منابع و نظارتهای انحرافی» رها کند. اما هنوز الگوی «هر واحد پولی = یک فرصت برای تولید ثروت» در اقتصاد ایران مستقر نشده است که شهروندان انتظار دارند شبکه بانکی کشور در خدمت رونق تولیداقتصادی کشورمان باشد. بیتردید «هدایت نقدینگی به سمت تولید» و نظارت بر سیستمهای مالی و پولی نقطه آغاز برای خلق اقتصاد پولی در کشور خواهد بود که میتواند «رشد و توسعه اقتصادی پایدار و غیر تورمی» را به ارمغان آورد.
شبکه بانکی کشور باید پولهای سرگردان را جمعآوری و به سمت تولید هدایت کند. بحرانهای اقتصادی غرب و شرق و اروپا که همچنان پیشبینیها نشان میدهد، این پیام راسخ را دارد که نمیتوان با افزایش نرخ سود تسهیلات بانکی به رونق اقتصادی کمک کرد. در اقتصاد ایران هم نرخ سود مشارکتی بانک خیلی زیاد است وادامه این روند و رقابت ضد اقتصادی برخی بانکها برای پرداخت سود بالاتر سبب میشود رفتارهای بانکی کشور اگرچه ربوی نیست اما همان پیامدهای نرخ بهره یا خسارتهای نرخ ربا را بر اقتصاد ایران تحمیل کند.
اهداف اصول مدیریت بازار پولی یا سیستم بانکی تضمین کنترل نرخ تورم و مهار تحولات سطح عمومیقیمتها و حمایت از ارزش پول ملی در جهت حفظ قدرت خرید شهروندان است که با کنترل نرخ تورم در سطح منطقی تحقق مییابد.
اما آیا رفتارهای بانکی و نرخ سود بالای 20 درصد به تحقق اهداف رونق تولید ملی کمک خواهد کرد؟ جواب کاملاً منفی است. از طرف دیگر استیگلتز اقتصاددان صاحب جایزه نوبل اعتقاد دارد که همبستگی صریحی میان نرخ تورم و نرخ بهره وجود ندارد. برای این که نرخ تورم محصول رفتارهای یک دوره مالی گذشته معمولاً یکساله است اما نرخ سود بانکی برای دوره مالی آینده تعیین و پیشبینی میشود. همه کشورها تلاش میکنند تا پول را در خدمت رشد و توسعه اقتصادی قرار دهند و از عرضه روز افزون آن بدون توجه به دیگر متغیرهای واقعی مانند تولید کالا و خدمات و توازن میان قدرت تولید و رشد نقدینگی جلوگیری نمایند. اصلیترین شاخص برای سنجش کارآمدی رفتارهای بازار پولی و کنترل نقدینگی هدایت تمام پول و شبه پول موجود در بازار به سمت تولید واقعی و حذف فعالیتهای غیرتولیدی و دلالی ضد اقتصادی است.
رسالت شبکه بانکی و پولی را کنترل نرخ تورم، کاهش هزینه تمام شده تأمین خدمات مالی و کمک به رشد و توسعه پایدار و غیر تورمی میدانند
شبکه بانکی باید تلاش کند اولاً همه پولهای موجود در جامعه را به طور مستقیم و غیر مستقیم هدایت کند و از میزان سرگردانی آنها بکاهد و از طرف دیگر خدمات پولی و مالی را در جهت توسعه تولید و رشد اقتصادی متمرکز کند. در حالی که برخی نهادهای حقوقی و برخی افراد ادعا میکنند نقدینگی سرگردان داریم، اما در مقابل با پدیدهای به نام کمبود نقدینگی، عمدتاً در بخش تولید مواجه هستیم و معمولاً تولیدکنندگان از این موضوع رنج میبرند.
برای حذف این فاصله باید شبکه بانکی تلاش کند و کاهش نرخ سود تسهیلات به آن کمک میکند. این وضع نشان میدهد نرخ تورم در ایران پدیده پولی صرف نیست و افزایش حجم نقدینگی به خودی خود منجر به تورم نمیشود بلکه باید ریشه آن را در سیاستهای عملی بانکها جستوجو کرد. بنابراین در اقتصاد ایران نمیتوان رابطه یک به یک میان نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم را ادعا کرد. از طرف دیگر مطالعات نشان میدهد رابطه میان نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم در اقتصاد ایران یک به یک نیست و رابطه مستقیمی میان این دو نرخ وجود ندارد. کسانی که ادعا میکنند باید نرخ سود بانکی حداقل به اندازه نرخ تورم باشد در واقع یک دور و تسلسل باطل را باور دارند که مسابقه غیراقتصادی افزایش نرخ سود و نرخ تورم را تحمیل خواهد کرد و با هیچ منطق اقتصادی هم سازگار نیست و در هیچ جای جهان هم مشاهده یا اثبات نشده است. برخی منتقدان سیاستهای پولی و اقتصادی دولت معتقدند به اندازه نرخ رشد حجم نقدینگی، تورم در اقتصاد کشور ایجاد میشود اما این رابطه یک به یک در ایران ثابت نشده است.
منبع : روزنامه ایران/ باتلخیص