تبیان، دستیار زندگی
در حـكـومـت اسـلامـى ، مـردم موظفند به عالم ، راوى حدیث و فقیه جامع الشرائط رجوع كنند و به راى و دستور او، كه برگرفته از كتاب خدا و سنت معصومان است ، ارج نهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استمرار امامت در دوران غیبت

مراجع تقلید


از سال 329 هجرى که دوران غیبت كبرى آغاز شد حضور ملموس و مشهود امام معصوم در جامعه براى مـدتـى نـامـعـیـّن به تعویق افتاد. در دوران غیبت چند رویداد رخ مى نمود كه باید از جانب امامان معصوم علیهم السلام تكلیف آن ها روشن مى گشت که در اینجا به آن می پردازیم .


وقایع دوران غیبت

1 ـ هـمـه مـردم نـمـى تـوانـنـد احـكـام دیـن را از مـنـابـع آن اسـتـخـراج و بـدان عـمـل كـنـنـد. بـنـابـرایـن در دوران غـیـبـت، كـه دسـت مـردم از دامـان امـام (علیه السلام) كـوتاه است، براى فراگرفتن احكام دین باید به چه كسانى رجوع كنند؟

2 ـ در گذر زمان مسائلى پیش مى آید كه در دوران حضور معصوم سابقه نداشته و حكم تفصیلى آن مـشـخـص نـشـده اسـت . تـشـخـیـص و اسـتـنـبـاط حـكـم ایـن مسائل برعهده چه كسانى است؟

3 ـ شـیـعـیـان بـراى حـل اخـتـلاف هـا و نـزاع هـاى خود به چه كسانى رجوع كنند و چه كسانى حق قضاوت دارند؟

4 ـ اگـر شـیـعیان توانستند براى اجراى دین، حكومت تاسیس كنند و نظامى بنیان گذارند، چه كسانى باید رهبرى این حكومت و نظام را برعهده گیرند.

مورد اوّل و سوم در دوران امامان (علیهم السلام) نیز رخ نمود، بخصوص از زمان امام باقر (علیه السلام) به بعد كه هم شـیـعـیـان قـوت گـرفـتـنـد و تعداد آنها گـسـتـرش یـافـت و هـم فـقـه شـیـعـه شـكـل گـرفـت .

بـا تـوجـه بـه پـراكـندگى شیعیان در كشور پهناور اسلامى ، همه آنان نمى تـوانستند بى واسطه به محضر امام شرفیاب شوند و احكام و دستورهاى عملى خود را بگیرند واز سـوى دیـگـر ، مـنـازعـات خـود را بـه مـحضرش آورند. از این رو، از همان زمان، امامان شیعه، عـالمـان و فـقـیـهـان را بـه اجـتـهـاد فـراخـوانـدنـد و بـا ارائه اصـول لازم ، آنـان را بـه كـتـاب خـدا و روایـات، كـه حـكـایـتـگـر سـخـن و عـمـل مـعـصـومـیـن بـود، ارجـاع دادنـد تـا بـا كـمـك گـرفـتـن از آن اصـول و مـعـیـارهـا، احكام مسائل را از كتاب و سنت استخراج كنند و در اختیار شیعیان بگذارند. در مـنـازعـات نـیز شیعیان موظف بودند به فقیهان شیعه رجوع كنند و فقیهان نیز از جانب امام وظیفه قضاوت داشتند.

در حـكـومـت اسـلامـى ، مـردم موظفند به عالم ، راوى حدیث و فقیه جامع الشرائط رجوع كنند و به راى و دستور او، كه برگرفته از كتاب خدا و سنت معصومان است ، ارج نهند

مورد دوم نیز در حقیقت جزئى از همین تكلیف بود. در زمان امام نیز فقیهان و مجتهدان شیعه با كمك گـرفـتن از اصول و معیارهایى كه امامان به آنان آموخته بودند، به كتاب خدا و روایات رجوع مـى كـردنـد و احـكـام مـسـائل جدید را استنباط مى كردند و در صورتى كه آن مساءله ، فرعى از اصـولِ القـا شـده نـبـود، حكم آن را از معصوم مى پرسیدند. مساله چهارم نیز از نگاه امامان دور نـمـانـد و با بیان دستورالعمل ها و تعیین اوصاف و شرایط والى و حاكم ، تكلیف شیعیان را در این باره معلوم كردند؛ چنان كه امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند:

بـنـگـریـد، آن كـس از شـمـا كـه راوى حـدیـث مـا و صـاحـب نـظـر در حـلال و حـرام و به احكام ما آگاه باشد [فقیه و مجتهد جامع الشرایط] به حكومت او رضایت دهید. مـن او را بـر شـمـا حـاكم قرار دادم و هرگاه به حكم ما حكم كند و شما از او نپذیرید، حكم خدا را خـوار شـمـرده اید. اگر او را ردّ كنید، ما را ردّ كرده اید، و ردّ كننده ما ردّ كننده خداست و ردّ خدا در حد شرك به خداست.(تهذیب الاحكام، شیخ طوسى ، ج 2، ص 218)

همچنین امام على(علیه السلام) مى فرمایند:

هـرگـاه امـام مـسـلمانان بمیرد یا كشته شود، بنابر قانون خدا بر آنان واجب است پیش از انتخاب امامى عفیف ، عالم ، پرهیزگار و دانا بر قضاى اسلام و سنت معصومان ، كه امر مسلمانان را سامان دهـد و مـیـانـشـان حـكـم نـمـایـد و حـق مـظـلوم را از ظـالم بـسـتـانـد و حـفـظ كـنـد و امـوال عـمـومـى را گرد آورد و جمعه و جماعت و حج را اقامه كند و صدقه و زكات را جمع آورد به هیچ عملى دست نزنند و گام از گام برندارند. (كتاب سلیم بن قیس ، ص 182؛ بحارالانوار، ج 8، ص 555)

بنابراین بر مسلمانان لازم است هرگاه شرایط را براى اقامه حكومت اسلامى مناسب دیدند، نخست رهـبـرى شـایـسته برگزینند و سپس تحت رهبرى او براى اقامه حكومت اسلامى بكوشند؛ همچنان كـه مـردم مسلمان ایران ، نخست ، رهبرى شایسته چون امام خمینى (ره) را برگزیدند و سپس تحت رهبرى اش ، حكومتى اسلامى بنیان نهادند و چون آن امام بزرگوار دار فانى را وداع گفت ، پیش از هر كار، رهبرى شایسته برگزیدند.

رهبر

در دوران غیبت صغرى یكى از اصحاب امام زمان (عج) به آن حضرت نامه اى نوشت و پرسید كه در پیشامدها به چه كس رجوع كند. امام در پاسخ مرقوم فرمودند:

در پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع كنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم.(كمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ج 2، ص 483)

در حـكـومـت اسـلامـى، مـردم موظفند به عالم، راوى حدیث و فقیه جامع الشرائط رجوع كنند و به راى و دستور او، كه برگرفته از كتاب خدا و سنت معصومان است ، ارج نهند.

امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند:

ولایت اهل عدل از جانب خدا واجب شده و خداوند اراده كرده است كه آنان والى باشند و مردم ولایتشان را بـپـذیـرنـد و بـه اوامرشان تن در دهند. اطاعت از آنان واجب است و كسانى كه از سوى آنان به انجام كارى ماءمور مى شوند، حق سرپیچى ندارند. (دعائم الاسلام ، قاضى نعمان ، ج 2، ص 527)

در روایـاتـى دیـگـر، مـعـصـومـان (علیهم السلام)، عـالمـان و فـقیهان و مجتهدان جامع الشرائط رابه عنوان جـانـشینان خود، حاكمان بر مردم ، وارثان انبیا و ... معرفى كرده اند. از این روایات است روایتى از امام على(علیه السلام) كه مى فرماید:

عالمان، بر مردم حاكمند. (غررالحكم و دررالكلم ، آمدى ، ج 1، ص 137)

ایـن روایـات عـالمـان شـیـعـه را مـخاطب مى سازند كه در دوران غیبت امام معصوم ، آنان باید وظایف امامت و رهبرى را برعهده گیرند. بدین سان ، آنان هم باید با اجتهاد خود، احكام دین را در مـسـائلى كـه پـیـش مـى آیـد، بـیـان كـنـنـد، و هـم بـراى تـشـكـیـل حـكـومـت و اجـراى احـكـام دیـن و ایـجـاد زمـیـنـه رشـد و تـكـامـل انـسـان هـا قـیـام كـنـنـد و بـا تـبـلیـغ و آگـاه كـردن مـردم بـه لزوم تشكیل حكومت اسلامى ، آنان را چون سربازانى براى اجراى اهداف الهى تربیت كنند

همچنین ، امام حسین(علیه السلام) مى فرمایند:

مجارى امور و احكام به دست عالمان و امینان بر حلال و حرام خداست.(تحف العقول، ابن شعبه حرانى ، ص 237)

امام عسكرى (علیه السلام) نیز مى فرمایند:

مردم باید از هر یك از فقها كه خویشتندار، حافظ دین، مطیع امر خدا و مخالف هواى نفس باشد، پیروى كنند. (تـفـسـیـر مـنـسـوب بـه امـام عسكرى ، چاپ شده در حاشیه تفسیر على ابن ابراهیم ، ص 102)

چکیده سخن...

مـجـمـوع روایـات بـالا و روایـات بـسـیـار دیـگـر، كـه در ایـن بـاره نقل شده اند، بیانگر دو نكته توجه برانگیزند:

اوّل: ایـن روایـات عـالمـان شـیـعـه را مـخاطب مى سازند كه در دوران غیبت امام معصوم ، آنان باید وظایف امامت و رهبرى را برعهده گیرند. بدین سان ، آنان هم باید با اجتهاد خود، احكام دین را در مـسـائلى كـه پـیـش مـى آیـد، بـیـان كـنـنـد، و هـم بـراى تـشـكـیـل حـكـومـت و اجـراى احـكـام دیـن و ایـجـاد زمـیـنـه رشـد و تـكـامـل انـسـان هـا قـیـام كـنـنـد و بـا تـبـلیـغ و آگـاه كـردن مـردم بـه لزوم تشكیل حكومت اسلامى، آنان را چون سربازانى براى اجراى اهداف الهى تربیت كنند.

دوم: ایـن روایـات، وظـیـفـه مـردم را نیز آشكار مى سازند. امامان(علیهم السلام) به مردم خطاب مى كنند كه شـمـا مـوظـفـیـد عـالمـان و شـایـسـتـگـان دیـنـى را بـه رهـبـرى بـپـذیـریـد، در مـسـائل دنـیایى خویش ‍ بدانان رجوع كنید، زمام امور خود را بدانان بسپارید و تحت رهبرى شان بـراى ایـجـاد حكومت قسط و عدل قیام كنید. رجوع به كسى جز اینان برخلاف رضاى خدا و موجب عقوبت اخروى و دنیوى است .

فرآوری: آمنه اسفندیاری  

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

یکصد درس از زندگانی امام علی علیه السلام ـ پژوهشکده تحقیقات اسلامی

سایت: مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.