تبیان، دستیار زندگی
پرداختن به ژانرهای مختلف در سینما مثل مد می ماند . یک نفر فیلم خوبی در یک گونه ی خاص که می سازد ، جمعیت زیادی پیدا می شوند که مشتاق کار در همان زمینه باشند . این در همه جای دنیا وجود دارد ، فقط در سینمای ایران پرداختن به گونه ای خاص آن قدر شور می شود که ب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ژانرهای دوره ای


پرداختن به ژانرهای مختلف در سینما مثل مد می ماند . یک نفر فیلم خوبی در یک گونه ی خاص که می سازد ، جمعیت زیادی پیدا می شوند که مشتاق کار در همان زمینه باشند . این در همه جای دنیا وجود دارد ، فقط در سینمای ایران پرداختن به گونه ای خاص آن قدر شور می شود که بعد از گذشت دوران مد مورد نظر کلا باید با ان ژانر خدا حافظی کرد.
ژانرهای دوره ای

هر چند سال یک بار ان هم فقط یک بار موقع پرداختن به یک گونه ی سینمایی است. با این که سینمای زنده ی سرحال باید همیشه جنسش جور باشد. فیلم اجتماعی، خانوادگی، ملودرام های عاشقانه، فیلم های فلسفی، سینمای جنگ، سینمای سیاسی، فیلم کمدی و ... خلاصه همه چیز باید داشته باشد. وگرنه مخاطبش را از دست می دهد. حتی برای منتقدینی که مثلاً چند سال است که مدام فیلم فلسفی دیده اند اگر فیلم خوبی هم ساخته شود لااقل در زمان اکرانش، لطفی ندارد و آن طور که باید دیده نمی شود. در دوره ی پس از تولد سینما در ایران، ژانری که بیش از هر ژانری به آن پرداخته شد، سینمای پلیسی بود و بعد از پایان دوره ی نخست، کمرنگ شد و امروز هیچ اثری از آن وجود ندارد. بعد دوره ی فیلم فارسی از راه رسید. ژانری که منحصر به سینمای ایران نیست و نمونه هایی از سینمای هزار و یکشبی که فیلم فارسی نام گرفت در سینمای کشورهای دیگر هم به فراخور قشر بدنه ی متوسط آن جوامع وجود دارد. دوره ی فیلم فارسی ها در دل خود ژانر دیگری هم داشت: سینمای لوطی . سینمایی که شباهت هایی به سینمای گنگ داشت، شاخصه هایی از وسترن و از ساخته شدن قیصر به این طرف مایه های سینمای نوآر به خود گرفت.

کافی بود ویژگی های شخصیت پردازانه قهرمان اول را از سینمای لوطی گرفت، به یکباره همه ی فیلم ها و یا با اغماض اکثریت آن ها به ملودرام های عاشقانه تبدیل می شدند.

اما جوری جنس سینمای ایران از اواخر دهه ی چهل و آغاز دهه ی پنجاه شکل گرفت. کارگردان های موج نوی سینما به یک ژانر شیفته نمی شدند. فضای داستانی و نشانه شناسی های تصویری در فیلم های گلستان، کیمیایی، مهرجویی، کیارستمی، تقوایی، شهید ثالث و فرمان آرا با هم فرق می کرد. سینمای مستند گلستان، اصلانی و طیاب البته در این مسیر بی تأثیر نبود. مۆلفه های اصیل سینما از سینمای مستند به سینمای داستانی تزریق می شد. اما سینمای یکدست که به راحتی به مفاهیم عمیق اجتماعی و دینی هم بپردازد در این دوره به دست نیامد.

سینمای کمدی به استثنای چند فیلم انگشت شمار وجود نداشت. لوده ها و شوخی بازها در سینمای لوطی و فیلم فارسی ها، تک رنگی داشتند و در قالب یک کمدی خالص دیده نمی شدند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن پنجاه و هفت رویکرد جدیدی در سینما به وجود آمد. گذشته از پالایش سینما از ضد ارزش های آپینی و ملی مردم و نظام مندتر شدن نگاه دانشی و آکادمیک به این هنر، سینمای تاریخی، دینی و اجتماعی در مفهوم جامعه شناختی آن فرصت ظهور یافت.

فضای داستانی و نشانه شناسی های تصویری در فیلم های گلستان، کیمیایی، مهرجویی، کیارستمی، تقوایی، شهید ثالث و فرمان آرا با هم فرق می کرد. سینمای مستند گلستان، اصلانی و طیاب البته در این مسیر بی تأثیر نبود. مۆلفه های اصیل سینما از سینمای مستند به سینمای داستانی تزریق می شد. اما سینمای یکدست که به راحتی به مفاهیم عمیق اجتماعی و دینی هم بپردازد در این دوره به دست نیامد. سینمای کمدی به استثنای چند فیلم انگشت شمار وجود نداشت. لوده ها و شوخی بازها در سینمای لوطی و فیلم فارسی ها، تک رنگی داشتند و در قالب یک کمدی خالص دیده نمی شدند.

اما این دوران را باید متعلق به سینمای کودک و نوجوان دانست. سینمایی که الزام کودک و نوجوان را در مخاطب کودک و نوجوان جست و جو نمی کرد. فیلم هایی درباره ی کودک و نوجوان .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ژانرهای جدیدی متولد شدند، اما هیچ کدام به قدر سینمای کودک و نوجوان در جشنواره های بین المللی، دیده نشدند. فیلم هایی که امروز هم وجود دارداما به جهت تکرار فضاها و تنها با تغییر زاویه ی دید در ادبیات نمایشی تولید می شوند اما تأثیرگذاری دهه های قبل را ندارند.و مثل باشو غریبه ی کوچک، خانه ی دوست کجاست، کلید، کیسه ی برنج، چکمه و ... مورد ستایش مردم و منتقدین قرار نمی گیرند.

با آغاز جنگ تلاش هایی برای سینمای جنگ شد. بسیاری از فیلم های جنگی سال های ابتدایی جنگ تحمیلی، نمونه برداری از فیلم های مشابه خارجی بودند و بعد با حضور فیلم سازانی که خود جنگ را لمس کرده بودند. فضای تعلیقی جنگ را می شناختند و با آدم هایش زندگی کرده بودند سینمای جنگ به سینمای دفاع مقدس تبدیل شد. سینمایی که چند سال پس از جنگ شد سینمای درباره ی آدم های جنگ، جامعه ی بعد از جنگ و تأثیرات جنگ بر فضاهای شخصی . و اینقدر به این گونه ی دوباره ی دفاع مقدس پرداخته شد که آن هم امروز آن طور که باید مورد توجه سازندگان فیلم ها قرار نمی گیرد.

از اواسط دهه ی هفتاد شمسی سینمای اجتماعی و ملودرام های خانوادگی جان تازه ای گرفت. اقبال تماشاچی و تهیه کننده های به این گونه تا حدی بود که برای یافتن نامی از یک فیلم در ژانرهای دیگر، کار سخت می شد. سنتی که بعد از گذشت ده تا پانزده سال از آن موقع هنوز رسم معمول سینمای ایران است. بعد از آن با وجود توجیه جوری جنس از طرف سازندگان فیلم ها ، در هر فیلم با یک هفت بیجار مواجهیم . همه ی حرف ها در همه فیلم ها قرار است گفته شود و این باعث می شود که خط اصلی گم شود . دیگر ژانر پدید نمی آید . بسیاری از دعواها میان سازنده و منتقد بر سر همان پله ی اول می ماند . دعوای این که اصلا فیلم در چه گونه ای ساخته شده است . معلوم نیست امروز دوران فرا ژانری است یا این که در فقر سواد دراماتیک وسینمایی به بی ژانری ناشی از پیرنگ و هسته ی از دست رفته رسیده ایم.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان